چگونه از امکانات اینترنت، شبکههای مجازی و فناوریهای نوین برای تقویت نام خلیج فارس بهره بگیریم
نام این پهنه آبی خلیج فارس است؛ کارزار ملی با سلاح فناوری

درباره قدمت نام خلیج فارس بسیار صحبت شده است؛ جستجوی ساده در اینترنت میتواند تاریخ و اعتبار آن را تأیید کند؛ بنابراین میتوان مدعی شد هیچ انسان منصفی اصالت این نام را انکار نخواهد کرد اما آیا خلیج فارس فقط نامی تاریخی است؟ چرا برخی کشورها بر این نام معتبر و اصیل خدشه وارد میکنند و نقش فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در این مناقشه چیست؟
دلایل تلاش برای تغییر نام خلیج فارس
به گزارش خبرگزاری سینا، چرا سیاستمداران تعدادی از کشورهای حاشیه خلیج فارس نیم قرن است تمام ابزارهای تبلیغاتی، نفوذ و پولشان را به کار گرفتهاند نامی جعلی را بهجای خلیج فارس جا بیندازند و چرا دیگرانی نیز هستند که بر این تنور میدمند؟
این مسئله دلایل متنوعی دارد؛ میتوان گفت مهمترین دلیل در اختیار داشتن ابزار قدرت و دستبالای سیاسی است. رقابت بر سر نام خلیج فارس در واقع نبرد بر سر کنترل روایت تاریخی است. کشورهایی که نام جعلی را تبلیغ میکنند، میخواهند سلطه فرهنگی-سیاسی خود را گسترش دهند و درصورت موفقیت، دست بازتری برای پیشبرد ادعاها و برنامههای دیگر نیز خواهند داشت؛ مانند ادعاهایی که درباره جزایر ایرانی مطرح شده است. اما دیگرانی هم هستند که اهداف دیگری در این کارزار جعلی یافتهاند و آنها را دنبال میکنند.
واقعیت این است که شکستن مقاومت در برابر تحریف نام خلیج فارس را میتوان اقدامی در کارزار تهدید تمامیت ارضی ایران نیز قلمداد کرد. کسانی که تجزیه ایران را دنبال میکنند، این هدف بزرگ را به گامهای کوچکتر تقسیم میکنند که گام نخست میتواند خلیج فارس و جزایر آن باشد. معتقدیم استفاده از نام خلیج فارس در رسانهها، اسناد تاریخی و رسمی، آن را به «عادتواره» تبدیل کرده و بر این اساس تحریف نام خلیج فارس کارزاری بینتیجه خواهد بود اما نمیتوان این تلاشها را نیز نادیده یا دستکم گرفت.
واکنش ایرانیها در برابر این ادعاها و اقدامات مقاومتی اجتماعی بوده است. مردم با هر ابزاری که در دست دارند، بهویژه بهرهگیری از شبکههای اجتماعی در فضای مجازی، برابر این تحریف ایستادهاند تا ابزار مبارزه با تحریف باشند؛ بنابراین نام خلیجفارس امروز نه مسئلهای صرفاً تاریخی، بلکه نبرد و رقابتی سیاسی و سرزمینی است که بیتوجهی به آن میتواند پیامدهای ناگواری برای ایران داشته باشد.
آشکار است که مسئله نام خلیج فارس مسئله عمده مردم کشورهای عرب همسایه نیست. بلکه صرفاً استراتژی سیاستمدران این کشورهاست. نمودار ترندهای روزهای اخیر هم بهخوبی نشان میدهد توجه به هشتگ فارسی و انگلیسی خلیج فارس بسیار بیشتر از نام جعلی آن بوده است.
دراینمیان، ابزارهای فناوری بهویژه فناوری اطلاعات و ارتباطات و اینترنت نیز هم نقش ابزار تحریف را ایفا میکند هم سلاحی برای مقاومت در این نبرد خواهد بود.
نبرد دیجیتال بر سر نام خلیج فارس
کارزار تحریف نام خلیج فارس کارزاری چندلایه است که ابزارهای فناورانه را نیز نادیده نمیگیرد. لابیهای این کارزار فشار بر پلتفرمهای بینالمللی نیز پی میگیرند و برخی از این پلتفرمها، عمداً یا ناخواسته، از نامهای جعلی استفاده میکنند. یکی از مثالها گوگلمپس است که نام جعلی ادعایی را کنار نام خلیج فارس به رسمیت شناخته و از آن استفاده میکند. ابزارهای هوش مصنوعی مولد نیز تاکنون کمتر تحتتأثیر این کارزار قرار دارند اما باید توجه کرد که با افزایش محتوای مرتبط با نام جعلی در اینترنت و شبکههای اجتماعی (قطعاً از سوی گردانندگان این کارزار دنبال میشود)، یا تمایلات و سوگیریهای توسعهدهندگان این ابزارهای هوش مصنوعی، ممکن است در آینده محتواهای تحریفشده ارائه دهند. این مسئله از آنجا اهمیت مییابد که بدانیم تولید محتوا در سالهای آینده تا حد زیادی متکی به ابزارهای هوش مصنوعی مولد خواهد بود؛ بهاینترتیب، فضای مجازی از این نام تحریفشده پر میشود و این وضعیت میتواند خطای شناختی عظیمی در سطح جهان ایجاد کند.
اینها شرایطی است که باید جدی گرفته شود. ایرانیها، چه کاربران عادی چه توسعهدهندگان و فعالان فضای مجازی، اینفلوئنسرها و کسبوکارها باید با حساسیت بالا این خطرها را در نظر بگیرند.
هماکنون نیز توسعهدهندگان ایرانی با ایجاد اپلیکیشنهای جایگزین (مثل نقشههای داخلی) یا فشار بر شرکتهای خارجی با این تحریفها مقابله میکنند.
از سوی دیگر، شکلگیری کمپینهایی با هشتگهای وایرال مثل PersianGulf# یا #خلیج_همیشه_فارس در توییتر و اینستاگرام، نمونهای از مقاومت دیجیتال برای تثبیت نام صحیح این آبراهه مهم جهانی است.

تا کارزار تحریف ادامه دارد، مقاومت ملی نیز باید هم در سپهر سیاسی و اجتماعی هم در فضای مجازی با قوت و حساسیت ادامه داشته باشد. هر بار رقیب مهرهای در این شطرنج پیچیده حرکت میدهد، ما نیز باید به فکر حرکت تازهای باشیم.
در فضای فناوری، میتواند به موارد نوآورانه هم اندیشید؛ برای مثال استفاده از فناوری بلاکچین برای ثبت غیرقابلتحریف و تغییر اسناد تاریخی یا ثبت نقشهها و اسناد بهصورت NFT میتواند در قالب پیشنهاد مطرح شود.
میتوان پیشبینی کرد که هوش مصنوعی در نقش فناوری تحولآفرین در آینده اهمیتی صدچندان بیابد؛ بنابراین پیشبینی اقداماتی ازجمله استفاده از هوش مصنوعی برای رصد خودکار محتوای تحریفشده و گزارش آن همچنین تولید محتوا وسیع درباره نام اصیل خلیج فارس میتواند مورد توجه قرار گیرد.
حوزههای نوآورانه دیگری مانند واقعیت مجازی فضای وسیعی برای فعالیت گروههای فناوری مهیه میکند.
در کنار اینها، میتوان از دولت نیز درخواست کرد در کنار تمام تلاشهای دیپلماتیک، دیپلماسی سایبری را هم مدنظر قرار دهد و کارزارهای دیجیتال مؤثری برای دفاع از نام خلیج فارس طراحی یا مدیریت کند.