حسن دولتآبادی معتقد است، حمایت از نمایشنامهنویس یعنی جهت دادن به ذائقه تئاتری جامعه، ارتفا فرهنگ جامعه، رونق فعالیتهای بنیادین تئاتر و حمایت از معیشت دستاندرکاران همه بخشهای تئاتر.
فاطمهسادات عبادی: حسن دولتآبادی نویسنده و کارگردان است. دویست نمایشنامه را بهعنوان مجموعه «نمایشنامههای آسان برای اجرا در کلاس درس و صحنه تئاتر» نوشته است. نگارش و انتشار بیش از ۳۰ نمایشنامه دیگر و کتابهایی چون «تربیت به کمک نمایش و تئاتر در خانه و مراکز آموزشی و تربیتی» از دیگر آثار اوست. بهانه این گفتوگو، شرایط اقتصادی نمایشنامهنویسی است که خبرگزاری سینا به سراغ این هنرمند رفته است.
آقای دولتآبادی، با توجه به جایگاه و نقش مهم نمایشنامه در تولید یک تئاتر، چرا در مبحث اقتصادی و فروش آن در قالب کتاب شرایط مناسبی ندارد؟
کتابهای نمایشنامه مثل سایر کتابها معمولا کابرد مستقلی ندارند و به پدیده فرهنگی هنری دیگری به نام اجرای تئاتر وابستهاند. نمایشنامه توانا معمولا مقدمه محکم و مهم تولید تئاتر قدرتمند محسوب میشود. بنابراین رونق اقتصادی نمایشنامهنویسی به رونق اقتصادی اجرای تئاتر وابسته است. گرچه امروزه تعداد نهادهای فرهنگی هنری تولیدکننده تئاتر کشور کم نیستند و فعالیتهای تئاتری در کشور جاری است اما تئاتر هم در بسیاری موارد مثل درصد بسیاری از فیلمهای سینمایی ما، از مسیر اصلی، سازنده و تاثیرگذار خود جدا افتاده و در سمتوسوی صرفا سرگرمکنندگی، لودگی و حتی اروتیک قرار گرفته است. متاسفانه تعداد اینگونه تئاترها کم نیست و این یک نکته اساسی است. در شرایطی که سطح کیفی بسیاری از تئاترها به چنین مضامینی درغلتیده است، هر فردی به خود اجازه میدهد متنی بدون رعایت قواعد، اصول و چارچوبهای شناخته شده تئاتر بنویسد و با هدف صرفا سرگرم کردن، اجرا کند. این باعث رنجش و فراری دادن مخاطب اصیل و فرهیخته و جلب تماشاچی سطحی انگار و شادیخواه شده است.
چه پیشنهادی دارید، برای این که حق نویسنده با توجه به زمانی که صرف تحقیق و نوشتن کرده است، ادا شود؟
امنیت کار نمایشنامهنویس. در سفر به شهرستانها بارها برایم پیش آمده، افرادی به من گفتند، نمایشنامههایم را کارگردانی یا بازی کردهاند. بیآنکه مجوزی دریافت کرده باشند و اطلاعی داشته باشم. در این رابطه نیازمند قانون محکم کپیرایت هستیم. برآوردن چنین حقی، رغبت به نوشتن نمایشنامه را افزایش میدهد و موجب تامین مالی اندک نمایشنامهنویس و رونق اقتصادی نمایشنامهنویسی میشود. وقتی چهار کتاب ترجمه شده پسرم، حسین دولتآبادی، در ارتباط با نوشتن نمایشنامههای ۱۰ دقیقهای و مجموعهای از چندین نمایشنامه ۱۰ دقیقهای، در مرکز هنرهای نمایشی توسط مسئول انتشارات نمایش وقت مورد سواستفاده قرار میگیرد، دیگر از بقیه چه توقعی میتوان داشت. نکته دیگر این است که متناسب با افزایش تعداد دانشکدههای تئاتری، سالنهای محل اجرای تئاترها افزایش نیافته است. یعنی امکانات فیزیکی موجود عملا پاسخگوی نیاز کنونی نیست. در شهرستانها سالنها یا کم هستند یا در اختیار تئاتر نیستند. انتظار دیگر از انتشارات نمایش مرکز هنرهای نمایشی است. بهدلیل کمی رغبت ناشران برای چاپ نمایشنامه، باید این انتشارات خاص که متولی اصلی تئاتر کشور است نسبت به چاپ آثار نویسندگان داوطلب و یا سفارش کار به نمایشنامهنویسان اهتمام ورزد. در یک جمعبندی میتوان گفت یا قوانین مستحکم و کارشناسان مدافع برای دفاع از حقوق نمایشنامهنویسان وجود ندارد و یا اگر هست بهدرستی این دفاع و حمایت انجام نمیشود. با توجه به این که نمایشنامه بنیان تئاتر است اول باید نمایشنامهنویس و نمایشنامهنویسی تقویت شود. کافی است تعداد نمایشنامهنویسان جهان در طول تاریخ تئاتر با تعداد کارگردانان، بازیگران و دیگر عوامل تئاتر مقایسه شود تا سختی کار نمایشنامهنویس و اهمیت نمایشنامهنویسی معلوم شود.
شما پس از سالها فعالیت هنری در پایتخت، سالهای اخیر در ساری مشغول به کار هستید.
بله. اتفاقا نکته مهمی که اصرار دارم به آن اشاره شود این است که مثلا در شهر ساری، بعد از حدود دو دهه انتظار برای ساخت یک مجتمع بزرگ فرهنگی و هنری، یک طبقه مجموعه ساخته شد و طبقه دیگرش هنوز تکمیل نشده است، این مجموعه نیمهساز با بودجه وزارت فرهنگ، در اختیار بخش خصوصی قرار داده شد. این یعنی هنرمندان باید برای ارائه تولیدات خود وجه پرداخت کنند! این در شرایطی است که اساسا از سوی ادارات کل و ادارات شهرستان هیچ حمایت مالی از تئاترها بهعمل نمیآید. بدیهی است که بخش خصوصی در پی آن است که حتی از هنر پرخرج و بدون حامی تئاتر، هم پول طلب کند. یادم است یکی از وزرای سابق فرهنگ و ارشاد به معاونینش میگفت: «اگر از هر هنری توقع بازدهی مالی دارید، بدانید که تئاتر هنری است که باید به پایش پول بریزید و ارزشش را هم دارد». قطعا لازم است بعد از سالها فراموشی، حمایت از تئاتر شهرستان از سر گرفته شود تا ادارات کل و ادارات شهرستانهای وزارت فرهنگ نگویند هیچ پولی برای کمک به تولیدات تئاتری وجود ندارد و اگر اعتباری برای چنین حمایتی وجود دارد اعلام شود تا گروههای تئاتری در شهرستانها آن را طلب کنند. باید به این فکر کرد که سرمایه اصلی تئاتر کشور، گروههای تئاتر شهرستانها هستند و تمامی کسانی که در تهران به فعالیت تئاتری مشغولند، شهرستانیهایی محسوب میشوند که بهدلیل عدم حمایت، شهرستان را ترک کردهاند و به تهران آمدند.
بیشتر بخوانید:
اولويت تئاتر، درآمد زايي نيست
نمایشنامهنویس حرفهای، بهمعنای از طریق نوشتن پول درآوردن است
بهنظر شما، نمایشنامهنویسی در اقتصاد هنر چه جایگاهی دارد؟
توجه به اقتصاد نمایشنامهنویسی یعنی حمایت اقتصادی از نمایشنامهنویس. این یعنی توجه به همه اجزا و شاخههای تئاتر. کافی است صفهای بسیار طولانی که چند بار دور ساختمان تئاترشهر امتداد یافته بود تا تئاترهای تولید شده بر اساس آثار نمایشنامهنویسان توانا و هوشمند را ببینند، بهیاد آوریم. حمایت از نمایشنامهنویس یعنی جهت دادن به ذائقه تئاتری جامعه، یعنی ارتفا فرهنگ جامعه، یعنی رونق فعالیتهای بنیادین تئاتری و یعنی حمایت از معیشت دستاندرکاران همه بخشهای تئاتر. از این منظر حمایت از نمایشنامهنویس، حمایت از طیف گسترده و خیل بیشمار هنرمندان تولیدکننده و ارائه دهنده تئاتر محسوب میشود. چنین حمایتی به ارتقا کیفی سینما هم میانجامد. در غیر این صورت به یاس موجود دامن زده خواهد شد. وقتی نمایشنامهنویس بهدلیل عدم حمایت کنار میکشد و منزوی میشود، تئاتر دچار احتضار شده و باید به انتظار مرگ آن نشست. اتفاقی که خواهد افتاد. همواره بهصورت شخصی و نیز در مدیریت تئاتر، از جریان نمایشنامهنویسی بهویژه از نمایشنامهنویسان جوان حمایت کردهام. از جمله این حمایتها، برگزاری مسابقه و آموزش توامان «استعدادهای تازه» پس از افتتاح دفتر تئاتر کودک و نوجوان حوزه هنری کشور بود که نتایج و انعکاس درخشانی در پی داشت. در سفرهای مکرر به شهرستانها برای داوری، تدریس یا… جوانان بسیار مستعدی را کشف و بهصورت شخصی حمایت کردهام، که کمترین توجهی به آنها نشده بود. تئاتر باید از ساخت و ارائه ویترین خارج شود. برای برخورداری از وجود تئاتر توانا در آینده کشور، باید از امروز برنامهریزی کرد. ایدههای بسیاری دارم و خوشبختانه هرگاه فرصت یافتم، در اجرای برخی از آنها بسیار موفق بودهام.