کلمه گمشدهای که جرم منفی را خلق کرد
از معتبرترین سازمانهای بزرگ رسانهای تا خبرگزاریها و وبلاگها به بازتاب انتشار مقالهای پرداختند که به نوشته آنها در آن ادعاشده بود که دانشمندان موفق شدهاند برای اولین بار مایعی با جرم منفی تولید کنند.
در اکثر این خبرها داستان با یادآوری قانون معروف رابطه نیرو و جرم در فیزیک نیوتون آغاز میشود (F=ma) که در آن F نماد نیرو، m جرم و a شتاب است و ازآنجاییکه جرم مقداری مثبت است بردارهای نیرو و شتاب با یکدیگر هم سو خواهند بود. به زبان ساده اگر به جسمی در راستای مشخصی نیرو وارد کنید آن جسم در همان راستا شتاب میگیرد.
اما در موارد خاص این رابطه به این سادگی عمل نمیکند. گاهی – برای مثال در مورد این تحقیق- با دستکاری ماده در حالتی که به آن چگالش بوز، انیشتین گفته میشود اتفاق افتاده است. این حالت از ماده زمانی است که گازی شامل بوزونها را تا نزدیکی صفر مطلق سرد میکنند و در این شرایط میتواند رفتارهای کوانتومی را در آن مشاهده کنند. بهطور خیلی خلاصه شرایطی ویژه از ماده که با رفتارهای کوانتومی آن سروکار دارد – تحت تأثیر عوامل مختلف رابطه میان نیرو و شتاب- تحت تأثیر عوامل دیگری قرار میگیرد. ریاضیدانها و فیزیکدانها از عنوانی به نام جرم مؤثر (effective mass) که بهطور خلاصه بیانگر رفتارهای چگالش موردنظر است برای بیان آن استفاده میکنند.
چگالش موردنظر در این آزمایش ابری فوقالعاده سرد و تشکیلشده از حدود 10 هزار اتم عنصر روبیدیدم است برای استخراج مقدار جرم مؤثر این ماده شما باید به رابطه پراکنش (Dispersion relation) که به معنی رابطه میان انرژی و اندازه حرکت ذرات تشکیلدهنده آن است نگاه کنید و بر مبنای این رابطه مشتق دوم انرژی نسبت بهاندازه حرکت را محاسبه کنید. مقدار این مشتق دوم همان چیزی است که به جرم مؤثر این چگالش معروف است و البته که میتواند مقدار منفی را به خود اختصاص دهد.
نکته مهم در اینجا این است که فارغ از همه این جزییات و مسائل فنی جرم مؤثر (که نویسندگان در مقاله خود که میتوانید اصل آن را در اینجا مطالعه کنید به آن اشارهکردهاند) با جرم متفاوت است. تعریف مشخصی دارد و اگرچه درنهایت باعث میشود تا برای مثال این مایع مشخص در مرحلهای برخلاف مایعات آشنای دیگر از پخششدگی خود جلوگیری کند و گویی با آن مقابله نماید اما با مفهوم جرم تفاوت دارد.
همین یک کلمه مؤثر و حذف آن از خبرها باعث میشود تا یک یافته علمی – که بهخودیخود فوقالعاده جذاب و قابلتوجه و مهم است – در چشمانداز اشتباهی درک شود. برخی از رسانهها با ارتباط دادن این مفهوم با ایده ماده و انرژی تاریک از آن بهعنوان کلیدی برای درک رازهای سیاهچالهها و امثال آن یادکردند و برخی دیگر با هیجان از عصر تازه جرمهای منفی نام بردند.
کل این مثال نمونه بارزی از مواردی است که در مقابل خبرهای پیچیده رسانههای علمی چگونه باید برخورد کنند.
موضوع این مقاله و این آزمایش، در همان نخستین نگاه برای هر خبرنگاری که بخواهد آن را پوشش دهد فریاد میزند که موضوع پیچیدهتر از آن چیزی است که در تیتر سادهای مانند کشف مادهای با جرم منفی خلاصه شود. یکی از قوانین مهم در حرفه روزنامهنگاری علم این است که زمانی با ادعای به نظر خیلی عجیبی مواجه میشوید که با همه فرضیات قبلی متفاوت است کمی دقت کنید چون احتمال دارد نکته مهمی در آن بین فراموششده باشد. این توصیه در کنار قانون طلایی هیچوقت چیزی را که متوجه نشدهاید منتشر نکنید میتواند جلوی انتشار متنی را که ممکن است باعث سوء تفاهم شود بگیرد.
مطالعه مقاله اصلی – که حداقل در این مورد برای عموم قابلدسترس بود – در کنار پرسیدن نکات ناآشنا و پرسشبرانگیز پیش از انتشار تیتر هیجانانگیز کشف ماده یا با جرم منفی میتواند جلوی اشتباه را بگیرد، اعتبار ما را حفظ کند و از سوی دیگر ما را در انجاموظیفه اصلی خود که رساندن خبر درست به مردم است کمک کند.
نکته مهم دیگری که این داستان به همراه دارد برای برخی از رسانهها – مانند عمده رسانهها در ایران – است که بخش عمدهای از خبرهای خود را از روی منابع دستدوم بازتولید میکنند. ما به دلایل مختلف و ازجمله به دلیل عدم دسترسی به برخی از منابع دستاول بسیاری از مواقع ناچاریم خبرهایی که رسانههای معتبر – با استناد به منابع دستاول خود – منتشر کردهاند را ترجمه کنیم.
ترجمه این متنها که برای مخاطب عام نوشتهشده است و در آن بسیاری از جزییات حذف شده است هم برای ما راحتتر است و هم اعتبار و اطمینانی که به این رسانهها داریم باعث میشود بااحتیاط کمتری صحت خبرهای منتشرشده در آنها را به چالش بکشیم و بیشتر به آنها اعتماد کنیم.
این داستان یادآوری خوبی است که حتی معتبرترین رسانهها نیز ممکن است دچار چنین اشتباهی شوند. برای بازنشر این خبرها حتی از منابع معتبر باید مراقب بود و اگر به نظر میرسد چیزی درجایی زیادی از حد عجیب و غیرعادی است دقیقهای در انتشار خبر درنگ کرد و به سراغ منابع بیشتر و توضیح دقیقتر رفت.
—
پوریا ناظمی
No tags for this post.