این طبقهبندی از حفاظت حداقلی نظیر ذخایر طبیعی، پارکهای ملی و … آغاز و در نهایت هم به استفاده متمرکز از زیستگاه توسط انسان ختم میشود.در سال ۱۹۵۶ میلادی برابر با ۱۳۳۵ هجری شمسی نخستین قانون حفاظت با تشکیل کانون شکار ایران به تصویب رسید اما بزودی مشخص شد که امکان حفاظت از حیاتوحش بدون حفاظت از زیستگاهها عملی نیست و لازمه حفاظت از حیاتوحش، حفاظت از زیستگاهها است. با این وجود حفاظت از زیستگاهها در ایران همیشه با این تصور همراه بوده که مردم بعنوان عامل اصلی تخریب بایستی از مناطق حفاظتشده دور نگه داشته شوند در حالی که این دیدگاه از اساس اشتباه است و حفاظت غیرمشارکتی در هیچ جای دنیا پاسخ نداده است.
به چه منطقهای حفاظتشده گفته میشود؟
اجازه دهید که نخست نیمنگاهی به تعاریف جهانی از مناطق تحت حفاظت داشته باشیم و سپس این تعاریف را با وضعیت کنونی در ایران مقایسه کنیم. (منبع IUCN.org)
۱) ذخایر محدود طبیعی: مناطقی هستند که مدیریت آنها اساساً به منظور انجام تحقیقات علمی و پایشی صورت میگیرد؛ در حقیقت مناطقی اعم از دریا یا خشکی که واجد اکوسیستمها، سیماهای فیزیولوژیکی یا زمینشناسی و گونههای شاخص و برجسته میباشند را ذخایر محدود طبیعی مینامند. از قلب این تعریف، مناطقی هم تحت عنوان مناطق غیرمسکون و بکر استخراج میشود. این تعریف به مناطق وسیعی اعم از خشکی یا دریا برمیگردد که یا تغییری در آنها ایجاد نشده یا اگر هم تغییری اعمال شده خیلی جزئی بوده و در نتیجه توانستهاند ویژگیها یا تاثیرات طبیعیشان را حفظ کنند؛ از طرف دیگر در آنها سکونت انسانی معنادار یا دائمی اتفاق نیفتاده است.
۲) پارکهای ملی: لابد شما نیز بارها اسم پارک ملی را شنیدهاید، اما به راستی پارک ملی به چه مکانی اطلاق میشود؟ پارک ملی جایی است که حفاظت از آن اساساً برای حفظ اکوسیستم و در عین حال انجام فعالیتهای تفرجی است. این مناطق طبیعی زمینی یا دریایی به ۳ دلیل مهم تحت حفاظت قرار میگیرند: ۱) به منظور حفاظت از تمامیت و یکپارچگی یک یا چند اکوسیستم برای نسلهای کنونی یا آینده ۲) ممانعت از بهرهبرداری بیرویه یا هر گونه اشغال فضایی که با اهداف از پیش طراحی شده، سنخیت نداشته باشد ۳) مجموعههایی از این دست اساساً فرصتهای معنوی، علمی، آموزشی و تفرجی را مهیا میسازند که میبایست لزوماً با اهداف زیستمحیطی و فرهنگی همخوانی و سنخیت داشته باشد.
قدیمیترین پارک ملی دنیا، پارک ملی یلواستون آمریکاست که در اول ماه مارس سال ۱۸۷۲ م. (برابر با ۱۲۵۱ ه.ش.) تحت حفاظت قرار گرفت. پارک ملی گلستان نخستین پارکی است که در ایران عنوان پارک ملی را به خود اختصاص داد. این پارک تا قبل از سال ۱۳۳۶ از شکارگاههای شناختهشده بود و از آن با عنوان جنگل گلستان یاد میشد. پارک مذکور در نهایت در سال ۱۳۵۳ و پس از اصلاح قانون شکار و صید با تغییر عنوان پارک وحش به پارک ملی، به نخستین پارک ملی ایران بدل گردید.
۳) آثار طبیعی: مناطقی که مدیریت آنها اساساً به منظور حفاظت از سیماهای طبیعی خاص و منحصربفرد است؛ این مناطق شامل یک یا چند سیمای طبیعی/ فرهنگی برجسته یا ارزشمند هستند؛ کمیابی ذاتی، کیفیتهای زیباشناختی و شاخص طبیعی یا فرهنگی دلیل اهمیت آنها و بالطبع حفاظت از آنهاست. سرو هرزویل درختی کهنسال در شهرک هرزویل و یکی از آثار طبیعی ملی ایران است که توسط سازمان حفاظت از محیطزیست و تحت همین عنوان حفاظت میشود.
۴) مناطقی که گونهها و زیستگاههای آن مدیریت شده: در این مناطق مدیریت اساساً به منظور حفاظت و از طریق دخالتهای مدیریت شده است؛ در واقع مناطقی اعم از خشکی یا دریا که به شکل مستقیم و به منظور اعمال اهداف مدیریتی، در آنها دخل و تصرف صورت میگیرد را مناطق مدیریتشده میگویند و هدف از اینکار هم اطمینان از حفظ زیستگاهها یا تامین نیازهایی است که گونههای خاص بدانها احتیاج دارند.
۵) مناظر حفاظتشده زمینی و دریایی که مدیریت آنها اساساً برای حفاظت از مناظر خشکی و دریایی و انجام فعالیتهای تفرجی است.
۶) مناطق حفاظتشدهای که منابع آنها تحت نظارت است.
چرا ما از علم روز مدیریت حیاتوحش فاصله گرفتهایم؟
در حال حاضر دستکم ۱۸۰ کشور و یا شاید بیشتر، مناطقی تحت عنوان مناطق حفاظتشده دارند. این مساله که تمامی کشورها میبایست حداقل یک پارک ملی داشته باشند، از این نظر بحثبرانگیز است که باعث میشود تا کشورهای بزرگ که اغلب هم از نظر گیاهی و هم از نظر جانوری غنی و هم از نظر زیستگاهی متنوع هستند، به طور مشخص از داشتن مناطق حفاظتشده متعدد سود ببرند، اما کشورهای کوچکتر بالطبع از چنین مزیتی محروم میمانند. بالغ بر ۱۰۸.۰۰۰ منطقه حفاظتشده هماکنون در سرتاسر دنیا وجود دارد که این مجموعه قریب ۳۰ میلیون کیلومترمربع را در خشکی و ۲ میلیون کیلومترمربع را در دریاها دربرمیگیرد.
بزرگترین پارک خشکی جهان، پارکی در گرینلند است که مساحتی نزدیک به ۹۷۰ هزار کیلومترمربع را پوشش میدهد و این رقم تنها در حدود ۳ درصد از کل مناطق حفاظتشده جهان است. در ایران مناطق به ۴ طریق حفاظت میشوند: ۱) پارک ملی ۲) مناطق حفاظتشده ۳) پناهگاه حیاتوحش ۴) آثار طبیعی و ملی که البته به تازگی قرقهای حیاتوحش نیز توسط بخش خصوصی و با حمایت سازمان حفاظت از محیطزیست در حال شکلگیری هستند. علیرغم افزایش تعداد پارکهای ملی در سالهای اخیر، تعداد آنها نسبت به مجموع مناطق کشور بسیار کم و بیشترین مناطق تحت مدیریت هم مناطق حفاظتشده هستند که اغلب روند تخریب در آنها رو به رشد است و به ندرت هم شرایط مطلوب دارند.
انتظار میرود که در سالهای آتی شاهد افزایش تعداد مناطق حفاظتشده در ایران باشیم اما واقعیت انکارناپذیر این است که این مناطق هنوز از آن سطح حمایت دولتی و اجتماعی برای مدیریت منابع طبیعیشان و در عین حال اشتغالزایی برخوردار نیستند. در ایران بزرگترین مناطق حفاظت شده همچون پارک ملی توران و پارک ملی کویر در نواحی بیابانی و با حداقل تراکم جمعیت انسانی نسبت به مناطق زاگرسی و هیرکانی واقع شدهاند.
از طرف دیگر سطح پوشش مناطق حفاظت شده به طور چشمگیری در میان کشورها متفاوت است. در کشورهایی مانند آلمان (۳۲ درصد)، اتریش (۳۶ درصد) و انگلستان (۱۵ درصد) از خشکیها حفاظت میشود که البته سطح وسیعی است در حالیکه در کشورهایی مانند روسیه، یونان و ترکیه به ترتیب تنها ۸، ۳ و ۳ درصد که سطح پایینی هم هست، حفاظت میشود. سطح پوشش حفاظتی در ایران زیر ۱۰ درصد برآورد میشود. از طرف دیگر این معضل هنوز در ایران به قوت خود باقی است که برخی از زیستگاههای منحصربفرد به دلیل ارزشهای بالای اقتصادی درست حفاظت نمیشود چنانچه چندی پیش هم وزیر صنعت، معدن و تجارت، آقای محمدرضا نعمتزاده از اقدامات حفاظتی در یکی از مهمترین زیستگاههای گور ایرانی یعنی منطقه بهرامگور انتقاد کردند با وجود اینکه این منطقه پنجمین جمعیت بزرگ گورها را در کل دنیا به خود اختصاص داده است اما هنوز ارزشهای حفاظتی آن مشخص نیست و دلیل این عدم آگاهی را هم باید در عدم موفقیت طرحهای حفاظتی در کشور جستجو کرد.
این ترس همیشه در میان محیطزیستیها هست که ممکن است دولت، سطح مناطق حفاظت شده را کاهش دهد یا حتی آنها را به منظور بهرهبرداری بازگشایی و یا حتی از تحت پوشش حفاظتی خارج کنند. چنانچه دراوایل دهه ۱۳۶۰ زیستگاههای ارزشمند آهو و یوزپلنگ در شمال پارک ملی کویر (سیاهپرده) برای سهولت چرای غیرمجاز دامداران از پوشش حفاظتی خارج شد یا مناطقی همچون شاهکوی اصفهان و بزمان بلوچستان هم بعدها از رده مناطق چهارگانه خارج شدند. حتی در سالهای اخیر نیز بخشی از تالاب شادگان برای استخراج نفت از پوشش حفاظتی خارج شده است.
راهحل چیست؟
در دنیای شلوغ و پرازدحام امروز که منابع طبیعی محدود و تامین سرمایه نیز دشوار است، بسیار مهم است که بتوان اولویتهایی را برای حفاظت از تنوعزیستی تعیین کرد. متمایز بودن، در معرض خطر قرار داشتن و سودمندی سه فاکتور مهم برای تعیین اولویتهای حفاظت از گونهها و اکوسیستمها هستند. برنامهریزان حفاظت از منابع طبیعی میبایست به سه پرسش مهم پاسخ دهند: نخست اینکه چه چیزی نیاز به حفاظت شدن دارد؟ دوم اینکه کجا را میبایست حفاظت کرد؟ سوم اینکه چگونه باید حفاظت کرد؟
اندازه و جانمایی مناطق حفاظتشده در کل دنیا اغلب متاثر از الگوهای پراکنش انسانی، ارزشهای بالقوه زمین، تلاشهای سیاسی شهروندان دارای اندیشه حفاظتی و در عین حال فاکتورهای تاریخی است.
اکنون یک سوال پیش میآید آنهم اینکه بهتر است، یک منطقه حفاظتشده با مساحت ۱۰ هزار هکتار داشته باشیم یا ۵ منطقه حفاظتشده که مساحت هرکدام از آنها ۲۵۰۰ هکتار باشد؟ طرفداران نظریه ذخیرهگاههای طبیعی بزرگ به این سوال اینطور جواب میدهند که تنها یک منطقه حفاظتشده بزرگ میتواند تعداد کافی از گونههای درشتجثه، کمتراکم با قلمرو وسیع مانند گوشتخواران را در خود جای میدهد و از این طریق به بقای طولانیمدت جمعیتها کمک کند. ذخیرهگاههای طبیعی بزرگ نسبت حاشیه زیستگاه به کل زیستگاه را کاهش میدهند و به همین دلیل گونههای بیشتری هم در خود دارند و ضمناً تنوعزیستی بیشتری هم نسبت به ذخیرهگاههای کوچک در آنها به چشم میخورد. همین اصل مهم در مناطق حفاظتشده تازه تاسیس ایران معمولاً نادیده گرفته میشود، هرچند که مناطق تحت پوشش حفاظتی قدیمی از این منظر جانمایی بسیار بهتر و ایدهآلتری دارند. با این وجود اغلب چاره دیگری هم نیست جز اینکه بپذیریم چالش مدیریت گونهها و جوامع بیولوژیکی ایجاب میکند که از آنها در ذخیرهگاههای کوچک حفاظت شود.
یک مثال ساده اما قابلتعمیم
سازمان حفاظت از محیطزیست در دهه ۷۰ برای حفاظت از گونههای در معرض خطری همچون اردک سرسفید تنها بر شناخت عوامل تهدیدکننده و حذف آنها تاکید میکرد. اما امروزه دیگر متخصصان میدانند که تاکید صرف بر چنین مسائلی سادهانگارانه است چنانچه حفاظت صرف آنهم بدون مشارکت جامعه محلی نهتنها به نفع اردک سرسفید تمام نشد بلکه از جهاتی مشکلاتی را هم ایجاد کرد. فقدان اهرمهای قانونی برای حفاظت از اردکهای سرسفید در دهه ۷۰ منجر به ورود جمع کثیری از احشام از جمله گاو و گاومیشها به نیزارها یا همان زیستگاه و مکان لانهسازی این پرنده در تالاب قوریگل شد.
تاثیر گاومیشها بدین صورت است که آنها در حین عبور از نیزار، کانالهایی را به عرض بدن خود ایجاد میکنند و چون معمولاً علاقه وافری هم به مناطق متراکم، سایهروشن و تاریک نیزار دارند در نتیجه میتوانند زیستگاه را برای پرندگانی مثل اردک سرسفید ناامن کنند. ایجاد کانالهای متعدد متقاطع زمینه را برای دستبرد شکارچیان طبیعی از جمله کلاغ ابلق، کلاغ سیاه، سنقر تالابی و حتی انسان مهیا میسازد از طرف دیگر تخمهای سفید و بزرگ اردک سرسفید هم هیچ استتاری به جز قرار گرفتن در فضاهای متراکم نیزار ندارند.
مجموع این عوامل سبب گردید که سازمان حفاظت از محیطزیست در یک برهه زمانی آنهم به دلیل آسیبپذیری لانههای اردکهای سرسفید و تخمها در تالاب قوریگل نیزارها را فنسکشی کند. سال اول نتیجه اینکار مثبت بود اما از سال دوم کمکم مشخص شد که اردکها در نیزارهای فنسکشی شده نمیمانند بلکه آنها را ترک کرده و بار دیگر وارد عرصههایی میشوند که در آنها تعلیف و علفچینی انجام میشود. اما چرا؟
بررسیهای بیشتر نشان داد که نیزارهایی که در آنها تعلیف و علفچینی میشود، عملاً ساختار بوتهای شکل دارند و این وضعیت برای لانهسازی اردکها ایدهآل است اما نیزارهایی که از آنها بهرهبرداری نمیشود، ساختار ظاهری و بافت متفاوتی به صورت نیهای تک و قطور از خود نشان میدهند و این ویژگی برای اردکها مزیتی ندارد. بنابراین همین مثال ساده نشان داد که چرا دیدگاه حفاظت صرف که در ایران اغلب اعمال میشود، آسیبپذیر و شکننده است در حالی که مدیریت صحیح و اجازه ورود مردم به بخشهای خاصی از مناطق حفاظتشده لازمه نگهداری از این مناطق است.
علم روز مدیریت حیاتوحش نشان میدهد که مشارکت حفاظتی این مزیت را دارد که منافع آن نهتنها به مردم بلکه حتی به محیطزیست و گونههای مختلف اعم از جانوری یا گیاهی میرسد در حالیکه حفاظت محض و ممنوعیت حضور انسان اغلب نتیجهای جز شکست ندارد.
گزارش : فرناز حیدری، کارشناس ارشد مهندسی محیطزیست
No tags for this post.