ترامپ از همان ابتدا شمشیر خود را با محیطزیست از رو بست، بنابراین رفتارهای امروزش از جهاتی چندان عجیب و دور از ذهن نیست در حالی که اینروزها رویکردی مشابه ترامپ در بعضی از به اصطلاح متولیان حیاتوحش ایران رسوخ کرده که مشخص نیست ریشه آن را باید در کجا جستجو کرد. آیا حیاتوحش باارزش ایران موش آزمایشگاهی است؟
روز گذشته پلنگ مادهای که بر اثر گرفتار شدن در تلههای مخصوص شکار گراز وضعیتی بشدت اسفبار داشت و از استان گیلان به تهران منتقل شده بود؛ علیرغم هشدارهای جدی دو نفر از دامپزشکان مطرح حیاتوحش ایرانی و پرتغالی، با هماهنگی دفتر شکار و صید و دفتر تنوعزیستی و حیاتوحش سازمان حفاظت از محیطزیست در مطبی خصوصی تحت عمل جراحی قرار گرفت و وارد فاز نامعلومی از درمان شد. درمانی که به گفته جراح معتمد سازمان حفاظت از محیطزیست، نهایت کاری بود که از منطقه خاورمیانه تا کشور کره میشد برای این حیوان انجام داد. اما از اینجا به بعد به گفته جراح معالج دیگر باید چشم امید به خارجیها بست که تازه در صورت تثبیت وضعیت حیوان و در خوشبینانهترین حالت که فاز قطع نخاعی منتفی شده باشد، پلنگ را در خارج از کشور فیزیوتراپی کنند!
پلنگ را میشود فیزیوتراپی کرد، آقای دکتر؟
دکتر حمیدرضا فتاحیان و تیم درمانی ایشان روز گذشته پس از ۴ ساعت عمل جراحی سخت و نفسگیر، در نهایت حیوان بیهوش را به مسوولان سازمان حفاظت از محیطزیست تحویل دادند. دکتر فتاحیان پس از عمل درباره وضعیت بیمار چنین گفت: «ما با توجه به تشخیصهایی که داشتیم برای حیوان Double Plate گذاشتیم، در واقع ما با اینکار ستون مهره را کامل فیکس کردیم که لق نباشد و حیوان از این مرحله به بعد به هر جایی که بخواهد انتقال داده شود، امکانش وجود دارد. نظر تیم جراحی این است که ضعف عضلانی این حیوان اگر اصطلاحاً بخاطر LMN: Lower Motor Neuron باشد، به هیچوجه احیاء نمیشود اما اگر UMN: Upper Motor Neuron باشد امکان بازگشت دارد که البته علائم به من نشان میدهد که UMN است. از آنجایی که ما نمیتوانیم آستانه درد عمیق یا Deep pain این حیوان را اندازه بگیریم و هیچکس دیگر هم در دنیا نمیتواند از آن Deep pain بگیرد، به همین خاطر باید همهچیز را به حیوان و مقاومتاش بسپاریم که خودش را احیاء کند.»
دامپزشک مسوول بیهوشی این پلنگ، دکتر محمود مرعشی پس از تحویل گرفتن بیمار بیهوش و قرار دادن آن در جعبه مخصوص حمل ادعا کردند که وضعیت حیوان به ثبات رسیده و پس از بازگشت کامل به وضعیت طبیعی مجدد آن را به کلینیک حیاتوحش پارک پردیسان منتقل خواهند کرد. دکتر مرعشی سن بیمار را بین ۳ الی ۴ سال عنوان کردند در حالی که پیشتر دامپزشک ارشد کلینیک حیاتوحش پارک پردیسان، دکتر ایمان معماریان سن این ماده را ۷ سال تخمین زده بودند.
لازم به ذکر است که دکتر ایمان معماریان، فارغالتحصیل رشته دامپزشکی دانشگاه تهران و فلوشیبهای بیهوشی، مقیدسازی و بیماریهای حیاتوحش از کشورهای نامیبیا، هلند و اسپانیا در گزارش بالینی هستند و در گزارش پیشین خود درباره این پلنگ اعلام کردهاند: «این حیوان دچار فلجی حاد اندامهای تحتانی به همراه کاهش وزن است، ماهیچهها بشدت تحلیل رفتهاند بالاخص در ناحیه اندامهای تحتانی تحلیلرفتگی مشهود است. حیوان ۱۰ درصد آب بدن خود را از دست داده. در ناحیه پهلوی سمت راست تا قسمت پشت صفاقی دریدگی و زخم حادی دیده میشود که بواسطهی عفونت میزان زیادی ترشح از آن خارج شده و التهاب دارد. از آنجایی که انجام آزمایشات بالینی مناسب بر روی پلنگ ایرانی وحشی بدون بیهوشی امکانپذیر نبود در نتیجه این حیوان را بیهوش کرده و بر اساس پروتکلهای خاص بر روی آن آزمایشات عصبشناسی و سیتی اسکن انجام دادیم. آزمایشات عصبشناسی نشان داد که هیچکدام از اندامهای خلفی این حیوان نسبت به محرکها اعم از سطحی و عمقی جواب نمیدهند. سیتی اسکن انجام شده در دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران نیز تایید کرد که ستون فقرات این حیوان به طور کامل آسیب دیده و ضایعه ایجاد شده، برگشتپذیر نمیباشد. چنین جراحتهایی دائمی بوده و در نتیجه این پلنگ در آینده قادر نخواهد بود که از هیچکدام از اندامهای خلفیاش استفاده کند. مشخص است که این ضایعه منجر به درد زیاد و تحلیل رفتن این گربهسان وحشی خواهد شد. به طور اکید توصیه دامپزشکی برای این حیوان مرگ آرام است لکن پیش از مرگ آرام مفید خواهد بود اگر شانس ذخیرهسازی تخمدانها را داشته باشیم و بتوانیم نمونههای بیولوژیکی لازم را که میتواند برای آینده مفید باشد، از این پلنگ برداشت کنیم.»
این دامپزشک حیاتوحش میگوید: «جراح معالج گفتهاند که آنچه دیدهاند، UMN است که البته عجیب است. متاسفانه خیلی از صحبتها نشان از آن دارد که تعجیل زیادی برای عمل این پلنگ صورت گرفته. بعنوان مثال Lumbar Intumescence از سگمنت L4 نخاع تا S3 است که بر اساس مهرهها در سگ و البته با شباهت بسیار زیاد در گربسانان بزرگ حدودی میشود از اواسط مهره L3 تا حدفاصل مهرههای L5 و L6. آتروفی عضلانی ناشی از UMN به دلیل عدم استفاده و بسیار بطئی است و چندین ماه طول میکشد ولی متاسفانه دوستان به دلیل عدم تخصص حیاتوحش به این نکته توجه نداشتهاند که در حیاتوحش یک حیوان دچار پاراپلژیا نمیتواند آنقدر زنده بماند تا دچار آتروفی عضلانی ناشی از عدم استفاده شود و به دلیل گرسنگی و فقر غذایی قبل از ایجاد آتروفی ناشی از عدم استفاده تلف میشود. ضمن اینکه وضعیت ضایعه استخوانی در سیتی به وضوح نشان داد که حداکثر ۲ تا ۳ هفته از شکستگی گذشته چون هنوز کال تشکیل نشده بود و تنها نیوبن فرمیشن و پریوستال ریاکشن در نتیجه استئومیلیت وجود دارد. متاسفانه اینقدر راحت نمیتوان تفاوتهای حیوان اهلی و حیوان وحشی مثل پلنگ را نادیده گرفت. ما درد عمقي Deep Pain را در حياتوحش اگر بخواهیم چك كنيم، هیچوقت نزد آن نمینشینیم تا بين انگشتها را فشار دهیم و … اصلاً مگر اینکار ممکن است؟ بهترين روش برای این بیمار دارت کردن بود كه متاسفانه حيوانی به اين پرخاشگري، هنگام برخورد دارت هم هيچ واكنشي نشان نمیدهد و به همین دلیل درد عمقی منفی گزارش شد. جدای از اینها من یک سوال از تیم درمانی دارم: مگر حیوان حیاتوحش مثل پلنگ، گربه خانگی است که آن را فیزیوتراپی کنند؟؟»
بیتدبیری چند بار؟
دکتر محمد ملازم، استاد دانشگاه و متخصص رادیولوژی دامپزشکی در مصاحبه با خبرنگار سیناپرس یادآور شد که نظریه دکتر معماریان بر اساس بررسی عکسهای سیتیاسکن و آزمایشات خاص عصبشناسی داده شده و تیم دامپزشکی دانشگاه تهران متشکل از دکتر محمد مهدی دهقان، دکتری تخصصی جراحی و دکتر امیر رستمی در جریان آن هستند. ضمن اینکه عکسها و آزمایشها به تایید این اساتید نیز رسیده است لذا تیم دامپزشکی دانشگاه تهران همینجا از کلیه دستاندرکاران جراحی این پلنگ و خبرنگاران حوزه محیطزیست دعوت به عمل میآورد تا در یک نشست خبری که هفته آینده توسط دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران برگزار خواهد شد، حضور بهم رسانده و نقدهایی را که به این شیوه تصمیمگیری وارد است، پذیرا باشند.دكتر ملازم يادآور شد كليه اين موارد اعم از تشخيص ها و توضيح عكس ها پيش از عمل به دفتر تنوع زيستى و حيات وحش اعلام شده است.
دکتر محمد مهدی دهقان، دکتری تخصصی جراحی دانشگاه تهران نیز در زمینه این تصمیمگیری یادآور شدند: «اطلاعات من در مورد این پلنگ بیشتر بر اساس مشاهدات دکتر معماریان و گزارش سیتی اسکن دکتر ملازم و البته مشاهده تصاویر سیتی اسکن به همراه ایشان است. دو روز پیش علیرغم میل باطنی که ناشی از تجربیات قبلی در رابطه با نحوه برخورد با چنین مواردی توسط مسوولین سازمان حفاظت از محیطزیست بود، تنها به دلیل اصرار دکتر معماریان راضی به مشاهده وضعیت پلنگ مذکور شدم ولی امکان مشاهده دقیق فراهم نشد و قرار شد با آزمایشگاه نقشهبرداری مغز دانشگاه تهران که یک MRI ۳ تسلای خیلی نو و با کیفیت بالا دارند، هماهنگی انجام شود تا بعدازظهر امآرآی انجام شود و همزمان وضعیت حیوان هم دقیق بررسی شود که متاسفانه به دلیل تصمیمگیری عجولانه مسوولان سازمان حفاظت از محیطزیست میسر نشد. مساله اینجاست که در مواردی اینچنین حساس بجای برخورد تبلیغاتی بایستی برخورد علمی صورت گیرد. مشاهده از دور حیوان باعث شد که من نظر دکتر معماریان مبنی بر پاراپلژیا و آتروفی خیلی شدید عضلات اندامهای خلفی را تایید کنم. درباره وضعیت بالینی این حیوان کوچکترین نظری نمیدهم اما از تصاویر سیتی اسکن دکتر ملازم مشخص است که بخشی از Arch مهره (ناحیه لامینا) مهره L4 دچار شکستگی شده و قطعهای از آن هم وارد کانال شده است. در تصاویر سیتی اسکن دکتر ملازم نشانهای از شکستگی یا جابجایی بدنه یا پدیکل هیچکدام از مهرهها وجود نداشت و فقط در سطح ونترال بدنه مهرهها Periosteal Reaction شدیدی دیده میشد که از L2 تا L5 وجود داشت که نشان میدهد فیکس کردن ستون مهرهها با روش مذکور نباید انجام میشده. متاسفانه نگرانی من این است که در حال حاضر با انجام این عمل درد بسیار بیشتری به حیوان تحمیل شود بدون نتیجه مثبت.»
نظریه دامپزشک برنامه حفاظت از پلنگ ایرانی هم نادیده گرفته شد
هنوز داستان غمانگیز لورا، پلنگ ایرانی مادهای که بر اثر برخورد گلولههای چهارپاره متحمل ضایعه نخاعی و ایجاد زخمهای عمیق در اندام تحتانی گردید، فراموش نشده که متولیان حیاتوحش نسخه جدیدی برای یکی دیگر از افراد همین گونه میپیچند. جراح معالج پلنگ رودسر بعد از عمل یادآور شد: «که از اینجا به بعد باید نامهنگاریها با متخصصان خارجی آغاز شود چرا که همه نیازها را نمیتوان اینجا پاسخگو بود. این نهایت کاری است که ما از خاورمیانه یعنی از سوریه گرفته تا کشور کره میتوانستیم برای این حیوان انجام دهیم و از اینجا به بعد باید از خارجیها برای کارهایی مانند فیزیوتراپی و … کمک گرفت. کاری که ما انجام دادیم، صرفاً تثبیت تیغه بود و نظر دادن در مورد نخاع کاری است که حتی پروفسور پارسا هم برای موارد انسانی انجام نمیدهند.»
اکنون سوال اینجاست، آیا کارشناسان و متخصصان خارجی از قبل نظرشان را نداده بودند؟
خویی برناردینیو (Rui Bernardino)، یکی از دامپزشکان شناختهشده حیاتوحش از باغوحش لیسبون پرتغال که در برنامه حفاظت از پلنگ ایرانی(EEP) بعنوان گونه در معرض خطر انقراض با اتحادیه باغوحشهای اروپا (EAZA) همکاری میکند. این دامپزشک شناختهشده حیاتوحش هفته گذشته به دعوت دکتر ایمان معماریان، در ایران بودند و اتفاقاً این پلنگ مجروح را نیز بالینی معاینه کردهاند. برناردینیو در گزارش خود از این پلنگ ماده نوشته: «این حیوان دچار از کارافتادگی اندام تحتانی به همراه کاهش وزن است، به شدت آب از دست داده و ماهیچههای اندامهای تحتانیاش کاملاً تحلیل رفتهاند. نشانههایی از زخم، در ناحیه شکم و محدوده ستون فقرات به چشم میخورد. بر اساس سیتیاسکنی که از این حیوان در دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران گرفته شده، میتوان آسیب خیلی جدی به ناحیه ستون فقرات و برگشتناپذیری این ضایعه را تشخیص داد. از آنجا که این شرایط برگشتناپذیر و دائمی است به این معنا که دیگر حیوان تحت هیچ شرایطی نمیتواند از هیچ کدام از اعضای اندامهای تحتانیاش در آینده استفاده کند و اینکه واضح است که این وضعیت منجر به درد و زجر همیشگی حیوان خواهد شد لذا توصیه اکید پزشکی برای این حیوان، مرگ آرام است.»
دکتر محمد ملازم، استاد دانشگاه و متخصص رادیولوژی دامپزشکی نیز در گزارش خود به چند نکته مهم اشاره دارد: «شکستگی باز و قدیمی در صفحه پشتی مهره L4، استئومیلیت (عفونت ماده استخوان بوسیله میکروب چرکزا) حاد موجود در مهرههای L2، L3، L4 و L5، احتقان شش یا همان پرخونی ریوی و وجود هوا یا گاز در داخل حفره صفاقی، تجمع گاز در بافتهای نرم مبدایی اندام خلفی سمت راست، بهمفشردگی معده و آتروفی یا تحلیل ماهیچه اندامهای خلفی. در مجموع اینطور استنباط میشود که احتقان شش یا همان پرخونی ریوی و وجود هوا در داخل حفره صفاقی با زخم باز روی بدن این حیوان در ارتباط است، منشاء استئومیلیت نیز باکتریایی است و با شکستگی باز مرتبط میباشد و در نهایت انجام MRI از ستون فقرات و اولتراسونوگرافی از ناحیه شکمی ضروری است.»
اکنون سوال اینجاست: دقیقاً چه نکته ابهامی در گزارشات این کارشناسان متخصص در زمینه حیاتوحش وجود داشته که کارشناسان حیاتوحش دفتر شکار و صید و دفتر تنوعزیستی و حیاتوحش به ناگاه تصمیم میگیرند بیمار را به مجموعهای بسپارند که سابقه کار با گونههای حیاتوحش را ندارد و مدعی است که میتواند این گونه ارزشمند را علیرغم نظر کارشناسان حیاتوحش احیاء کند؟
خبرنگار سیناپرس روز گذشته شاهد تلاشهای چند ساعته و بیدریغ تیم دکتر فلاحیان در کلینیک شخصی ایشان بود، اما مساله اینجاست که اساساً روش تصمیمگیری نهادهای مسوول در مورد گونههای جانوری حساس به نوعی تبدیل به واکنشهای احساسی شده است، واکنشهایی که گویی قرار نیست در آنها جایی برای نظرات کارشناسان شناختهشده و دامپزشکان مطرح حیاتوحش باشد یا حتی وقعی به آنها نهاده شود.
چند پلنگ دیگر باید قربانی بیتدبیری شوند؟
متاسفانه پلنگهای ایرانی اینروزها به ویترینی برای نمایش تبدیل شدهاند. آنها گاهی پوستشان کنده و از ویترین فروشگاههای لوکس پایتخت سر در میآورند، گاهی لاشهشان توسط دامدارها سوزانده و خبرساز میشود، گاهی با لاشه مسموم یا از طریق شکار کشته میشوند و گاهی هم اگر همچون پلنگ رودسر خیلی خوشبخت باشند، نخست در تله به دام میافتند و سپس بدینشکل قربانی بیتدبیری میشوند. دلایل این نوع رفتارها هم ساده است، ارزش پلنگها را در ایران کسی به درستی نمیداند. برای دامداران و مردم محلی، پلنگها دغدغه و برای متولیان هنوز ناشناختهاند. پلنگها بدون اغراق، تنها ویترین جالبی برای نمایش هستند وگرنه تاکنون هیچ منفعت خاصی نه از جانب طرفداران و نه از مخالفان به آنها نرسیده است.
قریب دو سال از وعده مدیر کل دفتر تنوعزیستی و حیاتوحش سازمان حفاظت از محیط زیست میگذرد و هنوز با هیچ پلنگ مجروحی در ایران مطابق پروتکلهای روز دنیا برخورد نشده است. درست دو سال پیش دفتر تنوعزیستی و حیاتوحش سازمان حفاظت از محیطزیست با اعلام خبر تدوین «سند راهبردی امداد و نجات حیاتوحش کشور » عنوان کرد: «محیطبانان و سمنهای زیستمحیطی سه استان گلستان، لرستان و تهران در قالب طرح پایلوت، آموزشهای لازم را جهت امداد و نجات دریافت خواهند کرد.» دکتر مجید خرازیان مقدم در آنزمان گفت که این سند به منظور حفاظت از حیاتوحش کشور در قالب اورژانس حیوانات به امضاء رسیده است. اکنون پرسش اینجاست که دقیقاً به کدام حیوان حیاتوحشی در ایران در قالب این سند امدادرسانی شده است؟
سوال اینجاست که در زمینههای تخصصی مختلف حیاتوحش دقیقاً چه افرادی باید تصمیمگیرنده باشند؟ آیا هر نظریه خیرخواهانه فارغ از داشتن تجربه و سابقه کاری باید پذیرفته شود و نظرات کارشناسان بالاخص تیم مجرب دامپزشکی باید صرفاً به بهانههای واهی کنار گذاشته شود و زجری به حیوان تحمیل شود که شایستهاش نیست.
مدیرکل دفتر شکار و صید سازمان حفاظت محیط زیست، آقای علی تیموری در مصاحبه آذرماه سال جاری با خبرگزاری مهر اعلام کرده بودند که در مدت ۸ سال اخیر به طور متوسط نزدیک به ۲۰ پلنگ تلفات داشتهایم اما امسال خوشبختانه شرایط خیلی بهتر بوده و تعداد تلفات به تنها ۵ فرد رسیده است. همه اینها در حالی عنوان شد که شایعاتی مبنی بر تلفات یک یا دو مورد دیگر پلنگ نیز وجود داشت که به دلیل فقدان مستندات رد شد. اکنون این سوال مطرح است که آیا واقعاً امسال وضعیت پلنگها بهتر شده؟ به راستی چند پلنگ ایرانی دیگر باید قربانی بیتدبیری شوند؟ چرا پلنگهای آسیبدیده ایران از حداقلها هم محروم میشوند؟ آیا غیر از این است که دامپزشکان حیاتوحش باید در چنین مواردی مشاور اول سازمان حفاظت از محیطزیست باشند؟ چطور است که حتی چنین حقوق سادهای از یک حیوان بختبرگشته دریغ میشود؟ و در آخر اینکه چه کسی میتواند با این رویکرد ترامپایسم به ادامه نسل گونههای ارزشمند حیاتوحش در کشور امیدوار باشد؟
گزارش: فرناز حیدری
No tags for this post.