نماد سایت خبرگزاری سیناپرس

نوجوانان و کتاب: در جستجوی هویت و داستان  

نوجوان و کتاب

ادبیات نوجوان در این روزها با چالش‌های متعددی روبروست. از یک سو، باید بتواند به درستی دغدغه‌های هویتی نوجوانان را بازتاب دهد و پاسخگوی نیازهای آن‌ها باشد. از سوی دیگر، با تغییرات سریع جامعه و ظهور فضای دیجیتال، نحوه ارتباط نوجوانان با کتاب و داستان نیز تغییر کرده است. مسائل اقتصادی و گرانی کتاب نیز مزید بر علت شده و دسترسی نوجوانان به کتاب‌های مناسب را محدود کرده است. در این میان، ناشران نیز باید بتوانند خود را با این تغییرات وفق دهند و با ارائه محتوای دیجیتال جذاب، مخاطبان خود را حفظ کنند. به نظر می‌رسد که ادبیات نوجوان برای ادامه حیات خود، نیازمند بازنگری و تطبیق با شرایط جدید است.

 

آلما توکل: نوجوانان، نسلی پویا و در حال تغییر، همواره با چالش‌های متعددی در زندگی خود روبرو هستند. آن‌ها در این دوران حساس از زندگی، به دنبال یافتن هویت خود، درک دنیای اطراف و پاسخ به سوالات بی‌شمار ذهنشان هستند. ادبیات نوجوان می‌تواند نقش مهمی در این مسیر ایفا کند و به آن‌ها کمک کند تا با چالش‌های خود روبرو شوند و راهکارهای مناسبی برای آن‌ها پیدا کنند. اما آیا ادبیات نوجوان امروز، به اندازه کافی به این نیازها پاسخ می‌دهد؟ آیا می‌تواند آیینه تمام‌نمای دغدغه‌های نوجوانان باشد؟

 

شکوفه صمدی، فعال باسابقه حوزه کتاب کودک و نوجوان

 

برای بررسی این موضوعات،  خبرگزاری سینا به سراغ شکوفه صمدی، فعال باسابقه حوزه کتاب کودک و نوجوان رفته و نظر او را در این خصوص جویا شدیم.

صمدی معتقد است که ادبیات نوجوان هنوز به طور کامل نتوانسته است بازتاب‌دهنده دغدغه‌های هویتی نوجوانان امروزی باشد. وی با اشاره به تفاوت‌های موجود بین نوجوانان در نقاط مختلف کشور و حتی طبقات مختلف اجتماعی، تأکید کرد که تنوع موجود در اقوام، شهرها و روستاهای ایران هنوز به اندازه کافی در ادبیات نوجوان بازتاب نیافته است. به گفته صمدی، هنوز هم خیلی از مسائلی که بچه‌ها در جنوب با آن مواجهند، بچه‌های تهران از آن خبر ندارند یا خیلی از دغدغه‌هایی که نوجوان بالا شهری تهران دارد اصلا در مخیله یه نوجوان شمالی نمی‌گنجد.

این فعال حوزه کتاب کودک با اشاره به اینکه نوجوانان امروز به دنبال روایت‌های متنوعی هستند، گفت: ما می‌توانیم دو دسته نوجوان را در مواجهه با کتاب‌ها متصور شویم؛ دسته‌ای که بسیار کتابخوانند، حرفه‌ای و این‌ها روایت‌های پیچیده‌تر می‌خوانند و دنبال چیزهای ساده و زرد و دم دستی نیستند. دسته دیگر نوجوانانی هستند که خیلی کتابخوان نیستند، اما با توجه به اینکه در اینستاگرام می‌چرخند و یک سری کتاب‌ها ترند می‌شود، با توجه به اینکه دوستاشون کتابی خواندند و آن دست به دست می‌چرخد و به هم توصیه می‌کنند دنبال کتاب خواندنند. این نو دیگر نوع روایت باید ساده‌تر باشد و بتوانند در واقع به سادگی بخوانند و از آن بگذرند و با آن قصه کیف کنند. اما نوجوان‌هایی که حرفه‌ای تر کتاب می‌خوانند دنبال روایت‌های پیچیده‌تر، چند صدایی یا روایت کردن از منظر چند شخصیت هستند و می‌شود تکنیک‌های جدید داستان‌نویسی را در آثاری که این‌ها می‌خوانند به کار برد.

 

ادبیات نوجوان و دغدغه‌های هویتی

صمدی در پاسخ به این سؤال که آیا آثار تألیفی ایرانی به اندازه کافی به چالش‌های هویتی نوجوانان پرداخته‌اند، گفت: در آثار تألیفی ایرانی می‌توانیم شاهد پیشرفت نویسنده‌هایمان باشیم، اما این پیشرفت هنوز با سرعت رشد و تغییری که جامعه داشته همسو نیست و خیلی وقت‌ها نویسنده‌هایمان عقبند از اجتماع. برای مثال، در آثار نوجوان من ندیدم که خیلی به گروه‌های موسیقی پرداخته شود. شاید هم هست من ندیده باشم، اما گروه‌های موسیقی برای نوجوانان یکی از فاکتورهای مهم زندگی‌شان است، بخش مهمی از زندگی‌شان را به این گروه‌ها اختصاص می‌دهند، بخش مهمی‌شان صرف طرفداری از این‌ها می‌شود و یا مثلا حتی فوتبال، فوتبالی که پدیده‌ای است که خیلی به آن پرداخته شده، اما هنوز هم از منظره نوجوان جا دارد که ما به این ورزش پر سر و صدا و پر از حاشیه بپردازیم، دغدغه‌هایشان را، ماجراهایشان را، دعواهایشان را.

بیشتر بخوانید:

مقاومت یا پذیرش؟ چالش‌های انتشار کتاب‌های ضدکلیشه‌ای

تربیت جنسی کودکان: چالشی فرهنگی یا فرصتی آموزشی؟

آیا کتاب‌های محیط‌زیستی می‌توانند دنیای سبز بسازند؟

 

مثلا مدت زیادی است که کارت‌های کیمدی بین بچه‌هایی که تازه دارند به نوجوانی می‌رسند و حتی کودکان دست به دست می‌چرخد، تبادل می‌شود، زندگی‌شان را تحت تاثیر قرار داده، پول برمی‌دارند از کیف پدر مادر که بتوانند کیمدی‌های بیشتری بخرند، به خاطرش گریه زاری راه می‌اندازند، خراب بشود ناراحت می‌شوند، با همدیگر مبادله می‌کنند، سر این مبادلات ممکن است بشود، ممکن است از هم چیز یاد بگیرند، ممکن است بازی‌های پولی بزرگسالان را تمرین کنند، مبادله چانه زدن تخفیف گرفتن تخفیف دادن پیشنهاد دادن دوباره سراغ کسی رفتن و چیزهایی از این دست، ولی این را تو کدام اثر نوجوان می‌بینیم؟ پس هنوز جا دارد که به یک سری مسائلی بپردازیم که بخش مهمی از زندگی‌شان، بازی کامپیوتری‌شان، موسیقی‌شان، نمی‌دانم دوستانشان حالا به دوستی خیلی پرداخته شده، اما هنوز این مسئله مخصوصا برای نوجوان ایرانی با مختصاتی که توی زندگی ایرانی‌ها هست جا دارد که به این پرداخته شود.

 

تأثیر فضای دیجیتال بر ادبیات نوجوان

این مروج کتاب کودک در بخش دیگری از صحبت‌های خود به تأثیر فضای دیجیتال و شبکه‌های اجتماعی بر شکل‌گیری هویت نوجوانان و نحوه ارتباط آن‌ها با کتاب و داستان پرداخت و گفت: اعضای دیجیتال و شبکه‌های اجتماعی در واقع ما را هم تغییر داده. ما خیلی وقت‌ها می‌بینیم که خانواده کنار همند، اما سر همه‌شان تو گوشی است چه برسد به نوجوان‌ها که خب خیلی سریع‌تر راه‌های ارتباط با این شبکه‌ها را پیدا می‌کنند، پیشروترند و خیلی وقت‌ها ما باید از آن‌ها یاد بگیریم. اما اینکه چه تاثیری بر ارتباط‌شان با کتاب و داستان گذاشته یه جاهایی این را گسترش می‌دهد و یه سری کتاب‌ها توی فضای مجازی آنقدر بهشان پرداخته می‌شود و تبلیغ می‌شود که نوجوان‌ها فکر می‌کنند اگر آن‌ها را نخوانند از بقیه عقب می‌افتند و می‌روند سراغ این کتاب حالا شانس بیاورند این کتاب‌ها با سلیقه‌شان جور باشد و کتابخوان‌تر شوند یا نه برعکس جور نباشد و این‌ها زده شوند یا در یک حالت نادر بروند سراغ کتاب‌های دیگری که سلیقه خودشان را توش پیدا می‌کنند. از طرف دیگر خیلی‌هاشان به جای اینکه کتاب کاغذی بخوانند توی همین فضای دیجیتال کتاب می‌خوانند، کتاب‌های الکترونیک و pdf و حتی کتاب‌هایی که در واقع صوتی‌اند و خیلی‌هاشان هم اهل این هستند که آن اقتباسی که از آن کتاب‌ها شده را ببینند، یعنی فیلم‌ها را ببینند. بنابراین من فکر نمی‌کنم که فضای مجازی به تنهایی ما را از کتاب دور کند حالا چه ما چه نوجوان‌ها، فضای مجازی یه فرصتی است که ما را می‌تواند کتابخوان‌تر کند یا ما را دور کند. ممکن است که جاذبه‌های اینستاگرام در ابتدا جوری باشد که ما کمی دور شویم از مطالعه، اما همان هم می‌تواند فضایی باشد، ببخشید فضایی باشد برای آشنا شدن با کتاب‌های جدید، با ژانرهایی که نمی‌شناختیم، خواندن نقدها و پیدا کردن دوستانی از جنس کتاب و کمکمون کند که اتفاقا بیشتر دنیای کتاب رو…

 

 

مسائل اقتصادی و ادبیات نوجوان

صمدی در ادامه صحبت‌های خود به تأثیر مسائل اقتصادی مانند گرانی کتاب و کاهش تیراژ بر دسترسی نوجوانان به کتاب‌های مناسب پرداخت و گفت: در مورد اثر اقتصادی گرانی کتاب و کاهش تیراژ نمی‌شود این را ندید گرفت. ببینید شما سرعت خواندن نوجوان‌ها را نمی‌توانید با سرعت خواندن بزرگسالان مقایسه کنید. نوجوان‌ها وقت بیشتری دارند که به کتاب بپردازند بنابراین ممکن است یک کتاب را توی یک روز یا چند روز تموم کنند و خب طالب کتاب‌های جدیدند. خیلی از کتاب‌هایی که ممکن است توی کتابخانه‌های عمومی یا مراکزی که کتاب امانت می‌دهند در دسترسشان باشد سلیقه نوجوان‌ها نیست یا اینکه آن‌ها دنبال آثار تازه‌ترند دلشان می‌خواهد آن چیزی که جدید است نو بخوانند تا بتوانند یک جور تمایزی با دوستانشان پیدا کنند یا تو گروه آن دوستانشان حرفی برای گفتن داشته باشند یعنی آثاری که توی مراکز کتابخوانی مثل کانون پرورش فکری یا کتابخانه‌های عمومی یه نهاد کتابخانه‌های عمومی و کتابخانه‌هایی که حالا مثلاً جاهای مختلف به صورت خیریه تو شهرهای مختلف می‌زنند، لازم است به‌روز باشند، در عین حال که غنی باشند و شاهکارها را در بر داشته باشند برای اینکه نوجوان امروز احساس کمبود نکند. خب، خیلی وقت‌ها این اتفاق نمی‌افتد و از خانواده هم نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم در ماه کلی از بودجه‌اش را به این سبد خرید نوجوان اختصاص بدهد بابت اینکه آن‌ها کلاس‌های مختلفی می‌روند، با توجه به سنشان تنوعی از لباس‌ها را انتظار دارند خانواده برایشان تأمین کند، ممکن است به چیزهای دیگری مثل لوازم‌التحریر دلبسته باشند و علاقه داشته باشند و دلشان بخواهد کلکسیون از آن‌ها را داشته باشند. از طرف دیگر، هزینه‌های خود زندگی برای خانواده‌ها خیلی سنگین‌تر از قبل شده و این گرانی کتاب عملاً واقعاً گاهی وقت‌ها فرصت خواندن را کم می‌کند. اما در کنارش می‌توانم بگویم که همان‌طور که ما در نوجوانی به هم قرض می‌دادیم و کتاب‌های همدیگر را دست به دست می‌چرخاندیم، توی مدرسه می‌خواندیم، از دختر دایی، دختر خاله، پسر عمه کتاب می‌گرفتیم و این‌طوری تعداد کتاب‌های بیشتری می‌خواندیم، الان همین فرصت وجود دارد و حتی با عضو شدن تو آپ‌هایی مثل طاقچه و فیدیبو، کتاب راه و چیزهایی مثل این، کتاب‌های صوتی و کتاب‌های متنی زیادی هست که اگر کسی اهلش باشد با قیمت‌های بسیار پایین می‌تواند آن‌ها را تهیه کند و بخواند؛ یعنی به نوعی هم در دسترس هست، هم نیست، هم ارزان هست، هم نیست. به نظرم بستگی به آدمش دارد، اینکه چه کتابی می‌خواهد بخواند و آیا آن آدم حل مسئله بلد است برای رسیدن به کتابی که دلش می‌خواهد زودتر بخواند. مثلاً ممکن است الان فرصت بازارچه گذاشتن برای خیلی از بچه‌ها تو خیلی از منطقه‌های تهران یا شهرهای مختلف ایران هست و حتی مثلاً فروش تو اپ‌های مختلفی مثل دیوار و این‌ها و خیلی از نوجوان‌ها از این شرایط و فرصت‌ها می‌توانند استفاده کنند برای اینکه بتوانند به کتاب‌های دلخواهشان دسترسی پیدا کنند. فرصت تبادل کتاب‌های دست دوم، من حتی تو گروه‌های مختلف مجازی دیده‌ام هست. اگر تو تهران باشند، مرکز تبادل کتاب هست و این خوب گستره‌ای از انتخاب‌ها را به ما می‌دهد که قبلاً نبود، آیا کمتر بود؟ برای همین بستگی به آدمش دارد. کتاب گران شده، کتاب نو خریدن سخت شده، اما راه‌های دیگری هنوز برای دسترسی به کتاب‌ها هست.

خروج از نسخه موبایل