چهلمین و سومین جشنواره موسیقی فجر با همه حواشی که داشت با اهدای دیپلمها و سیمرغها به برگزیدگان به کار خود پایان داد. جشنوارهای که انتقادهای بسیاری از عدم اکران برخی از فیلمها با صرف هزینههای هنگفت میلیاردی در بخش خصوصی تا حضور یکی از بانکهای دولتی کشور به عنوان اسپانسر و بازوی حمایتی جشنواره فیلم فجر حضور پر رنگی داشت. حضوری که بیش از هر عنوانی عابر بانک مدیران جشنواه فیلم فجر در بخشهای مختلف برای تامین هزینههای جاری جشنواره از تبلیغات این رویداد ملّی تا جوایز برگزیدگان محسوب میشد که شاید در دراز مدت نقش کمرنگی در اقتصاد هنر به معنای تولید آثار هنری داشته باشند.
پریسا ساسانی: مقوله فرهنگ و هنر به عنوان یکی از مهمترین موضوعاتِ مهم و مورد تاکید نظام حاکم بر جریانهای فرهنگی، از جمله مواردی است که همواره از جهت مالی در شرایط مناسب و در خور نبودهاند و این بی توجهی همواره مورد انتقاد مسئولان، مدیران و منتقدان فرهنگی و اقتصادی بوده است. تاجائیکه نادره رضایی معان هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سومین نمایشگاه دستاوردهای فناوریهای نرم و صنایع خلاق سهم بودجه را تنها 46 صدم بودجه متعلق به حوزه فرهنگ اعلام کرد. عدد اعلام شده نه تنها جوابگوی نیازهای روزمره هنر در زمینههای مختلف نیست، بلکه نمیتوان به آینده این هنر و فرهنگ در دراز مدت امیدوار بود.
به گزارش خبرگزاری سینا، وجود اسپانسرها در بخش خصوصی و دولتی به عنوان بازوی مالی و حمایتی رویدادهای هنری یکی از مهمترین بخشهایی است که در حوزه مسئولیت اجتماعی شرکتها و مراکز دولتی تعریف میشود. اما توجه به این موضوع که حمایتهای مالی به واقع تعریف مسئولیت اجتماعی را شامل می شود یا خیر؟ سرفصل مجزایی از حضور و حمایت مالی بنگاههای تجاری و دولتی است. زیرا بر اساس تجربه اغلب حمایتهای مالی اسپانسرها تنها شامل جشنوارههای خاص همچون جشنواره فیلم فجر و یا رویدادهای سینمایی غیر از ایام جشنهای دهه فجر میشود و باقی هنرها از جمله جشنوارههای موسیقی و تئاتر به عنوان هنرهای اصیل ایرانی و مادر هنرهای نمایشی از وجود اسپانسرهم در بخش خصوصی و هم در بخش دولتی کم بهره هستند.
نقش حمایتی اسپانسردر تولید فیلم
حضور اسپانسرها در حمایت از رویدادهای فرهنگی و هنری در حوزههای مختلف در همه دنیا مرسوم است زیرا علاوه بر تبلیغات و یا به عبارت بهتر برندسازی نوع محصولات خود در راستای تولیدا مشترک هنری نیز مشارکت میکنند. این در حالی است که وجود اسپانسر در جشنواره های مختلف به خصوص فیلم فجر از سالیان دور تا امروز هیچگاه به تولید فیلم و سریال نرسیده است و سینمای ایران به خصوص فیلمسازان فیلم کوتاه و مستند از سرمایه گذاری شرکتها در تولید آثار بی بهره بودند و موضوع حمایت اسپانسرها تنها به اهدای جوایز همراه با سیمرغها به برگزیدگان یا امور جاری جشنوارهها ختم می شده است. به عنوان مثال در گذشته صنایع خودروسازی برای معرفی برند ماشینهای تازه تولید شده خود همراه با سیمرغ حواله ماشین اهدا میکردند.
جایزه نقدی اعتبارتاریخی جشنواره فیلم فجر را به چالش کشید
منوچهر شاهسواری دبیر چهلمین جشنواره فیلم فجر در نشست خبری این رویداد هنری درباره جوایز نقدی جشنواره به متناسب سازی میزان جوایز نقدی این دوره جشنواره فیلم فجر اشاره کرده بود و درباره میزان جوایز نقدی گفت: جشنواره با جایزه نقدی بخشی از اعتبارات تاریخی خود را به چالش کشید اما وارد جریانی شدیم که باید اهدای سیمرغ را با یک جایزه نقدی همراه کنیم در حالی که ارزش سیمرغ که نقش اساطیری دارد نباید با جایزه نقدی قیاس میشد و وقتی این کار را کردیم با اعداد و ارقام متنوع پیش رفتیم که این هم از یک ساختار و منش درست خارج شد.
شاهسواری همچنین گفت که جایزه نقدی امسال بین فیلمهای بلند داستانی،کوتاه،مستند، بخش تبلیغات از یک تناسب کافی برخوردار است و فکر میکنم اعداد و ارقام به نسبت مجموعه امکانات مالی جشنواره نسبت به دورههای قبلی تغییر جدی خواهد داشت.
جایزهای که شهاب حسینی عنوان تهیه کننده صرف تولید «برادرم خسرو» کرد
حضور بی حاصل اسپانسرها برای هنر ایران نه تنها به تولید ختم نشده بلکه به عنوان یک عامل بازدارنده در پیوستن مارکت بنگاههای اقتصادی در تولید فیلم بودهاند. زیرا این بنگاههای اقتصادی به درستی دریافتهاند که میتوان با صرف هزینه کمتر و بازدهی آنی سرمایه به سود دهی بیشتر در این مقوله دست پیدا کنند. این در حال است که به گواه تاریخ معاصر سینمای ایران سینماگران دلسوزی بودند که از حق میلیاردی خود بنابر رشد تورم تورم گذشتند و آثار ماندگاری را برای سینمای ایران به ارمغان آوردند. به عنوان نمونه میتوان از جایزه نقدی که شهاب حسینی از شهر فرش به عنوان یکی از اسپانسرهای جشنواره فیلم فجر دریافت کرد نام برد. جایزهای که شهاب حسینی بازیگر سینمای ایران به عنوان سرمایهگذار و تهیه کننده صرف تولید فیلم سینمایی «برادرم خسرو» کرد. فیلمی که در تاریخ سینمای ایرانی برای زندگی انسانهای مبتلا به اختلال دوقطبی باقی ماند.