گفتوگویی که هرچند در ظاهر بهانهای برای فرار از مسئولیت اجتماعی و رفتار درست در آن دیده میشود، اما در درونش به نکتهای و شاید پرسشی درست اشاره میکند؛ چه بر سر زبالههایی میآید، که نمیریزیم؟ قبل از آن اجازه دهید تکلیف یک موضوع را روشن کنیم؛ بله نباید آشغال بریزیم ویا به عبارت دیگر ما با هشتگ مشهور شبکههای اجتماعی یعنی #آشغال_نریزیم کاملا موافقیم. ریختن زباله در هر جای عمومی به شدت زشت و ناپسند است، اما قصد داریم پرسش و طرح مسئله در باره مشکل زباله را کمی از قبلتر و کمی بعدتر از ریختن و نریختن زباله بررسی کنیم و مسئله نخست کماکان همان است که در بالا به آن اشاره شد و البته اینکه آیا واقعا همه چیز با بازیافت حل میشود؟
با نگاهی به تبلیغات و کمپینهای ضد زباله به سادگی میشود پاسخی برای پرسش بالا یافت؛ زبالهها به چرخه بازیافت وارد میشوند. ما بعدا دوباره به این پاسخ باز خواهیم گشت و خواهیم دید که چرا این پاسخ به اندازه کافی قانع کننده نیست. اما فعلا اجازه دهید با ذکر یک مثال به همین مسئله بازیافت بپردازیم. در همین تعطیلات نوروزی که سپری شد، بسیاری از هموطنان به سبک و سیاق همیشه برای گذاراندن تعطیلات راهی استانهای شمالی شدند. گویا هنوز کمپین آشغال نریزیم آنقدرها که باید فراگیر نشده است چون آنها ردپایی از زباله پشتسرشان به جای گذاشتند:« مدیرکل میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری مازندران اعلام کرد از آغاز طرح نوروزی تا 6 فروردین 96 مساحتی معادل 830 کیلومتر مربع زباله در استان جمعآوری شد».
بازیافت؛ راهی که همه میدانند
ای کاش مسئله در همین نقطه جمعآوری یا نریختن حل میشد، اما متاسفانه اینطور نیست. زبالههای جمع شده و زبالههایی که ریخته نشدهاند، خودشان یک معضل بزرگ هستند، زبالههای تر ریخته شده هرچند منظره زشتی ایجاد میکنند، اما حداقل میتوان امیدوار بود که در انزوا بپوسند اما وقتی روی هم تلنبار شوند، میگنند و علاوه بر بوی تعفن شیرابهای تولید میکنند بسیار خطرناک. اما متاسفانه زبالههای درهماند ونمیتوان آنها را رها کرد، پس برای مدیریت صحیح پسماند باید به سراغ راهحل مشهوری رفت که همه میدانند؛ بازیافت. اما بازیافت مفهومی گسترده است که از بازچرخانی مواد قابل مصرف به چرخه تولید دوباره تا تولید برق و به شیوههای مختلف و تولید کود وگاز زیستی گسترده است. در مجموع بازیافت در جهان امروز صنعت بزرگی است که نیاز به مقدمه مهمی دارد و آن چیزی نیست جز تفکیک زباله. قبل از تفکیک هر اقدامی روی زباله از جمله سوزاندن زبالهها برای تولید برق مثل آنچه در جنوب تهران برای 200 تن زباله ( از حداقل 6 هزار تن زباله تهران در روز) در روزانجام میشود، ایراد بزرگی دارد؛ مواد به چرخه تولید برنمیگردند و سیستم مصرفی یکطرفه باقی میماند. این سیستم ضربه بزرگی به منابع در دسترس و محیطزیست وارد میکند.
تفکیک از مبداء، مبداء همه چیز
تفکیک یعنی برای هر اقدامی ابتدا باید زبالهها را از هم جدا کنید چون بخشهای مختلف آن به درد کارهای مختلف میخورند. اما خب راه بهتر این است که از ابتدا آنها را قاطی نکنید، نه؟ به این کار تفکیک از مبداء گفته میشود. برای این کار در کشورهای مختلف جهان راهکارهایی در نظر گرفته شده است. معمولا زبالهها به دو دسته کلی تر وخشک تفکیک میشوند. یعنی هر چیز پوسیدنی مانند پسماند غذا و از این دست میرود در سطل خشک وبقیه چیزها شامل پلاستیک، فلز، چوب و شیشه هم در یک ظرف. آن مواد خشک بعدا به صورت دستی یا به صورت ماشینی از هم تفکیک میشوند تا بخشهای قابل استفاده مجددشان به چرخه تولید بازگردند. زبالهها تر هم میروند برای تبدیل شدن به بیوگاز و کمپوست در سیستم هاضم. این ابتداییترین سیستم تفکیک زباله است که متاسفانه همین سیستم ابتدایی در تهران و بسیاری از شهرهای ایران هم اجرا نمیشود.
سیستم بهتر تفکیک جزئیتر است که در برخی از کشورهای پیشرفته مثل آلمان و ژاپن چند کشور اسکاندیناوی و برخی ایالتهای آمریکا اجرا میشود. در این سیستم زبالههای تر کماکان در یک ظرف، چوب وکاغذ در یک ظرف، فلز در یک ظرف وشیشه هم در یک ظرف ریخته میشوند. مثلا در آلمان برای مقادیر مشخص این زبالهها پول پرداخت میشود و البته اگر زباله اشتباهی در ظرف بریزید و ثابت شود کار شما بوده جریمه هم میشوید. اما خب با این زبالههای تفکیک شده چه باید کرد؟
بازچرخوانی، هضم،برق و سوزاندن
زبالههای تر را میتوان در دستگاهی به نام سیستم هاضم ریخت تا بپوسند و از فرآیند پوسیدنشان گاز زیستی وکود تولید شود. بخشهای قابل استفاده مجدد هم که بعد از گندزدایی به چرخه تولید باز میگردند. در نهایت بخشی از زباله میماند که غیر قابل بازیافت،تبدیل شدن به کود یا هر استفاده دیگری است. این بخش شامل زبالههای بیمارستانی و خطرناک هم میشود. از گاز تولید شده در قسمت هاضم میتوان برای سوزاندن این زبالهها وتولید برق استفاده کرد.مشابه چنین سیستمی در تهران ساخته شد، اما به دلایل نامعلومی هرگز به بهرهبرداری نرسید وشهرداری از دلایل توضیح آن طفره رفت. نروژ یکی از کشورهای پیشرودر این زمینه است. اما سوزاندن زباله مسائلی دارد. چون زباله سوزی در دمای بسیار بالا انجام میشود، تولید سموم خطرناکی مثل دیوکسین و فوران میکند که جذب کردنشان به فیلترها خاصی و گران قیمتی نیاز دارد. علاوه بر این در کشورهایی مثل نروژ دیاکسید کربن خروجی از زبالهسوز هم جذب میشود. اما ما در ایران نه امکان ساختن این فیلترها و نه پایش این سموم را داریم. در مجموعه میتوان گفت زبالهسوزی راهحلی مناسبی است، تنها وقتی که در انتهای چرخه بازیافت و بازچرخانی مواد تنها برای بخشهای واقعا غیر قابل استفاده و با رعایت استانداردهای ایمنی بالا به کار گرفته شود. در غیر اینصورت همانطور که در ادامه خواهیم دید نه سودآور خواهد بود و نه درست.
علی رنجبران
No tags for this post.