محمدرضا شیخی چمان، استادیار اقتصاد سلامت در یادداشت اختصاصی که به خبرگزاری سینا داده به نقد روند تجاریسازی همایشهای علمی در ایران پرداخته است. به نظر او بسیاری از همایشها به جای تمرکز بر نوآوری و تبادل علمی، به منبعی برای درآمدزایی تبدیل شدهاند. در این یادداشت آمده است:
به گزارش خبرگزاری سینا، همایش، کنفرانس، سمینار و سمپوزیومهای زیادی به شکل روزانه در سراسر جهان برگزار میشود. در ایران دانشگاههای مختلفی هر کدام جداگانه و یا با همکاری یکدیگر در این زمینه فعال هستند. اصلی ترین کلید واژه هر همایش که آن را جدا از مقالات مبتنی بر نشریات و مجلات میکند، بحث نوآوری است. هر همایش معمولا برای خود چند محور اصلی و یک یا دو محور ویژه تعریف مینماید. برای مثال، در دو سال اخیر موضوع هوش مصنوعی محور ویژه همایشهای بسیاری بوده است.
همایشها گاها حامی مالی (اسپانسر) هم جذب کرده و با برخورداری از منابع مالی بیشتر، کیفیت جلسات را بیش از پیش ارتقا میبخشند. همچنین با دعوت از مدرسان شناخته شده و صاحب سبک در آن زمینه خاص، کارگاههای جانبی در طول برنامه تشکیل میگردد. فرصتی هم برای افراد پیش میآید که با دوستان قدیمی خویش تجدید دیدار نمایند. اخیرا وجود یک وجه اشتراک میان همایشها توجه عموم پژوهشگران را به خود جلب کرده و آن هزینههای متنوع شرکت در همایش است.
یک محقق پس از مطالعه دستورالعمل نحوه تنظیم مقاله، فعالیت علمی خود را جهت بررسی از طریق کانالهای ارتباطی معین برای دبیرخانه همایش روانه میکند؛ این مقاله سه حالت (رد، پذیرش به صورت پوستر، پذیرش به صورت سخنرانی) به خود گرفته و گام بعدی آغاز میگردد. در گام جدید، محقق باید مبلغی را برای حضور در همایش (صدور کارت ورود)، مبلغی را برای ارائه مقاله پذیرفته شده خود، مبلغی را برای پذیرایی ناهار، مبلغی را برای شرکت در کارگاههای جانبی (در صورت تمایل به حضور) و مبلغی را به عنوان شرکت کننده آزاد برای صدور گواهی (شرکت بدون داشتن مقاله) به دبیرخانه پرداخت میکند. هزینههای رفت و آمد از شهرهای مختلف به شهر محل برگزاری همایش را نیز باید به این چرخه طولانی افزود.
طبیعتا، هدف از هر گردهمایی علمی هر چه که باشد، ایجاد درآمد برای دانشگاههای کشور نیست. وجود این مسئله و گستردهتر شدن ابعاد آن میتواند موجب دلسردی پژوهشندگان، انصراف آنها از شرکت اولیه در همایش و در ادامه محرومیت آنها از مباحث روز دانشی گردد. در این شرایط، افرادی که ظرفیت مالی بیشتری دارند رزومه غنیتری برای خود ایجاد خواهند کرد. در حالی که حضور در همایشهای خارجی برای اغلب افراد ناممکن شده است، بسیاری از مراکز دانشگاهی -به بهانه و یا به دلیل کمبود بودجه- عملا حمایت مالی به خصوصی از محققان خویش حتی جهت شرکت در مجامع علمی داخلی به عمل نمیآورند.
در مجموع، طراحی و استقرار یک سازوکار نظارتی قوی بر همایشهایی که مراکز علمی قصد برنامه ریزی برای آنها را دارند توسط وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و سایر دستگاههای ذیربط الزامی است. از منظر کمیت، ممکن است بسیاری از این نشستها هزینه-منفعت اجتماعی نداشته باشند و همان منابع را بتوان در راستای تقویت دیگر زیرساختهای کشور به کار برد. از منظر کیفیت، اسپانسرینگ بخش غیردولتی از سازمانهای دولتی میتواند گزینه جذابی برای مدیران و متولیان همایشها باشد تا بتوانند میزان وابستگی مالی خود به شرکت کنندگان را کمتر نمایند. امید که برنامههای علمی کشور عزیزمان، رویکرد هدفمندتری به خود گیرند. توصیه میشود که به منظور درک بهتر یادداشت حاضر، وضعیت اقتصادی فعلی ایران را از نظر گذراند.