در سالهای اخیر انتشار کتابهایی با موضوع محیط زیست برای کودکان و نوجوانان در ایران گسترش قابل تاملی پیدا کرده
است. علاوه بر ناشرانی که به صورت متمرکز بر روی این موضوع کار می کنند همچون انتشارات نردبان، ناشرانی
همچون افق، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ، کتاب چ، کتابهای طوطی و… نیز آثاری را در قالب آثار علمی
یا داستانی وارد بازار کتاب کرده اند.
آلما توکل: نکته قابل تامل در این موضوع نیازمندی های موجود در بین خانواده ها بوده است. تا جایی که به نظر می رسد ناشران
جای خالی آموزش را در آموزش رسمی، عرفی و فرهنگی مخاطبان کوچکتر احساس کرده و به سمت راهکاری برای
حفظ محیط زیست رفته اند.
با این نگاه که کتاب همواره دوست ما بوده و آموزش غیر مستقیم را برعهده داشته باید گفت این راهکار توانسته تا حدودی
سوالات لازم را در ذهن مخاطبان ایجاد کند. وظیفه ما در برابر محیط زیست چیست؟ چرا حفظ محیط زیست مهم است؟
چرا باید حیوانات بومی را بشناسیم؟
کتابهای سبز: درختان دانش برای نسل آینده
آیا کتابهای محیطزیستی توانستهاند کودکان را به دنیای سبز و پایدار پیوند دهند؟ این سوالی است که ذهن مخاطب
بزرگتر را درگیر خود می کند. برای رسیدن به پاسخ سوالاتمان درباب این راهکار، به سراغ حمیدرضا میرزاده رفته ایم.
میرزاده روزنامهنگار و فعال محیطزیست، سالهاست که در خط مقدم حفاظت از منابع طبیعی و آگاهیبخشی به
جامعه فعالیت میکند. ابتدا از او درباره ی تاثیرات این دسته از کتاب ها پرسیده ایم. او به خبرگزاری سینا میگوید: کتاب میتواند به
آموزش رفتارهای مسئولانه به کودکان و نوجوانان کمک کند. قاعدتاً اگر این آموزش بهدرستی انجام شود، شاید بتوان
امیدوار بود که نسل بعدی شرایط بهتری را تجربه کند. از طرف دیگر، کودکان و نوجوانان میتوانند بر بزرگسالان نیز
تأثیر بگذارند و به بهبود شرایط کمک کنند. اما باید توجه داشت که کتاب و آموزش، هرچند بسیار مهم هستند، شرط کافی
برای تغییر رفتارهای اجتماعی نیستند. آموزش و کتاب، شرطهای اساسی برای دستیابی به رفتارهای مسئولانهاند، اما
بهتنهایی کافی نیستند و باید عوامل دیگری نیز همراه با آنها وجود داشته باشد.
او تاکید می کند که در جامعه ما، نیاز به آموزش وجود دارد و برای این آموزش به کتاب نیازمندیم. اما این بدان معنا
نیست که صرفاً با چاپ کتاب و آموزش، میتوانیم منتظر تغییرات مثبت باشیم. این فقط قدم اول است. مسائل زیادی در
ادامه باید رخ دهد، از جمله تغییرات فرهنگی و اقتصادی.
بیشتر بخوانید
اقتصاد نشر و تاثیر آن بر ترویج داستانهای کودکانه
میرزاده ادامه می دهد: «به طور مثال اگر کیسههای پلاستیکی بهراحتی و با قیمت بسیار پایین در دسترس مردم قرار
بگیرند و حتی فرهنگ عمومی نیز فروشندهای را که کیسه پلاستیکی ارائه نمیدهد، بد قلمداد کند، آموزش بهتنهایی
نمیتواند تأثیر زیادی داشته باشد. شاید درصد کمی از مردم بر اساس معیارهای اخلاقی خود از کیسه پلاستیکی استفاده
نکنند، اما شرایط اقتصادی و فرهنگی معمولاً افراد را به استفاده از این کیسهها ترغیب میکند. بنابراین، آموزش و
کتاب، هرچند ضروریاند، اما برای موفقیت به ایجاد زیرساختها و شرایط مناسب نیز نیاز داریم.»
از او درباره ویژگیهایی یک کتاب محیطزیستی برای کودکان می پرسیم. می گوید: «در کتابهای محیطزیستی برای کودکان، باید به سه نوع آموزش توجه کرد.اول. آموزش مستقیم: برخی کتابها مستقیماً به آموزش مفاهیم محیطزیستی میپردازند. دوم ادبیات داستانی: بسیاری از کتابهای داستانی به دنبال آموزش غیرمستقیم هستند. در این زمینه، نمونههای ترجمهشده اغلب بهتر از تألیفهای داخلی عمل کردهاند. دلیل این امر، ضعف ما در انتقال غیرمستقیم مفاهیم به کودکان و نوجوانان است. بسیاری از کتابهای تألیفی، نکات آموزشی را بهطور مستقیم و برجسته مطرح میکنند. هرچند تلاشهای زیادی از سوی نویسندگان کودک و نوجوان انجام شده و شرایط نسبت به گذشته بسیار بهتر شده است، اما همچنان جای کار وجود دارد. و در نهایت کتابهای اطلاعاتی و مرجع: کتابهایی که به معرفی بیابانها، جنگلها یا گونههای جانوری ایران میپردازند. متأسفانه در این حوزه نیز مخاطب اصلی اغلب بزرگسالان هستند و کتابهای مناسبی که بهطور خاص برای کودکان و نوجوانان طراحی شده باشند، کمتر تولید شده است. حتی در مواردی که کتابهایی برای این گروه سنی تهیه شده، بیشتر به جذابیتهای بصری توجه شده تا به محتوای مناسب. آنچه کودکان و نوجوانان را جذب میکند، روایت و قصهگویی است. کتاب محیطزیستی یا هر کتاب دیگری اگر بخواهد برای کودکان و نوجوانان مؤثر باشد، باید از طریق داستان و روایت شرایطی فراهم کند که آنها بتوانند زندگی را از دید داستان تجربه کنند. ما در این زمینه ضعف جدی داریم و باید بیشتر تلاش کنیم.»
چالشهای اقتصادی و آینده نشر کتابهای محیطزیستی
وقتی از کتابهایی با موضوع محیط زیست حرف میزنیم توجه به چند نکته در این باب مهم است. آیا دولت باید از انتشار
این کتاب ها حمایت کند؟ آیا ناشران نفعی از انتشار این آثار می برند؟ وجوه اقتصادی این دایره کوچک از فرهنگ چطور
تعرفی می شود؟
میرزاده می گوید: «در مورد حمایتهای مالی و یارانهای از سوی دولت، شخصاً خیلی موافق نیستم. تجربه نشان داده
که این نوع حمایتها معمولاً باعث رکود در حوزه نشر میشوند. در کوتاهمدت، یارانهها ممکن است به ناشران کمک
کنند تا چکهای خود را پاس کنند یا کاغذ ارزانتری تهیه کنند. اما در بلندمدت، این حمایتها خلاقیت در بازاریابی و
معرفی محصول را کاهش میدهند. زمانی که ناشران از دریافت یارانه مطمئن باشند، انگیزهای برای خلاقیت و تلاش بیشتر ندارند. این مسئله در مطبوعات نیز دیده شده است. البته همه ناشران به این شکل عمل نمیکنند و برخی از آنها حتی بدون دریافت یارانه نیز تلاش زیادی برای خلاقیت و جذب مخاطب انجام دادهاند، بهویژه در حوزه کودک و نوجوان. به نظر من، یارانههای دولتی مثل دوستی خاله خرسه هستند؛ ممکن است در کوتاهمدت مفید به نظر برسند، اما در بلندمدت به ضرر بازار نشر تمام میشوند.»
با این حال این کارشناس به طور کلی مساله کتاب در ایران را دچار بحران میداند و عدم استقبال از کتاب های محیط
زیستی را مرتبط با موضوع آنها نمی داند. این روزنامه نگار می گوید: «این مسئله فقط مخصوص کتابهای محیطزیستی نیست. در بسیاری از حوزهها ما با رکود مواجهیم. بخشی از این مشکل به اقتصاد عمومی جامعه برمیگردد و بخشی دیگر به اقتصاد نشر.
ناشران برای چاپ کتاب، معمولاً به سمت ترجمه گرایش پیدا میکنند، زیرا هزینههای کمتری دارد و محتوای
جذابتری برای انتشار فراهم میکند. در حوزه کودک و نوجوان، بسیاری از عناوین پرفروش سالهای اخیر ترجمه
بودهاند، از کتابهای تصویری گرفته تا رمانها. در حوزه محیطزیست نیز تولیدات ما بسیار محدود است. موضوعاتی مانند بازیافت، زباله، فضای سبز، تغییر اقلیم و منابع آب، کمتر در قالب کتابهای ادبیات داستانی یا آموزشی برای کودکان و نوجوانان ارائه شدهاند. حتی مفاهیم پایهای محیطزیستی، مانند شبکه حیات و تأثیر انسان بر طبیعت، بسیار کم به آنها پرداخته شده است. این ضعف، به نوعی شکست بزرگ برای ما محسوب میشود و نشان میدهد که در این حوزه باید تلاشهای بیشتری
انجام دهیم.»
سخن آخر
در نهایت، اگرچه روند انتشار کتابهای محیطزیستی برای کودکان و نوجوانان در ایران پیشرفتهای قابل توجهی
داشته است و ناشران مختلف با آثار مختلف در این زمینه تلاش میکنند، اما همچنان چالشهای زیادی در پیش رو داریم.
علاوه بر نیاز به تولید محتوای جذاب و آموزشی، باید به این نکته توجه کنیم که انتشار کتاب به تنهایی قادر به ایجاد
تغییرات اساسی در رفتارها و فرهنگ زیستمحیطی نیست. برای تحقق این هدف، آموزشهای غیرمستقیم و
فرهنگسازی در جامعه ضروری است.
حمیدرضا میرزاده بهدرستی تأکید میکند که کتابها میتوانند نقش مهمی در آگاهیبخشی و شکلگیری رفتارهای
مسئولانه داشته باشند، اما این راهکار باید با تغییرات فرهنگی و اقتصادی همراه باشد تا نتیجه مطلوب را به همراه داشته
باشد. در این راستا، حتی بدون حمایتهای دولتی، انتشار کتابهای محیطزیستی باید با خلاقیت و تلاش بیشتر ناشران
همراه شود تا بتواند مخاطبان کودک و نوجوان را به دنیای سبز و پایدار پیوند دهد. در نهایت، اگرچه گامهای ابتدایی در
جهت تربیت نسل آینده در زمینه حفظ محیط زیست برداشته شده، اما این راه همچنان طولانی و نیازمند همکاری مستمر
ناشران، نویسندگان، و جامعه است تا به تغییرات مثبت و ملموس منجر شود.