سالهاست که میشنویم از بین رفتن تالابها، خشکسالی و کمآبی دلیل اصلی شکلگیری ریزگردهاست. مدتهاست که راهحلهایی مانند استفاده از مالچها برای تثبیت خاک مطرح و حتی انتقاداتی هم بر استفاده از آنها وارد شده است. بسیاری از موضعگیریها نسبت به کاربرد مالچها نیازمند تعمق بیشتر است .بعنوان مثال عدهای از این مساله غافل هستند که مالچ تنها یک نوع نیست بلکه انواع متفاوتی از مالچها در دنیا وجود دارند که کاربرد همه آنها نیز لزوماً برای سلامتی مضر نیست. مالچها در مجموع به چند دسته پلیمری و سنتزی، شیمیایی، نفتی و در نهایت بیولوژیک تقسیم میشوند. حتی مالچهای مخلوط نیز با کارآیی بالا تولید و به مصرف رسیدهاند .بعنوان مثال مالچهای پلیمری و پودر سنگ یا حتی پلیمری و خاک رس از این دست هستند. مهمترین مساله در کاربرد مالچ این است که این ماده بعنوان افزودنی برای خاک، نباید مشکلتازهای را چه برای میکروارگانیسمها و چه حتی برای گیاهان یا انسانها ایجاد کند.
اما مبحث ایجاد پوشش گیاهی در محدودههای متاثر از ریزگردها نیز به نوعی با تخصیص آب گره خورده است. درست است که سطح آبهای زیرزمینی افت کرده و عدهای از کارشناسان نیز بر کاربرد گیاهان علفی بجای درختان تاکید دارند، اما باید به این نکته هم توجه داشت که پوشش گیاهی علفی به طور مشخص متاثر از میزان تخصیص آب است. در برهه کنونی حجم قابلتوجهی از آب سدها به مصارف خانگی، صنعتی و کشاورزی میرسد و به استثنای پایتخت و بعضی کلانشهرهای دیگر کشور، در سایر استانها از جمله خوزستان تنها درصد خیلی ناچیزی و گاه در حد صفر برای فضای سبز اختصاص داده میشود. بدیهی است که هزینه نگهداری یا ایجاد چندین و چند باره عرصههای سبز علفی نیز در نوع خود جای سوال دارد.
کشاورزی هنوز یک معضل جدی است
یک چالش بسیار جدی کشور ما بعنوان یک کشور خشک و کمآب، تاکید بر کاشت محصولات پرمصرف از نظر آب است. دولت عربستان سعودی در ظرف سالهای گذشته حداکثر تلاش خود را بکاربسته تا تولیدکنندگان گندم و ذرت و سایر غلات را به سمت پرورش میوه و سبزیجات گلخانهای که برای این کشور از ارزش بیشتری برخوردار هستند، سوق دهد. یکی از دلایل این تصمیمگیری، کاهش روزافزون منابع آب در این کشور عنوان شده بنابراین میزان واردات گندم عربستان از دو سال پیش تاکنون به مقدار ۸۰ درصد یعنی معادل ۳.۳۸ میلیون تن افزایش داشته است.
افزایش کشت نیشکر در استانهایی مانند خوزستان آن هم در زمینهایی که در گذشته جزو عرصههای تالابی بودند، بخوبی نشانگر تغییر عظیم در اکوسیستم یک منطقه است و از دستاوردهای آن میتوان حتی به آلودگی و افزایش مصرف آب نیز اشاره کرد. نیاز آبی نیشکر بشدت زیاد است. از طرف دیگر این محصول در جایی کشت میشود که خاک به نسبت شور است در نتیجه طبیعتاً آب بیشتری جهت زهکشی لازم خواهد بود. هدایت الکتریکی آب یکی از شاخصهایی است که برای سنجش میزان شوری بکار میرود. با استفاده از ظرفیت انتقال جریان الکتریکی میزان مواد جامد حلشده در آب را تخمین میزنند. میزان هدایت الکتریکی آبی که نیشکر میتواند آن را تحمل کند، معادل ۱.۷ میلیزیمنس بر سانتیمتر(واحد هدایت الکتریکی آب) است در حالیکه میزان هدایت الکتریکی در برخی نقاط اطراف تالاب شادگان قریب ۴ میلیزیمنس بر سانتیمتر و در نزدیکی ذخایر آبی که برای کارخانههای نیشکر بکار میروند تا مرز ۱۷ میلیزیمنس بر سانتیمتر هم گزارش شده است. طرحهای آبیاری و زهکشی تالابها با توجیه کمبود آب در بخشهای مورد نیاز بالاخص کشاورزی از جمله مزارع نیشکر و در عین حال ورود نمک به عرصههای تالابی در درازمدت تاثیر بارزی نهتنها بر اکوسیستم این منطقه بلکه حتی بر زندگی مردم محلی داشته است چنانکه فرضاً هماکنون دیگر تالابی مانند شادگان مکان ایدهآل و مناسبی برای آبتنی گاومیشهای بومیان منطقه نیست. تاثیر این مساله بر کشت سایر محصولات کشاورزی از جمله جو و گوجهفرنگی هم نمودار شده است. کشاورزان محلی میگویند که در ظرف سالهای اخیر میزان برداشت آنها بشدت کم شده است.
ارائه راهکار باید منطقی باشد
دکتر مریم محمدی روزبهانی، استادیار گروه آلودگیهای محیطزیست دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز در اینباره به سیناپرس گفت: «با توجه به نوع و شرایط کانونهای گرد و غبار داخلی خوزستان باید در مورد راهکار مناسب و مهار آن تصمیم گرفت، نکته بسیار مهم در این وادی آن است که در درجه اول نظم اکوسیستم بر هم نخورد بلکه اتفاقاً به نوعی تعادل در اکوسیستم برقرار شود. در حال حاضر مشکل ایجاد شده و تکرار پدیده انتشار ریزگردها یک نشانه و هشدار است که بیان میکند تعادل و نظم اکوسیستم توسط عامل انسانی برهم خورده است. متاسفانه تصمیماتی که بدون در نظر گرفتن شرایط مناسب برای محیطزیست گرفته شده، اکنون تاثیر خود را نشان میدهد. در واقع ما اکنون با یک بیمار سر و کار داریم که اتفاقاً شرایط نامساعدی دارد و هرچه سریعتر باید به وضعیت آن رسیدگی شود. نکته مهمی که در درمان این بیمار باید لحاظ شود، این است که عملکرد باید کاملاً با احتیاط و با در نظر گرفتن شرایط محیطی و تاکید بر عدم ایجاد اختلال جدید در نظم و تعادل سیستم باشد. درست است که مالچ نفتی باز هم یک اختلال است و به هیچعنوان کاربرد آن توصیه نمیشود اما استفاده از ریگ و مالچهای رسی نیز به عقیده اینجانب، برای مناطقی مفید است که به طور قطع مطمئن هستیم گیاهی در آن مناطق از قبل نبوده است چرا که اگر این کار صورت پذیرد، قطعاً دیگر گیاهی در آن مناطق باقی نخواهد ماند. کاشت گونههای علفی میتواند گزینهای ایدهآل باشد منتهی به این شرط که آبیاری آن نیز لحاظ گردد. اما با توجه به تحقیقات اینجانب در خصوص مالچ آلی بیولوژیک (ویناس) که محصول فرعی کارخانجات الکلسازی است، این نوع مالچ برای استفاده از کانونهای داخلی راهکاری مناسبتر است. این ماده هماکنون در یکی از واحدهای تابعه شرکت کشت و صنعت نیشکر و صنایع جانبی خوزستان، تولید میشود و بالطبع استفاده از آن یک اولویت مهم است چرا که زیرساخت آن در خود استان وجود دارد و در ضمن عاری از هرگونه ماده سمی است که بر این اساس میتواند خود را با شرایط خاک خوزستان سازگار کند. مالچ آلی ویناس نهتنها نفوذپذیری خاک را کاهش نمیدهد بلکه در عین حال یک کود بیولوژیک گیاهی است چنانکه حتی در بسیاری از کشورهای پیشرفته هم به عنوان کود گیاهی به فروش میرسد. به یاد داشته باشید که استفاده از این نوع مالچهای بیولوژیک نهتنها تعادل اکوسیستم را برهم نمیزند بلکه این اطمینان را هم به همراه دارد که امکان رشد گیاه در آینده مهیا شود.»
استفاده از ریگ بعنوان راهکار عملی است؟
دکتر پرویز کردوانی، دکتری رشته عمران کویر به تازگی به طرح تثبیت ریزگردها با ریگ اشاره کرده و آن را راهکاری موثر بجای مصرف مالچهای نفتی عنوان کردهاند. این دیدگاه، پیشتر در مورد دریاچه ارومیه هم مطرح و با واکنشهای تند انتقادی همراه گردید؛ در عین حال نمونه مشابهی از این طرح هم در ایالات متحده آمریکا اجرایی گردید که البته در مرحله پایلوت باقی ماند.
برای شنیدن انتقادات به این طرح پای سخن استاد حسین آخانی نشستیم. دکتر حسین آخانی، نویسنده کتابهای انگلیسی زبان «فلور مصور پارک ملی گلستان»، «تنوع زیستی گیاهان پارک ملی گلستان»، «گیاهان و پوشش گیاهی شمالغربی خلیج فارس» یکی از گیاهشناسان و زیستشناسان شناختهشده کشور هستند که در پروژه احیای دریاچه ارومیه بارها نسبت به نظرات غیرکارشناسی و غیرعملی موضعگیری از خود نشان دادند. دکتر آخانی در این مورد به سیناپرس گفت: «شن و ریگ را نخستینبار در قالب یک طرح پایلوت برای تثبیت گرد و خاک در دریاچه آوانز (Owens Lake) واقع در ایالت کالیفرنیا استفاده کردند. این پروژه متاسفانه از فاز پایلوت جلوتر نرفت چرا که هزینههای آن بسیار بسیار بالا بود. اجرای چنین طرحی مستلزم تخریب یک اکوسیستم و انتقال بخشی از آن به بستر جدید است. در واقع خود همان اکوسیستمی که تخریب میشود، سرمنشاء گرد و خاک است. جدای از آن جابجایی حجم بسیار بالای کوههایی که تخریب میشوند، چنان ردپای اکولوژیکی بر محیط برجا میگذارد که آثار آن حتی سنگینتر از خسارتی است که در حال حاضر ریزگردها میتوانند بر محیط تحمیل کنند. اصولاً خود لایه ریگ و سنگی هم که در محیط جدید شکل میگیرد، یک لایه مرده است بنابراین انجام اینکار منطقی نیست.»
آخانی در ادامه افزود: «ریگ را نمیتوان در دشت سیلابی خوزستان بعنوان راهکار پیشنهاد داد چرا که بعد از مدتی روی ریگها را یک لایه رس جدید خواهد گرفت. در خوزستان یک سال طوفان است یک سال بالا آمدن آب اتفاق میافتد. دریاچه آونز برخلاف دشت سیلابی خوزستان یک دریاچه بسته است یعنی به هیچ طریق نمیتوان الگوی پیاده شده در آن منطقه را در جایی مانند خوزستان پیاده کرد. غیر از همه اینها هزینه این کار بالاست. مساحت دریاچه آونز تنها ۵ درصد دریاچه ارومیه ماست، هزینهای که در آنجا برای این طرح شد رقمی معادل ۱.۲ میلیارد دلار بوده. همانطور که در جریان هستید، این طرح پیشتر برای دریاچه ارومیه هم ارائه شد و متاسفانه امروز بار دیگر برای خوزستان مطرح میشود. اگر اینکار در دریاچه آونز که تنها ۵ درصد وسعت ارومیه را دارد، ۱.۲ میلیارد دلار هزینه داشته مشخص است که برای جایی مانند دشت سیلابی خوزستان تا چه اندازه میتواند هزینهبر باشد. همه اینها را باید بگذارید در کنار آن تعداد از کامیونهایی که باید به منطقه وارد و از آن خارج شوند. بدیهی است که با اجرای چنین طرحی نهتنها آلودگی هوا بلکه تخریب عظیم در اکوسیستم بواسطه انفجار در کوهها رخ خواهد داد بنابراین شایسته است که چنین طرحهایی پیش از مطرح شدن نخست از جهت عملی بودن مورد ارزیابی قرار گیرند.»
گزارش : فرناز حیدری
No tags for this post.