گردشگری و صلح؛ یاداوری یک ماهیت درون متنی
مهدیه شهرابی فراهانی: سفر که همیشه آن را یک نیاز انسانی بر می شمارند، ماهیت خدایی دارد، بدان منظور که با امور اخلاقیات و کرامات انسانی در صلح است. وقتی صحبت از گردشگری می شود، صنعت بزرگی که دیگر نمی توان برای آن حد و حصری تعیین کرد، بخش وسیعی از نیارهای جوامع انسانی را بیان می کنند که از سوی دیگر در جستجوی درآمدزایی از آن هستند به طوریکه اقتصادی بودن آن مهمترین وجه تمایز آن به عنوان رویکرد صنعتی و رقابتی ارائه می گردد. با این حال از هر روی که به سفر بنگریم، گردشگری همان نیاز انسانی است که از درون فرد وی را به حرکت وا می دارد. حرکتی که می تواند اثرات بسیاری را به همراه داشته باشد. هم در بعد فردی و هم اجتماعی، چه بسا در سال های اخیر بعد اجتماعی گونه اش بیش از پیش مورد توجه است.
تعیین روز جهانی گردشگری هم موید این مطلب است که گردشگری بهانه جامعه پیشرفته برای جریان سازی توسعه است. توسعه همه جانبه، حال چه بگوییم و چگونه از آن سخن به میان آوریم تا این توسعه را بهبود بخشد. شاید یکی از این اقدامات بهره مندی از مفاهیم در کنار گردشگری است، و آن ارائه شعار سالیانه خواهد بود. «گردشگری و صلح» شعار سال 2024 روز جهانی گردشگری، بیش از پیش مفاهیم جامعه شناختی و جهانی اش را مورد هدف قرار داده است. حال همجواری صلح و گردشگری غیر از این چه پیامی دارد؟ اگر بگوییم صلح با ماهیت گردشگری منافاتی ندارد این عبارت شعار گونه نخواهد بود؟!
تحقیقات بسیاری در حوزه سفر و گردشگری موید این نکته است که فلسفه سفر، تامین ماهیت روحی و معنوی انسانی است. ماهیتی که وی را بیش از پیش به فلسفه وجودی اش نزدیک می کند و انسان در جستجوی معنویت به سفر می رود. سفر که جز به آشتی، سازش، مهر و دوستی، وفاق، و صلح نمی اندیشد! انسان خود را به زحمت می اندازد، از محل زندگی اش خارج می شود و سختی های مسیر را به جان می خرد، قطعا این امر هدف والاتری به همراه دارد، قطعا حضور در مکانی دیگر، در شهر و کشوری دیگر در کنار مردمانی که شاید با او هم مسلک هم نباشند، جز با دوستی و سازش میسر نخواهد شد. چه بسا میزبانان وی نیز روی به مهمان نوازی آورده اند تا بیش از پیش او اوقات خوشی را در آن مقصد سپری کند و این همان صلح است که جز این نیست. صلح که در هدف آفرینش، و ماهیت معنوی هستی نهفته است، تمام اکوسیستم هستی و آفرینش با هم در صلح اند و شاید سالیان سال آدمیان با زندگی در این کره هستی به آن پی نبرند.
شاید بتوان متذکر شد که شعار گردشگری و صلح بیش از پیش متناسب با شرایط پیش روی جهانی مطرح شده است. جدا از این تاکید-قطعا نوشتارها و تحلیل های بسیاری پیرامون آن ارائه شده است- اما نگاه دیگر تذکر و یاداوری است. صلح و گردشگری جدا و متمایز از هم نیستند، سفری که در صلح نباشد با ماهیت سفر همخوانی ندارد و به طور کلی سفر محسوب نمی شود، صرف یاداوری باید گفت که از هر روی سکه به گردشگری بنگریم صلح نهفته در آن است. به ویژه از دیدگاه نگارنده، صلح همان ماهیت معنوی سفر است، ماهیت خدایی انسانی و هستی است که انسان نیز برای آن خلق شده است. چه در بعد فردی که انسان با سفر به صلح و سازش درونی با خویش دست می یابد و چه در بعد اجتماعی که جهان و جهانیان را متاثر از دوستی گرداند، همگی ابعاد معنوی انسانی است، به طوریکه شاید انسان ها نیز هدفی جز آن از حضور و زندگانی در کنار یکدیگر مد نظر نخواهند داشت.
انسان نیازمند یاداوری و تذکر است و به بهانه روز جهانی گردشگری بارها و بارها به خویشتن و سایر یاداوری می کنیم که سفر حق زندگی انسان است و دولتمردان و مدیران مقصدها، مسلط به تنظیم و تسهیل تحقق این نیاز انسانی هستند. حال با مطرح کردن شعار، یکبار صلح را متذکر می شویم و باری دگر پایدرای را.
امید است محافل، یادها، روزنگاری ها و مناسبت های گردشگری، همگی اقدامی باشند در راستای تحقق نیاز همه جوامع انسانی و آن نکته ای نیست جز ماهیت درونی و معنوی سفر.
روز جهانی گردشگری 27 سپتامبر 2024/ 6 مهر 1403
- دکترای تخصصی مدیریت گردشگری