رضا مهدوی معتقد است، نقش و جایگاه اقتصاد در فرهنگ و هنر میتواند دوسویه و کاملا ارزشمندانه با هوشمندی مدیران با دانش و تجربه از درآمدزاییهای صرف، خارج شود.
فاطمه عبادی: این پژوهشگر، منتقد و نوازنده سنتور، با این توضیح که آموزش هنر از دو منظر کاملا حرفهای، اقتصادی و هنری قابل بررسی است در گفتوگوی اختصای به خبرگزاری سینا، گفت: در وهله اول، خود امر آموزش به دو بخش دولتی و غیردولتی تفکیک میشود. دولتها طبق قانون اساسی موظف به بسترسازی مناسب تحصیل رایگان از پیشدبستانی تا مقاطع عالی برای مردم هستند که متاسفانه بهدلایل عدیده بهطور صددرصد تا کنون تحقق نیافته و اتفاقا سالهاست که بخش آموزش دولتی گوی سبقت را از بخش خصوصی ربوده و در تلاش برای کسب منافع مالی است.
او با بیان این که مدیران بالادستی، مدیران میانی را تشویق به کسب درآمد میکنند، افزود: این باعث شده در نحوه انتخاب مدیران جدید رویکرد تازه برای جذب بهوجود آید تا بهرهوری مالی افزایش یابد. الزاما معلوم نیست بهرهوری کیفیت تا چه اندازه لحاظ شده است و آیا متناسب با دریافت پول کیفیت آموزش هنر بالا رفته است یا خیر.
این استاد دانشگاه، ادامه داد: در بخشهای متنوع خصوصی از آموزشکدههای تحتنظر و امتیاز وزارت فرهنگ و ارشاد و فنی و حرفهای وابسته به آموزش و پرورش و وزارت کار، طبیعتا شرایط باید متفاوت باشد؛ چرا که صاحبان امتیاز و مدیران مسئول به اشکال گوناگون جذب سرمایه مالی و انسانی دارند و بالطبع هم باید سود ببرند. در مواقع زیاد این سود مشارکتی است و باعث میشود تلاشهای مضاعفی برای تامین کسری انجام بشود تا شرکا رضایتمندی داشته باشند. این که مثلا گفته میشود هنر موسیقی لوکس و تشریفاتی است، درست نیست. این حرف را برخی مدیران از دو دهه پیش به میان آوردند که مسئولیت خود را سبک کنند.
بیشتر بخوانید:
چرخه اقتصاد موسیقی بانوان چگونه میچرخد؟
نقش پررنگ موسیقی فولکلور بر اقتصاد و گردشگری
مهدوی با این توضیح که عرصه هنر بهویژه موسیقی مردمی و سهلالوصول هستند، گفت: شیوه مدیریتهای مالی و منابع انسانی است که راهکارهای مناسب گردش علم، دانش، پول و ثروت را منسجم کنار هم میچیند تا خدای ناکرده سهم کیفیت با سهم درآمدزایی و اقتصاد نامتعادل نشود. امروزه شاهدیم هنرستانهای هنری در سطح کشور با اندک پرداختیها به معلمان و مدرسان و دریافت وجههای کلان از اولیا باعث کاهش سطح کیفیت آموزشی شدهاند. بهاصطلاح، عرضه و تقاضا معنوی و محتوایی جای خود را به دادوستد اقتصادی داده است. نگرانی بیشتر از سمت متولیان دولتی است که امر آموزش را کالا مینگرند و نه فلسفی، اعتباری و اقتداری!
او با بیان این که نقش و جایگاه اقتصاد در فرهنگ و هنر میتواند دوسویه و کاملا ارزشمندانه با هوشمندی مدیران با دانش و تجربه از درآمدزاییهای صرف خارج شود، اظهارداشت: راهکارهایی مثل آموزشهای همگانی و گروهی که تا قبل از دهه ۸۰ سالهای سال مرسوم بود؛ اصطلاحا، آموزشهای خصوصی ۱۵ یا ۳۰ دقیقهای هم به یادگیری دقیق محتوا و تکنیک آسیب زد و هم به طولانی شدن دوران فراگیری.
مهدوی در پاسخ به این پرسش که چه راهکارهایی برای تغییر شرایط، پیشنهاد میدهید، توضیح داد: ایجاد و امکان برگزاری، ارائه کار و اجراهای متنوع در مکانهای مختلف رسمی و غیررسمی برای هنرجویان، معرفی شایسته هنرجویان نخبه و حتی هنرآموزان به جریانها و شریانهای وابسته به هنر در جامعه، انتخاب مسیر درست و اصولی معرفی هنر و هنرمندان در همپوشانی سیاستها و تدابیر بین هنر و کار با سازمانها و وزارتخانهها و مجموعههای صنعتی و غیره مثل وزارت آموزش و پرورش که برای تدریس دروس هنر میتواند از فارغالتحصیلان آموزشکدهها بهرهها ببرد و در جذب نیروی متخصص هنرمند نقش داشته باشد. البته بحث مهمتر امروزه برمیگردد به بهرهگیری از دانش هوش مصنوعی و آشنایی کامل به لوازم امروزی چرا که بیشتر مدیران آموزشکدهها به زبان و معیار روز ناآشنا هستند و همچنان به روش سنتی مدیریت میکنند.