مسئولیت نامها
![](https://sinapress.ir/wp-content/uploads/2022/09/14869277121445072338-780x470.jpg)
زمانی که از مفهوم علم مدرن و سازوکارهای آن صحبت میکنیم، بهطور مشخص از افراد و جامعهای صحبت میکنیم که در حال فعالیت و تعامل در فضایی کاملاً تعریفشده هستند. درون این جامعه نامها، القاب، سمتها و مقامها دارای تعریف دقیق و مشخصی است. پژوهشگر با مدرس تفاوت دارد، استاد با دانشیار و کارشناس با کارشناس ارشد، دارای تفاوتهای مهم و موقعیتهای تفکیکشده حقوقی هستند. درون این جامعه افراد میدانند تخصص یک فرد در یکرشته برای او حاشیه اطمینان به همراه نمیآورد. درون این جامعه دانشگران میدانند که اگر شما دارای تخصص در یک حوزه مشخص هستید، همکاران و فعالان حوزه شما بهطور مداوم و در یک مناظره علمی – با شیوهها و روابط تعریفشدهاش – بهطور دائم شما را به چالش میکشند. این روند علم است که هر نظریهای با تلاش برای رد آن، تقویت، تضعیف، اصلاح یا انکار میشود.
بهعبارتدیگر دانشمندان بهجای آنکه به گوینده سخنی توجه کنند به ماهیت و استدلال سخن گفتهشده توجه نشان میدهند. زمانی ریچارد فاینمن، فیزیکدان پرآوازه قرن بیستم گفته بود، یکی از مهمترین ویژگیهای علم در این است که به دیگران قدرت پرسشگری از دانشمندان را میدهد. آنها از سوال مصون نیستند و بهصرف دانشمند بودند نمیتوانند انتظار داشته باشند تمام گفتههای آنها حتی در حوزه تخصصیشان پذیرفته شود.
برایان کاکس، فیزیکدان مرکز تحقیقات فیزیک هستهای اروپا (سرن) و مروج شناختهشده علم معاصر بریتانیایی گامی جلوتر میرود و معتقد است باید به دانشمندان متخصص در رشتههای مختلف همان نگاهی را داشته باشیم که به یک لولهکش یا کارگری متخصص در سایر حوزهها داریم. آنها متخصصانی کمنظیر در رشته خود هستند اما در این حوزه با رقابتهای فراوان مواجه میشوند بهطور دائم به چالش کشیده میشوند و به همان ترتیب اعتبار حرفهای آنها در رشتههای تخصصی بهطور خودکار به اظهارنظرهای غیرتخصصی آنها یا اظهارات آنها در سایر حوزهها – ازجمله سایر حوزههای علم – تعمیم پیدا نمیکند.
تأکید بر این تمایز در جوامعی مانند ایران که سابقه طولانی در تاریخدارند مهمتر است. در غرب، جایی که علم مدرن زاده شده است، کلمات بار معنایی که در کشورهایی مانند ما دارند را ندارند. برای مثال کلمهای که در فارسی ما آن را دانشمند ترجمه میکنیم تنها در قرن 19 میلادی بود که برای نخستین بار مطرح شد و مورداستفاده قرار گرفت. درحالیکه درجایی مانند ایران ما با دانشمندان و حکیمان و فرزانگان در طول تاریخ خود مواجه بودهایم. برخی از این بزرگان، در مرحلهای از فعالیتهای خود به آنچه امروز به نام کار علمی و فعالیتهای دانشمندان میشناسیم نزدیکتر شدهاند و برخی بسیار دور از آن بودهاند.
در چنین فرهنگهایی دانشمند به همراه خود بار ارزشی معادل فرزانگی و خردمندی به همراه دارد. فرزانه یا حکیمی که دانشی وسیع و عام دارد و در همه امور نظرات جامع و خردمندانهای دارد که میتوان هر مشکلی را پیش او برد و از او یاری خواست.
اگرچه از دانشمندان مدرن انتظار میرود به دلیل اینکه مدت طولانی از عمر و زمان خود را در فضاهای دانشگاهی و در مجاورت ایدههای و دسترسی بیشتر به منابع میگذرانند و به این دلیل که بهطور عمومی کنجکاو بودن بخشی از موفقیت آنها را تضمین خواهد کرد و از سوی دیگر اینکه فارغ از رشته تخصصی خود راه و رسم کار و فعالیت و تفکر علمی را آموختهاند و شیوه استدلال مبتنی بر مدرک را یاد گرفتهاند، اطلاعات و نظرات مستدلتری در حوزههای غیرتخصصی خود داشته باشند، اما این امر اولاً برای دانشمندان الزامی نیست و ثانیاً در بسیاری از موارد بهخصوص در شرایط فعلی جهان، معتبر نیست.
دانشمند امروزه مانند سایر همکاران خود در حوزههای دیگر و تخصصهای دیگر باید در بازار اقتصادی دنیای خود ارتقا پیدا کند. بسیاری از اوقات تصمیمهایی که دانشمندان در فضای تحقیقاتی خود میگیرند بههیچوجه از پیگیری حقیقت و کنجکاوی شخصی آنها نشایت نمیگیرد و انگیزههای سیاسی و اقتصادی پشت این تصمیمها قرار دارد. رقابتهای درون فضای حرفهای باعث میشود عمده دانشمندان عمده وقت خود را به کار سخت بر روی پروژههای خود سپری کنند و حتی رفتارهای اجتماعی خود و ارتباطات فرای حباب حرفهای خود را محدود یا قطع کنند. آنها در چنین فضایی گاهی کمتر از عامه مردم از دنیای بیرون از رشته خاص خود خبر و اطلاعات عمومی پیدا میکنند. این مسئلهای نیست که بهخودیخود ایراد داشته باشد.
اما باید مراقب بود بدنه جامعه بهخصوص در کشورهایی مانند ایران با آن سابقه تاریخی، ممکن است متوجه این حق طبیعی دانشمندان نباشند. برای آنها بسیاری از مواقع حرف دانشمند بهصرف دانشمند بودن (فارغ از رشته و تخصص) حجت موجه است. ما هنوز بهجایی نرسیدهایم که حق جهالت در موضوعاتی بهخصوص خارج از حیطه تخصصی یک دانشمند را به رسمیت بشناسیم و البته که گروهی از دانشمندان در سراسر جهان از این فضا سوءاستفاده میکنند و فرقهگرایی جدیدی را در حوزه علم پیش میبرند. آنها در پشت این عدم شفافیت و برداشت اشتباه پنهان میشوند و در همه زمینهها – حتی آنهایی که نه ربطی به علم دارد و نه آنها در آن تخصصی دارند – باقدرت و استحکام نظریهپردازی میکنند و هر بار از استدلال آنها سوال میشود به یاد شما میآورند که ما دانشمندیم و اگر شما با ما مخالف هستید پس با علم مخالفید و فراموش میکنند بگویند حتی در زمینههای تخصصی و حرفهای خود، نظرات آنها تا زمانی معتبر است که در مقابل سختترین چالشها و سوالها پاسخگو باشد.
تمام این داستان به این معنی نیست که دانشمندان حق ندارند درباره هر موضوعی که خواستند حرف بزنند. نهتنها دانشمندان بلکه هرکسی حق دارد و باید بتواند آزادانه درباره نظریات خود از هر تریبونی که در اختیار دارد سخن بگوید؛ اما نکته مهم در اینجا است که حق بیان نظرات به معنی حقانیت محتوای سخن نیست.
دانشمند یا غیر دانشمند در هر زمینهای حق سخن گفتن دارند اما تنها چیزی که به سخنان آنها اعتبار میدهد استدلال، دادهها و مرجعی است که سخن آنها را تقویت و تائید میکند.
این آشفتگی در همه جای جهان وجود دارد اما برای ما در ایران که هنوز در ابتدای راه توسعه علمی هستیم شاید اثرات این مناقشه بیش از دیگران باشد.
درحالیکه باید به رسانههای علمی توصیه کرد تا بر این تفاوت و تمایز تأکید کنند و مراقب باشند تمایز منابع معتبر و منابع معروف را از یاد نبرند، باید به دانشمندان هم توصیه کرد زمانی که قصد دارند نظرات غیرتخصصی رشته خود را با دیگران در میان بگذارند یا به اسناد و استدلالهای حرفهای خود ارجاع کنند یا حداقل تأکید واضحی بر این مسئله کنند که آنچه میگویند نظر شخصی آنها است و نه دیدگاه رسمی علم یا جامعه علمی ، مگر اینکه مشخصاً چنین باشد که در آن صورت سندها و مدارکی مبنی بر آن موجود است. این تمایز بهظاهر ساده و بدیهی میتواند بحرانساز باشد. خسارت آن را مردم و توسعه علم و علم خواهند پرداخت اما مهمتر از آن، اعتبار، آبرو و آینده جامعه علمی و دانشگران در خطر قرار دارد. آنها نیز باید مراقب گفتهها و نقش خود باشند و از اعتبار نام و جامعه خود دفاع کنند.
–
پوریا ناظمی
No tags for this post.