رئیس جهاددانشگاهی در وبینار «عزت و اقتدار ایران؛ پیامی فراتر از موشکها» تأکید کرد؛
راهکارهای حفظ وحدت ملی در پساجنگ؛ پرهیز از اختلافات و تقویت تابآوری اجتماعی

رئیس جهاددانشگاهی در وبینار بینالمللی «عزت و اقتدار ایران؛ پیامی فراتر از موشکها» درباره بایدها و نبایدهای تحکیم و حفظ انسجام اجتماعی در دوره پس از جنگ ۱۲روزه گفت: برای حفظ گوهر انسجام ملی پس از جنگ، مسئولان، سخنرانان و رسانهها باید از هرگونه تفرقهافکنی پرهیز کرده و ظرفیتها و تابآوری مردم را در برابر سختیها افزایش داد؛ به تعبیر رهبر معظم انقلاب «از ایران باید یک صدا شنیده شود.»
به گزارش خبرگزاری سینا، وبینار بینالمللی «عزت و اقتدار ایران؛ پیامی فراتر از موشکها» ۲۸ تیرماه، به میزبانی ایکنا و به شکل حضوری برگزار شد. دکتر علی منتظری رئیس جهاددانشگاهی، بهعنوان مهمان اصلی به پرسشهایی پیرامون راهکارهای حفظ وحدت و انسجام اجتماعی به وجودآمده پس از جنگ دوازدهروزه و تأثیر ایستادگی ملت ایران در این جنگ بر تقویت قدرت ملی پاسخ داد که مشروح آن را در ادامه میخوانیم.
جناب آقای دکتر، شما بهعنوان یک شخصیت دانشگاهی از اهمیت سرمایههای علمی کشور آگاهید. یکی از اقدامات غیرانسانی رژیم صهیونیستی در جنگ دوازده روزه اخیر، ترور دانشمندان هستهای و فرزندان این سرزمین بود. در حالی که شهادت فرماندهان نظامی در جنگ قابل فهم است، ترور دانشمندان هستهای چه پیامی دارد و هدف دشمن از این اقدام چیست؟
اولاً در ابتدای عرایضم این نکته را روشن کنم که این، اولین بار نیست که رژیم صهیونیستی اقدام به ترور دانشمندان میکند. در جنگ ۱۲ روزه تحمیلی هم تعدادی از دانشمندان را هدف قرار داد و هم شیوهای که به کار برد، کاملاً غیراخلاقی و از نظر قوانین بینالمللی کاملاً مردود بود.
اما اینکه چرا رژیم صهیونیستی این کار را میکند، باید گفت که اساساً فلسفه وجودی این رژیم بر پایه ترور و درگیریهایی شکل گرفته که برای بقای خودش انتخاب کرده است. از بدو تأسیس تاکنون، هر جا که توانسته با شیوههای بسیار نامردمی به ترور مخالفان خود اقدام کرده است.
از جمله در همین جنگ ۱۲ روزه اخیر. فراموش نکنیم که این دانشمندان، استاد دانشگاه بودند، نه وابسته به هیچ سازمان نظامی بودند و نه دانشمند هستهای. آنها دانشمندان علمی و دانشگاهی بودند. این اشتباهی است که گاهی تکرار میشود و من باید تأکید کنم که این افراد، دانشمندان علمی و آکادمیک بودند و اصلاً ارتباطی با مسائل هستهای نداشتند، جز در موارد بسیار اندک، و عمدتاً در حوزههای تخصصی خودشان کار میکردند.
همچنین میدانید که پیش از این نیز چند نفر از اساتید دانشگاه را اینها ترور کردند. اصلاً این جنگ نیست. در مورد فرماندهان نظامی هم اینطور نبود که در میدان نبرد کشته شوند؛ شیوهای که برای آنها به کار بردند، دقیقاً شیوه ترور بود. اینها عملاً دست به یک ترور وسیع زدند، هم علیه نظامیان و هم علیه دانشمندان دانشگاهی.
در مورد دانشمندان دانشگاهی، چهرههایی که مورد هجمه قرار گرفتند، کسانی بودند که در زمینه تخصصی خود، در کنار کار علمی، تدریس، تحقیق و پژوهش، در حوزههایی مثل فیزیک، کوانتوم یا زمینههای مشابه فعالیت میکردند و توانسته بودند در حوزه تخصصیشان به صنعت هستهای کشور کمک کنند. بخشی از علم و تخصص آنها کاربرد صلحآمیز در صنعت هستهای داشت.
اینها برای اینکه به دنیا آدرس غلط بدهند و اهداف شوم خودشان را پیش ببرند، اول این دانشمندان را به موضوع انرژی هستهای و سلاحهای اتمی ربط دادند و بعد تلاش کردند طوری وانمود کنند که این دانشمندان گویا کلید سلاحهای هستهای را در دست داشتهاند.
اقدامی که رژیم صهیونیستی در وقایع اخیر انجام داد، بهنظر من، اگر در تاریخ هم نگاه کنیم، بیسابقه است. اگر هم بخواهیم مشابهی پیدا کنیم، باید به دوره مغولها برگردیم. آنها هم وقتی حمله میکردند، ابتدا دانشمندان و عالمان را مورد حمله قرار میدادند.
دلیلش این است که علما و دانشمندان جزو مصلحان جامعه محسوب میشوند و این رژیم با پیشرفت، علم و دانش مخالف است. چون مشروعیت ندارد، برای حفظ بقایش دست به هر کاری میزند.
در گذشته هم دیدیم که عوامل منافقین یا مأموران موساد را به کار گرفتند تا با موتور، دانشمندان ما را ترور کنند. در وقایع اخیر، این کار را پیشرفتهتر انجام دادند؛ با پهپاد یا پرتاب موشک به خانه دانشمندان، آن هم زمانی که در حال استراحت بودند، همزمان آنها را مورد هجمه قرار دادند.
به نظر من، هدف اصلی این ترورها، جلوگیری از پیشرفت کشور ماست. اینها میدانند که جمهوری اسلامی ایران و مردم ایران، به دانشمندان خودشان بهعنوان نقشآفرینان اصلی در پیشرفت و تمدنسازی باور دارند و این موضوع فقط مربوط به امروز نیست؛ کشور ما تاریخی کهن و تمدنی عمیق دارد.
از زمان تأسیس رژیم صهیونیستی تاکنون، چه مدتی گذشته؟ ۷۰ یا ۸۰ سال؟ همین عدد هم با اشغال سرزمینهایی همراه بوده که متعلق به فلسطینیها بوده و داستان دردناکی دارد؛ اینکه چطور آن مردمان را از سرزمین خود بیرون کردند.
لذا این اقدامات رژیم صهیونیستی خیلی هم غیرطبیعی نیست اما نکتهای که باید روی آن تأکید کرد، محاسبه غلطی است که از پیامدهای این ماجرا دارند.
به عبارت دیگر، تمام دانشمندانی که به شهادت رسیدند، شاگردان و دانشجویان برجستهای دارند که راه آنها را با قدرت ادامه خواهند داد. دانشگاههای ما هستند، دانشجویان توانمند ما هستند.
اینها فکر کردند با ترور چند دانشمند میتوانند روند پیشرفت ما را متوقف کنند، در حالی که این، یک خیال خام و باطل است. همانطور که قبلاً هم این تجربه را داشتند و با روشهای گوناگون سعی کردند جلوی پیشرفت را بگیرند، اما موفق نشدند. این بار هم شدت کارشان بیشتر بود و سعی کردند با برنامهریزیهایی مثل ترور فرماندهان نظامی، و در ادامه، ایجاد فروپاشی اجتماعی در داخل کشور، ضربه بزنند اما خداوند فرشتگان و ملائکهاش را نازل کرد و مردم ما با انسجام و اتحادی مثالزدنی، توانستند نقشههای شوم آنها را نقش بر آب کنند.
در این دوره، ترورهای اخیر با شدت بسیار بیشتری انجام شد. شما اشاره کردید که علم دانشگاهی متوقف نمیشود زیرا در ذهن دانشجویان ریشه دارد. آیا این افزایش شدت ترورها، به منظور ایجاد هراس در دانشجویانی بوده است که این رشتهها را دنبال میکنند؟ همچنین، اساتید دانشگاه چه وظیفهای دارند تا پیام مخالف این هدف صهیونیستی را منتقل کنند؟
اگر شما حداقل مثلاً به دانشجویان دانشکده مهندسی هستهای دانشگاه شهید بهشتی نگاهی بیندازید و نظرات این دانشجویان و دانشگاهیانی که در آن دانشگاه بودند را ملاحظه کنید، خواهید دید که تقریباً همه یا اکثریت آنها با قدرت و قوت اعلام کردند که این راه را ادامه میدهند و هراسی از این ترورها و شهادتها ندارند. شهادت برای بعضیها واقعاً یک آرزوست. آنها گفتهاند ما از این شهادتها و ترورها باکی نداریم و راه شهدا را با استحکام، قوت و قدرت ادامه میدهیم.
اکنون تقاضا برای رشتههای علوم هستهای و پزشکی هستهای در کنکور اخیر افزایش پیدا کرده است. اگر بنا بود در دانشجویان و جوانان ما ایجاد هراس کند، باید به شدت در این زمینهها با کاهش مواجه میشدیم اما بررسیهای اولیه نشان میدهد که متقاضیان رشتههای هستهای برای دورههای تخصصی فوقالعاده افزایش یافتهاند. اینها همان چیزهایی هستند که ناشی از محاسبات غلط و عدم شناخت ملت ایران است.
علاوه بر این، نصرت الهی را هم باید در نظر بگیریم؛ یعنی همه چیز را به قدرت بشری خلاصه نکنیم، چون واقعاً محاسبات آنها ممکن است روی کاغذ درست باشد اما یک چیز را ندیدهاند و آن نصرت الهی است. خداوند وعده داده کسانی را که استقامت میکنند و در این راه پایداری دارند، حتماً پیروز خواهد کرد.
در تشییع شهدا و اعتراضاتی که به حمله رژیم صهیونیستی به کشور شد، مردم به خیابانها آمدند و از اقشار و گروههای مختلف با دیدگاههای گوناگون اعلام موضع کردند. واقعاً آدم احساس میکرد گویی فرشتههای خدا از آسمان به زمین نازل شدند و در قالب همین مردمی که در خیابانها حضور داشتند گام برمیدارند. این اعتقاد ماست و به نصرت الهی و پیروزی ایمان داریم. انشاءالله جوانان و دانشجویان ما با استحکام بیشتر این مسیر را ادامه خواهند داد.
یکی از موضوعاتی که بهوضوح قابل مشاهده بود و هنوز هم درباره آن بحثهای زیادی جریان دارد، بحث وحدت و انسجام ملی است؛ با وجود اینکه طی دو یا سه انتخابات اخیر مشارکت مردم مطلوب نبود اما وحدت به وجودآمده در جنگ ۱۲ روزه برای همه مسئولان بسیار شوکهکننده بود و انتظار چنین اتفاقی را نداشتند اما این معجزه رقم خورد. لطفاً در این خصوص توضیح دهید؟
اولاً اگر بخواهیم به لحاظ بشری و مادی توضیح بدهیم، مردم ما همیشه از مظلوم حمایت کردهاند و در جریانات اخیر و در این جنگ ۱۲ روزه واقعاً کشور و ملت ما مظلوم واقع شدند. به نحوی که در حال مذاکره بودیم و در حین مذاکره به ما حمله شد. اگر مثلاً فرض کنیم در میز مذاکره نبودیم، بعد عدهای میتوانستند بگویند که آقا چرا نمیروید صحبت کنید؟ چرا نمیروید مذاکره کنید؟ خب دیدید که این هم از مذاکره، بعد هم که میز مذاکره را با جنگ تعویض کردند، باز گفتند که شما بیایید با کشورهای اروپایی مذاکره کنید. وقتی که رفتیم به سراغ اروپاییها و با آنها هم نشستیم و در همین اثنا صحبت میکردیم، این بار خود آمریکا آمد و وارد جنگ شد به طور مستقیم.
ملت احساس کردند که نه، این مسئله فراتر از این است که دو دولت با هم جنگ دارند، بلکه اینها نقشهای برای ایران و کشور دارند، میخواهند ایران را تجزیه کنند، مردم ما را قتل عام کنند و بعد از خانه و کاشانه و وطنشان آواره کنند و هزاران برنامه دیگری که در سر آنها بود و هنوز هم ممکن است دنبال کنند.
به هر حال، یکی از دلایل مهم انسجام ملی، این مظلومیتی بود که در این ماجرا داشتیم و بعد هم همانطور که عرض کردم، نصرت الهی میتواند در اشکال گوناگون باشد؛ درست است، اشکال مادی و معنوی دارد و به نظر من این هم یک نصرت الهی بود که دلها را به سمت این ماجرا و درک حقیقت در بین آنها سوق داد و باعث شد دلها به هم نزدیک شوند و در این جریان قرار بگیرند. انسجام و وحدت ملی و اجتماعی در ایجاد نظم اجتماعی و استحکام اجتماعی خیلی مؤثر است و لذا این تجربه، تجربه بسیار ارزشمندی بود که ما در این ۱۲ روز واقعاً شاهد آن بودیم.
وحدت و همبستگی ملی بینظیر ملت ایران در جنگ اخیر برای بسیاری غیرقابل باور بود. اکنون در شرایط پساجنگ، این سؤال مطرح است که چگونه میتوان این انسجام ارزشمند را حفظ کرد و از چه اقداماتی باید پرهیز کرد؟ مسئولان و دانشگاهیان باید نقش فعالی در صیانت و تقویت وحدت ملی ایفا کنند و نخبگان علوم انسانی نیز با ارائه راهکارهای عملی به پایداری این همبستگی کمک کنند، خصوصاً در شرایطی که پرونده جنگ هنوز باز و وضعیت شکننده است؟
به نظر من در زمینه تحکیم و حفظ انسجام اجتماعی، ما باید یک مجموعه اقدام را در سطح دولتمردان و افرادی که به گروهها و نحلههای سیاسی متفاوتی وابسته هستند، دنبال کنیم. همچنین، باید حرکتی هم در زمینه افزایش تابآوری مردم صورت بگیرد.
در مورد افراد سیاسی و گروههای سیاسی، موضوع خیلی روشن است: اینکه واقعاً به اختلافات دامن نزنند و توجه داشته باشند. اگر دولتمردان ما در تریبونهای عمومی مواضعی را اعلام میکنند، حتماً اینها باید هماهنگشده باشد، بهخصوص با فرماندهی کل قوا؛ چون ما به هر حال در حال جنگ هستیم و فرماندهی این جنگ بر عهده فرماندهی کل قواست. کسی نمیتواند خارج از این جایگاه و چارچوب بیاید و مثلاً بگوید مذاکره کنیم یا نکنیم.
یعنی هم گروههای سیاسی و هم اجزای دولت و دیگران را واقعاً باید دعوت کنیم که پشت سر فرماندهی کل باشند؛ نه تندتر و جلوتر، نه خیلی عقبتر. خب، بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی هم تقریباً به طور غیرمستقیم اشاره به همین مطلب داشت که اگر لازم باشد مذاکره میکنیم، اگر لازم نباشد، مذاکره نمیکنیم. همانطور که با موشک جنگیدیم، با مذاکره قوی و قدرتمند هم مبارزه میکنیم. اینها با هم در تناقض نیستند. منتها گاهی اوقات گروههای سیاسی، رسانهها یا جریاناتی که به یک نحله سیاسی تعلق خاطر دارند – فرقی نمیکند از این سو، آن سو یا میانه – بدون آنکه بخواهم ارزشگذاری کنم یا گروه خاصی را مدنظر داشته باشم، باید بگویم توجه کنیم که ما در این حرکت یک فرماندهی کل داریم که همه باید تابع آن باشند.
در پیروزی هم، با فرماندهی رهبر معظم انقلاب اسلامی این پیروزی به دست آمد. همه افراد اعم از نظامیها، دولتیها، سیاسیها، مردم، خانواده شهدا، همه نقش ایفا کردند اما فرماندهی در یکجا بود و به همین خاطر بود که رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند: «از ایران باید یک صدا شنیده شود» نمیشود هر کسی ساز خودش را کوک کند.
این تنها بخشی از ماجراست. برای حفظ انسجام، بخش دیگری نیز به مردم مربوط میشود. دشمن، بهویژه در گذشته، بهخاطر دارید در جنگهای قبلی – مثلاً در جنگ ما با عراق و دوران دفاع مقدس – بیشتر بر جنگ روانی متمرکز بود. یعنی روان و احساسات انسانها را مورد هدف قرار میداد اما جنگ امروز پیشرفتهتر شده و تحت عنوان «جنگ شناختی» شناخته میشود. در این نوع جنگ، دشمن مستقیماً بر ذهن و ادراک انسانها اثر میگذارد تا آنها را از درون متلاشی کند و در واقع، انسجام جامعه را از بین ببرد.
شبهههایی مطرح میکنند، مطالبی را عنوان میکنند که در ظاهر به نظر میرسد حقیقت دارند اما واقعیت ماجرا این است که ممکن است تنها ذرهای از حقیقت در آنها وجود داشته باشد و در مقابل، ۹۰ درصد آن دروغ باشد. یعنی رگهای از واقعیت در خبر وجود دارد اما ۹۰، ۹۵ یا حتی ۹۹ درصد باقیمانده آن بخشی است که هدفش ضربهزدن به شناخت و ادراک مردم است تا آنها را از هم بپاشند. سپس مردم را به چند دسته تقسیم میکنند: موافق، مخالف، خنثی، بینظر؛ همانهایی که پیشتر یکصدا بودند، حالا صدای آنها را تفکیک و پراکنده میکنند.
با توجه به اهمیت حفظ انسجام ملی و نقش رسانهها در شرایط حساس کنونی، مسئولان و رسانهها چگونه باید از تفرقه و تضعیف روحیه مردم جلوگیری کنند و چه راهکارهایی برای افزایش تابآوری اجتماعی وجود دارد؟
رسانههای دشمن که کار خودشان را انجام میدهند ولی رسانههای ملی و داخلی باید دقت کنند. هرگونه صحبتی که بوی اختلاف، جدایی، دستهبندی و گروهبندی بدهد، واقعاً باید در ادبیات ما و فضای فعلی حذف شود؛ چون میتواند به انسجام لطمه بزند.
نکته دیگر برای تحکیم انسجام، افزایش تابآوری در برابر سختیهاست. در جریان جنگ ۱۲ روزه، دولت برخورد بسیار خوبی داشت. مردم آزاد بودند، میتوانستند در شهرهای خود بمانند و مسافرت کنند؛ هیچ محدودیت یا ممنوعیتی برای آنها ایجاد نشد. این خود یکی از پایههای انسجام بود؛ یعنی مردم دیدند علیرغم شرایط سخت، دولت و نیروهای مسلح از کشور دفاع میکنند و آنها با آرامش و امنیت میتوانند زندگی کنند و سفر کنند.
در مورد مواد غذایی و سوخت – اگرچه در سوخت چند روزی کمبود طبیعی بود که همه پذیرفتند – اما واقعاً سوخت و مواد غذایی تأمین بود و رفتوآمد آزادانه انجام میشد. در مقابل، رژیم صهیونیستی با همه پشتیبانی اروپایی و آمریکایی، اجازه مسافرت نمیداد و جابجایی را ممنوع کرده بود. حتی کسانی که میخواستند از طریق دریا مسافرت کنند، جلویشان را گرفتند.
اما در کشور ما، بحمدالله این موارد نشان داد که دولت متوجه است مردم باید بتوانند امنیت خود را هر کجا که میخواهند جستوجو کنند. این نوع آزادیها و نگاه غیرتحمیلی، به استحکام انسجام و افزایش تابآوری مردم بسیار کمک کرد. الان هم باید همین مسیر را انشاءالله ادامه دهیم.
همانطور که عرض کردم، رسانههای ملی ما و صداوسیما باید به افرادی که دعوت میکنند – افراد موجه – تذکر بدهند که از حرفهایی که از نظر مردم ناخوشایند یا مشمئزکننده است، پرهیز کنند. ممکن است آنها قصد بدی نداشته باشند اما باید مخاطبان خود را هم در نظر بگیرند که از صحبتهایشان چه برداشتی میشود. حتی آن افرادی که دعوت میشوند، ممکن است مانند ما دنبال تقویت انسجام ملی باشند. بنابراین بدون سرزنش آنها، رسانهها باید مراقب باشند و به مهمانان خود تذکر دهند، چون صحبتهایشان بازتاب دارد.
نکته بعدی هوشیاری در برابر دشمن است؛ یعنی همان جنگ شناختی. مثلاً رئیسجمهور آمریکا بارها گفته – اخیراً هم دوباره اشاره کرده – که «ما صنعت هستهای ایران را بهکل نابود کردیم.» مردم ما وقتی این حرفها را میشنوند، ممکن است عدهای باور کنند. این باور میتواند ناخواسته تزلزلی در مقاومت ایجاد کند و بهطور غیرمستقیم در گروهبندی جمعیت در فضای سیاسی و اجتماعی کشور نقش ایفا کند.
لذا رسانههای خودمان نباید حرفهای دشمن را اینقدر بزرگ کنند و – به قول رسانهایها – به آنها ضریب بدهند. اینها لافهای سیاسی است که برای تضعیف ملت ما و تقویت جبهه دشمن و جبهه داخلیشان مطرح میشود. البته نمیگویم همه اما تعداد زیادی از افرادی که با نظامهای امنیتی و اطلاعاتی آمریکا در ارتباطند، گزارش میدهند که صنعت هستهای ایران نابود نشده است. ما با مشکلاتی مواجه بودهایم اما آقای ترامپ از این حرف دست برنمیدارد و آن را مدام تکرار میکند، تا شما باور کنید که واقعاً از بین رفته است؛ چون نمیشود دروغی به این بزرگی گفت اما با تکرار، جا میافتد. لذا رسانههای ما باید مراقب باشند که افکار عمومی را با این لافهای سیاسی دشمن آزار ندهند مگر اینکه همراه با تحلیل باشد.
برنده واقعی این جنگ در هر صورت ایران است؛ هم انسجام داخلی به وجود آورد و هم در منطقه همه متوجه شدند که ایران یک قدرت قابلاعتماد است، برخلاف اسرائیل که دیگر فرصتی ندارد.
در جمعبندی اگرموضوعی باقی مانده بیان فرمایید.
من کما فیالسابق اعتقاد دارم که مردم ما، مردم بسیار خوب و قابل احترامی هستند. باید کاری کنیم که این مردم همیشه در کنار نظام جمهوری اسلامی ایران حضور داشته باشند، همانطور که تاکنون حضور داشتند. این نیازمند درک و احترام به مردم است. مدیران، سیاستمداران، کارگزاران و مجریان باید به مردم احترام بگذارند و در پی رفع مشکلات و بهبود زندگی روزمره آنها باشند.
این مردم از هر اسلحه، هر موشک و هر بمب اتم یا غیراتمی قویتر عمل میکنند؛ همانطور که به اذعان بسیاری از کارشناسان، این انسجام به وجود آمده کمتر از موشکهای شلیکشده به قلب دشمن نبود. امیدوارم که انشاءالله همه با درک درست بتوانیم مردم را در کنار خود داشته باشیم و آنها را ولی نعمتان خود بدانیم.
امام رضوان الله تعالی علیه میفرمودند که بدون مردم، جمهوری اسلامی ایران معنا ندارد. لذا باید بر این امر تاکید و پافشاری کنیم و انشاءالله وعده الهی محقق خواهد شد و مردم ایران پیروز نهایی این نبرد نابرابر خواهند بود.