در گفت‌وگو با یک نقاش مطرح شد:
گالری‌ها نقش بسزایی در اقتصاد هنر دارند/عکس

به گفته هونیا عباسی، تصور بعضی آدم‌ها این است که اگر خانه و ملکی داشته باشند می‌توانند صاحب گالری شوند در صورتی که این کار به تخصص و ارتباطات نیاز دارد. یک گالری‌دار خوب می‌تواند نقش مهمی در فروش آثار هنری داشته باشد.

زهره نیلی: از چهارم تا 18 آبان ماه، نمایشگاهی نمایشگاهی از نقاشی‌های هونیا عباسی با عنوان «باد می‌رفت به سر وقت چنار» در گالری اچ برپاست. در این نمایشگاه 13 اثر در سبک سوررئالیسم و با موضوعات اجتماعی به نمایش درآمده است. هونیا عباسی در پاسخ به این‌که چرا مسایل جامعه امروزرا مورد توجه قرار داده به خبرگزاری سینا می‌گوید: از نگاه من هنرمندان در هر دوره‌ای باید از دغدغه‌ها و شرایط اجتماعی همان دوره بگویند چراکه راویان صادق‌تری هستند و بهتر از هر کسی می‌توانند دوره و زمانه خود را روایت کنند.. منِ نوعی بهتر است اوضاع و احوال خود را به تصویر بکشم تا اگر 200 سال بعد، پژوهشگری خواست به ببرسی این روزگار بپردازد با بررسی کارهای من و هم‌نسلانم به کلیتی دست پیدا کند. البته پرداختن به دوران معاصر به معنی تاریخ مصرف داشتن کارها نیست. هنوز هم در سازمان ملل، تابلویی از پیکاسو به چشم می‌خورد که همزمان با جنگ جهانی دوم کشیده شده و تا سال‌ها بعد در ستایش صلح است و هیچ‌وقت کهنه نمی‌شود.

بیشتر بخوانید: 

حکایت باد و چنار در نمایشگاه هونیا عباسی

 

عباسی در کارهایش توجه ویژه‌ای به زن‌ها و دخترها داشته و این مساله تنها به جنسیت و نگاه زنانه او به جهان پیرمونش برنمی‌گردد. به باور هونیا عباسی در جوامع مردسالار، زن‌ها ناچارند سدها و موانع بسیاری را پشت سر بگذارند و با مشکلات ریز و درشت زیادی دست و پنجه نرم کنند تا تازه تا به جایگاهی برسند که مردها، سال‌ها قبل به آن رسیده‌اند. این موضوع نه فقط در جامعه که در خانواده‌ها هم مشهود است. هنوز هم در خانواده‌های سنتی، بین پسر و دختر تفاوت چشمگیری وجود دارد. هنوز هم دخترها برای داشتن خیلی چیزها، مثل سفر کردن، حق طلاق، کار، سرپرستی بچه و در یک کلام زندگی کردن می‌جنگند در صورتی که مردان نیازی به جنگیدن ندارند. اما همه آدم‌ها توان جنگیدن و تغییر شرایط خود را ندارند. به همین‌خاطر در تابلوی قشر خاکستری، یک زن از بین همه زن‌ها از تفکرات پوسیده گذشته و بالا و بالاتر رفته؛  دیگران هم، بی‌تفاوت ایستاده‌اند و بالا رفتن او را با گوشی‌های همراه خود ثبت می‌کنند. البته این ثبت و ضبط کردن به خاطر این نیست که از او یاد بگیرند و تحسینش کنند.

 

نمایشگاه باد می رفت به سر وقت چنار

در کارهای عباسی دختر بچه‌ها از یک‌سو و چشم‌ها و نگاه آدم‌ها از سوی دیگر، نقش محوری دارند. دختربچه‌هایی که آگاه و جسور و باهوش‌اند و دلشان نمی‌خواهد جنس دوم باشند. در واقع دختر بچه‌ها در کارهای هونیا عباسی، فارغ از جنسیت‌شان، نماد نسلی هستند که تفکرات کهنه و پوسیده را تغییر می‌دهند و طرحی نو درمی‌اندازند. در تابلویی که با الهام از «شام آخر» داوینچی کشیده شده، مردانی را می‌بینیم که مو ندارند و تنها یک لُنگ به کمر خود بسته‌اند. به گفته هونیا عباسی، این افراد، نماد مردان متعصب و فاقد اندیشه‌ای هستند که به‌روز نشده و همچنان از تفکرات پوسیده پیشینیان خود پیروی می‌کنند. تنها یک مرد با موی سفید که نماد مسیح است در میانه تصویر ایستاده. در این نقاشی، ما دخترکی را می‌بینیم که موشکی کاغذی در دست گرفته و از بالا به این جماعت خواب‌زده نگاه می‌کند. دختری که هنوز صورتش را به سمت ما برنگردانده اما «شام آخر» است و این تمام شدن یک دوره و به نقطه پایان رسیدن جهل و خرافه‌پرستی و تعصبات کورکورانه و آمدن روزگار نو، امیدبخش است.

 

نمایشگاه باد می رفت به سر وقت چنار

چشم‌ها در کارهای هونیا عباسی، روایت خاص خود را دارند. چشم‌هایی که به گفته او، نشان‌دهنده روح آدمی هستند و صادقانه‌تر از زبان سخن می‌گویند. در یکی دیگر از کارهای او دخترکی با لباس رنگی به چشم می‌خورد که چشم‌هایش شکوفه کرده و جوانه زده‌اند. سه دختر با لباس‌ خاکستری و نگاه‌های مظطرب در کنار او ایستاده‌اند. این سه نفر در واقع یکی هستند. انگار یک طرز تفکر، تکثیر شده است. تفکری که به خود اجازه می‌دهد دیگران را قضاوت کند. در این اثر ماهی، نماد حرکت و مردم است. البته از «ماهی سیاه کوچولو» هم که می‌خواست خلاف جریان آب شنا کند و به انتهای رودخانه برسد و دریا را ببیند، الهام گرفته شده است.

 

نمایشگاه باد می رفت به سر وقت چنار

 

در آثار عباسی از رنگ قرمز و بادکنک، بسیار استفاده شده. قرمزی که یادآور خون است چراکه از نگاه هنرمند، دنیای فعلی ما پر از جنگ و خونریزی است. دنیایی که بچه‌ها و زنان، بیش از پیش در آن احساس ناامنی می‌کنند اما بادکنک، با وجود سبکی و آسیب‌پذیر بودنش، نماد شادی و امید است. چراکه هونیا عباسی معتقد است یک‌روز صلح و آرامش بر جهان حکمفرما می‌شود. نسل امروز، آگاه و متفکر است و می‌تواند جهان را از رفتن به سمت نابودی نجات دهد.

نمایشگاه باد می رفت به سر وقت چنار

 

روباه هم جزو نمادهای پرتکرار در آثار هونیا عباسی است. روباهی که به گفته او هم می‌تواند دوست باشد تا اهلی‌اش کنی هم دشمن شود و حیله‌گری کند؛ درست مثل خیر و شر که همیشه با هم‌اند. این به نگاه مخاطب وابسته است که چه وجهی از روباه را ببیند. به همین‌خاطر، بهتر است هنرمند به مخاطب کارهایش فرصت دهد تا درک و دریافت خودشان را داشته باشند.

نمایشگاه باد می رفت به سر وقت چنار

 

عباسی در پاسخ به این‌که سهم گالری‌ها در معرفی هنرمندان و اقتصاد هنر چقدر است می‌گوید: متاسفانه رفتار بعضی گالری‌دارها با هنرمندان، یادآور دوران برده‌داری است. از سوی دیگر تصور برخی آدم‌های دیگر در ایران این است که اگر خانه و ملکی داشته باشند می‌توانند صاحب گالری شوند در صورتی که این کار به تخصص و ارتباطات و دانش نیاز دارد. یک گالری‌دار خوب می‌تواند نقش مهم و بسزایی در فروش آثار هنری و معرفی هنرمندان داشته باشد. اما هنرمندان جوان باید بپذیرند که در جوانی باید بکوشند و بی‌پولی را تحمل کنند و تا جای ممکن برای خود اعتبار بخرند تا به وقت میانسالی از این ارزش و اعتبار بهره ببرند.

هونیا عباسی در پاسخ به این‌که چرا عنوان نمایشگاه از شعر سهراب سپهری گرفته شده می‌گوید: شعرهای سهراب و فروغ همیشه برایم تصویری بوده‌اند. ضمن این‌که ایهامی که در این شعر هست با کارهای من هماهنگی دارد. سپهری می‌گوید: «باد می‌رفت به سر وقت چنار» و ما نمی‌دانیم قرار است چه بر سر چنار بیاید؟ باد شاخته‌هایش را نوازش می‌دهد یا در هم می‌شکند؟!

نمایشگاه نقاشی‌های هونیا عباسی با عنوان «باد می‌رفت به سر وقت چنار» تا 18 آبان ماهآ از ساعت 16 تا 20 در گالری اچ  به نشانی خیابان شریعتی، روبه‌روی دولت، کوچه میرزا تاراج، شماره 10 برپاست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا