سمیرا امینی فرد: ایجاد توازنی بین اثربخشی هوشمصنوعی در بهبود ارتباطات سیاسی و نیاز به مواجهه با چالشهای آن برای حفاظت از ارزشهای دموکراتیک ضروری است. سیاستگذاران، فناوران و جامعه مدنی باید با هم همکاری کنند تا دستورالعملهای اخلاقی، تدابیر قانونی و ابتکارات آگاهی عمومی را توسعه دهند که اطمینان حاصل کنند هوشمصنوعی به عنوان ابزاری برای تقویت دموکراتیک به جای تضعیف آن خدمت میکند.
به گزارش خبرگزاری سینا، هوشمصنوعی به طور فزایندهای در حال شکلدهی به ارتباطات سیاسی و دموکراسی است و هم فرصتهای قابل توجه و هم چالشهای قابل ملاحظهای را ارائه میدهد. هوشمصنوعی اثربخشی ارتباطات سیاسی را با امکانپذیر ساختن استراتژیهای مبتنی بر داده، پیامرسانی هدفمند و تعامل بلادرنگ با شهروندان بهبود میبخشد.
الگوریتمهای پیشرفته، حجم زیادی از دادهها را تجزیه و تحلیل میکنند تا ترجیحات و احساسات رأیدهندگان را شناسایی کنند، که این امر باعث تسهیل در دسترسی شخصیسازیشده و مدیریت کارآمدتر کمپینهای انتخاباتی میشود. ابزارهای مبتنی بر هوشمصنوعی مانند چتباتها و تولید محتوای خودکار، پاسخگویی و مقیاسپذیری تلاشهای ارتباطات سیاسی را بهبود میبخشند. علاوه بر این، هوشمصنوعی میتواند با افزایش شفافیت و دسترسیپذیری، از فرآیندهای دموکراتیک پشتیبانی کند و مشارکت بیشتر شهروندان را از طریق پلتفرمهایی که انتشار و تعامل اطلاعات را سادهتر میکنند، تقویت نماید.
با این حال، ادغام هوشمصنوعی در ارتباطات سیاسی همچنین چالشهایی را به همراه دارد که اصول دموکراتیک را تهدید میکنند. استفاده از هدفگذاری خرد مبتنی بر هوشمصنوعی میتواند به ایجاد اتاقهای پژواک و قطبیشدن منجر شود، زیرا افراد اطلاعاتی دریافت میکنند که باورهای موجود خود را تقویت میکند.
افزایش تولید اخبار جعلی و اطلاعات نادرست توسط هوشمصنوعی خطراتی را برای تمامیت گفتمان عمومی به همراه دارد که میتواند اعتماد به نهادهای سیاسی را تضعیف کند. نگرانیهای اخلاقی درباره حریم خصوصی دادهها و دستکاری افکار عمومی از طریق نظارت و پروفایلسازی پیشرفته هوشمصنوعی به وجود میآید. علاوه بر این، استفاده از هوشمصنوعی در زمینههای سیاسی غالباً فاقد چارچوبهای قانونی مناسب است که سوالاتی درباره مسئولیتپذیری و امکان سوءاستفاده را مطرح میکند.
ایجاد توازنی بین اثربخشی هوشمصنوعی در بهبود ارتباطات سیاسی و نیاز به مواجهه با چالشهای آن برای حفاظت از ارزشهای دموکراتیک ضروری است. سیاستگذاران، فناوران و جامعه مدنی باید با هم همکاری کنند تا دستورالعملهای اخلاقی، تدابیر قانونی و ابتکارات آگاهی عمومی را توسعه دهند که اطمینان حاصل کنند هوشمصنوعی به عنوان ابزاری برای تقویت دموکراتیک به جای تضعیف آن خدمت میکند.
هوشمصنوعی به طور فزایندهای در حال شکلدهی به ارتباطات سیاسی و دموکراسی است و نحوه انتشار، مصرف و استفاده از اطلاعات در حوزه سیاسی را متحول میکند. در ارتباطات سیاسی، ابزارهای هوشمصنوعی برای تحلیل مقادیر زیادی از دادهها از رسانههای اجتماعی، خبرگزاریها و سوابق عمومی به منظور شناسایی روندها، سنجش افکار عمومی و ایجاد پیامهای هدفمند مورد استفاده قرار میگیرند.
این فناوریها توانایی کمپینهای سیاسی و سیاستگذاران را برای تعامل با شهروندان، پاسخ به مسائل به موقع و تطبیق پیامهای خود با مخاطبان خاص افزایش میدهد. با این حال، یکپارچهسازی هوشمصنوعی در ارتباطات سیاسی نیز چالشهایی را به همراه دارد. استفاده از الگوریتمها برای تقویت انواع خاصی از محتوا میتواند منجر به ایجاد اتاقهای اکو شود، جایی که افراد تنها در معرض اطلاعاتی قرار میگیرند که باورهای موجود آنها را تقویت میکند. علاوه بر این، پتانسیل اطلاعات نادرست مبتنی بر هوشمصنوعی و دیپفیکها خطرات قابل توجهی برای یکپارچگی فرآیندهای دموکراتیک ایجاد میکند، زیرا اطلاعات نادرست میتواند به سرعت و به طور گسترده منتشر شود و اعتماد به نهادهای عمومی و انتخابات را تضعیف کند.
در زمینه دموکراسی، هوشمصنوعی هم وعده و هم خطر را به همراه دارد. از یک سو، میتواند با امکان تحلیل کارآمدتر احساسات عمومی و خودکارسازی وظایف اداری روتین، حاکمیت فراگیرتر و مشارکتیتری را تسهیل کند و به این ترتیب به سیاستگذاران اجازه دهد بر مسائل اساسی تمرکز کنند. از سوی دیگر، استفاده از هوشمصنوعی در نظارت و جمعآوری دادهها نگرانیهایی را در مورد حریم خصوصی و پتانسیل سوءاستفاده توسط رژیمهای اقتدارگرا برای سرکوب مخالفتها و دستکاری افکار عمومی ایجاد میکند.
نقش هوشمصنوعی در ارتباطات سیاسی و دموکراسی چند وجهی است و فرصتهایی برای افزایش مشارکت دموکراتیک و حکمرانی فراهم میکند، در حالی که نیاز به بررسی دقیق پیامدهای اخلاقی و تضمینهای لازم برای حفاظت از ارزشهای دموکراتیک را نیز دارد. با پیشرفت مداوم فناوری هوشمصنوعی، برای جوامع ضروری است که این پیچیدگیها را مدیریت کنند تا اطمینان حاصل شود که مزایای هوشمصنوعی بدون به خطر انداختن اصول حکمرانی دموکراتیک محقق میشوند .
اثربخشی هوشمصنوعی در ارتباطات سیاسی
بهبود استراتژیهای کمپین
تحلیل دادهها و هدفگذاری خرد: هوشمصنوعی به کمپینهای سیاسی این امکان را میدهد که حجم عظیمی از دادهها را برای شناسایی ترجیحات و رفتارهای رایدهندگان تحلیل کنند. این امر امکان پیامرسانی شخصیسازی شده و هدفگذاری خرد را فراهم میکند. به عنوان مثال، در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال 2016، کمپین ترامپ از تحلیل دادهها برای هدفگذاری بخشهای خاصی از رایدهندگان با پیامهای سفارشی در شبکههای اجتماعی استفاده کرد .
چتباتها و دستیاران مجازی: چتباتهای مبتنی بر هوشمصنوعی برای ارتباط با رایدهندگان، پاسخ به سوالات آنها و ارائه اطلاعات درباره پلتفرم کاندیداها استفاده میشوند. برای مثال، کمپین مکرون در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه در سال 2017 از چتباتها برای تعامل با رایدهندگان در شبکههای اجتماعی استفاده کرد.
نظارت و پاسخگویی در زمان واقعی
تحلیل احساسات: ابزارهای هوشمصنوعی میتوانند پستهای شبکههای اجتماعی، مقالات خبری و سایر محتوای آنلاین را تحلیل کنند تا احساسات عمومی را در زمان واقعی بسنجند. این امر به کمپینهای سیاسی امکان میدهد تا استراتژیهای خود را تنظیم کرده و به نگرانیهای عمومی بهطور فوری پاسخ دهند. به عنوان مثال، در انتخابات هند، ابزارهای مبتنی بر هوشمصنوعی برای نظارت بر شبکههای اجتماعی و درک احساسات رایدهندگان و شکل دادن به پیامهای کمپین استفاده میشوند.
مبارزه با اطلاعات نادرست
بررسی حقایق: هوشمصنوعی میتواند به شناسایی و علامتگذاری اطلاعات نادرست کمک کند. پلتفرمهایی مانند فیسبوک و توییتر از الگوریتمهای هوشمصنوعی برای تشخیص اخبار جعلی و کاهش انتشار آن استفاده میکنند. به عنوان مثال، در طول همهگیری کووید- 19، ابزارهای هوشمصنوعی برای شناسایی و افشای اطلاعات نادرست درباره ویروس و واکسنها استفاده شدند.
چالشهای هوشمصنوعی در ارتباطات سیاسی و دموکراسی
دستکاری و تبلیغات
دیپفیکها: فناوری هوشمصنوعی میتواند ویدئوها و ضبطهای صوتی جعلی و واقعگرایانهای ایجاد کند که به عنوان دیپفیک شناخته میشوند. اینها میتوانند برای انتشار اطلاعات نادرست و دستکاری افکار عمومی استفاده شوند. به عنوان مثال، ویدئوهای دیپفیک ایجاد شدهاند که سیاستمداران را در حال گفتن چیزهایی نشان میدهند که هرگز نگفتهاند، و این میتواند بر برداشت رایدهندگان تأثیر بگذارد.
رباتهای خودکار: رباتهای مبتنی بر هوشمصنوعی میتوانند شبکههای اجتماعی را با اطلاعات گمراهکننده پر کنند یا پیامهای خاصی را تقویت کنند تا حس کاذب محبوبیت یا فوریت ایجاد کنند. در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال 2016 از رباتهای خودکار برای انتشار تبلیغات و اطلاعات نادرست استفاده شد.
نگرانیهای مربوط به حریم خصوصی
برداشت دادهها: استفاده گسترده از هوشمصنوعی در کمپینهای سیاسی اغلب شامل جمعآوری و تحلیل حجم عظیمی از دادههای شخصی است که نگرانیهایی درباره حریم خصوصی و امنیت دادهها ایجاد میکند. رسوایی کمبریج آنالیتیکا نشان داد که چگونه دادههای جمعآوری شده از میلیونها کاربر فیسبوک بدون رضایت آنها برای تأثیرگذاری بر رفتار رایدهندگان در انتخابات 2016 آمریکا و همهپرسی استفاده شد .
تعصب و نابرابری
تعصب الگوریتمی: الگوریتمهای هوشمصنوعی میتوانند تعصبات موجود را تداوم بخشیده و حتی تشدید کنند. اگر دادههای مورد استفاده برای آموزش مدلهای هوشمصنوعی مغرضانه باشند، تصمیمات و توصیههای حاصل نیز میتوانند مغرضانه باشند. این میتواند منجر به نمایندگی نابرابر و تبعیض در ارتباطات سیاسی شود. برای مثال، فناوری تشخیص چهره نشان داده شده است که نرخ خطای بالاتری برای افرادی با رنگ پوست تیرهتر دارد و این منجر به نگرانیهایی درباره استفاده از آن در اجرای قانون و نظارت شده است.
فرسایش اعتماد
شفافیت و پاسخگویی: استفاده از هوشمصنوعی در ارتباطات سیاسی میتواند منجر به فقدان شفافیت و پاسخگویی شود. رایدهندگان ممکن است از این که چگونه الگوریتمهای هوشمصنوعی بر اطلاعاتی که دریافت میکنند تأثیر میگذارند آگاه نباشند، که میتواند اعتماد به فرآیند دموکراتیک را تضعیف کند. به عنوان مثال، طبیعت غیر شفاف الگوریتمهای شبکههای اجتماعی که محتوای خاصی را بر سایرین اولویت میدهند، میتواند منجر به شکوک درباره تعصب و دستکاری شود.
نتیجهگیری: دیپفیکها و اطلاعات نادرست: گسترش فناوری دیپفیک در انتخابات ریاستجمهوری 2020 ایالات متحده نگرانیهایی را به وجود آورد. ویدیوها و کلیپهای صوتی تولید شده توسط هوشمصنوعی که به نظر میرسید سیاستمداران واقعی را نشان میدهند که کارهایی انجام میدهند که هرگز انجام ندادهاند، در شبکههای اجتماعی منتشر شد. این امر منجر به افزایش بیاعتمادی به رسانهها و اطلاعات شد و تشخیص حقیقت از جعل را برای رأیدهندگان دشوارتر کرد.
هدفگذاری دقیق در کمپینهای سیاسی: هوشمصنوعی به طور گسترده برای هدفگذاری دقیق در کمپینهای انتخاباتی 2020 استفاده شد. احزاب سیاسی و نامزدها از الگوریتمهای هوشمصنوعی برای تجزیه و تحلیل دادههای رأیدهندگان و ایجاد پیامهای کمپین شخصیسازی شده استفاده کردند. در حالی که این امر کارآیی کمپین و تعامل با رأیدهندگان را بهبود بخشید، همچنین نگرانیهای اخلاقی در مورد حفظ حریم خصوصی و دستکاری رفتار رأیدهندگان را به همراه داشت.
سال 2021؛ رباتهای سیاسی تولید شده توسط هوشمصنوعی: استفاده از رباتهای تولید شده توسط هوشمصنوعی در شبکههای اجتماعی برای تأثیرگذاری بر گفتمان سیاسی همچنان یک مسئله قابلتوجه بود. این رباتها میتوانستند پیامهای سیاسی خاصی را تقویت کنند یا تصور اجماع ایجاد کنند. این دستکاری بر افکار عمومی و قطبیسازی سیاسی تأثیر گذاشت و چشمانداز ارتباطات سیاسی دیجیتال را پیچیدهتر کرد.
سال 2022: نظرسنجی و تحلیل احساسات هدایت شده توسط هوشمصنوعی: ابزارهای هوشمصنوعی در تجزیه و تحلیل احساسات عمومی از طریق شبکههای اجتماعی و سایر پلتفرمهای آنلاین پیچیدهتر شدند. این ابزارها برای سنجش نظر عمومی درباره مسائل مختلف سیاسی در زمان واقعی استفاده شدند. این امر به سیاستمداران اجازه داد استراتژیهای خود را به سرعت تنظیم کنند، اما همچنین سوالاتی در مورد نمایندگی و دقت این تحلیلهای هدایت شده توسط هوشمصنوعی را مطرح کرد .
قانونگذاری در مورد تبلیغات سیاسی و هوشمصنوعی: کشورهای مختلف، از جمله اتحادیه اروپا، شروع به تدوین قوانین برای تنظیم استفاده از هوشمصنوعی در تبلیغات سیاسی کردند. این قوانین هدف داشتند شفافیت و پاسخگویی در استفاده از هوشمصنوعی در کمپینهای سیاسی را افزایش دهند. این تلاشهای قانونگذاری برای حفاظت از فرآیندهای دموکراتیک در برابر تأثیرات نادرست فناوریهای پیشرفته هوشمصنوعی طراحی شده بود
سال 2023؛ هوشمصنوعی در مناظرات سیاسی: فناوریهای هوشمصنوعی برای تجزیه و تحلیل و بررسی صحت ادعاهای مطرح شده در مناظرات سیاسی استفاده شدند. به عنوان مثال، سیستمهای بررسی صحت زنده توسط هوشمصنوعی تحلیل و تأیید ادعاهای نامزدها را به صورت واقعی ارائه دادند. این امر به مسئولیتپذیری سیاستمداران در قبال ادعاهای خود کمک کرد، اما همچنین نگرانیهایی در مورد تعصبات احتمالی در الگوریتمهای هوشمصنوعی مورد استفاده برای بررسی صحت به همراه داشت
مشارکت رأیدهندگان توسط هوشمصنوعی: هوشمصنوعی برای شناسایی و مشارکت رأیدهندگانی که احتمالاً از یک نامزد خاص حمایت میکردند اما کمتر احتمال داشت رأی دهند، استفاده شد. برنامههای دسترسی هدایت شده توسط هوشمصنوعی پیامهایی را برای انگیزهدادن به این رأیدهندگان جهت شرکت در انتخابات، سفارشی کردند. این امر مشارکت رأیدهندگان را در برخی مناطق افزایش داد، اما همچنین به نگرانیهای اخلاقی در مورد استفاده از هوشمصنوعی برای تأثیرگذاری بر رفتار رأیدهندگان اشاره داشت.
سال2024؛ هوشمصنوعی در فرآیندهای قانونگذاری: سیستمهای هوشمصنوعی برای کمک به فرآیندهای قانونگذاری با تهیه پیشنویس لوایح، تجزیه و تحلیل تأثیرات سیاستها و بهینهسازی گردش کار قانونگذاری معرفی شدند. این امر کارآیی را افزایش داد و بار کاری بر قانونگذاران انسانی را کاهش داد، اما همچنین به بحثهایی در مورد نقش هوشمصنوعی در تصمیمگیری دموکراتیک دامن زد.
افزایش مشارکت مدنی توسط هوشمصنوعی: دولتها و سازمانهای غیر دولتی از هوشمصنوعی برای بهبود پلتفرمهای مشارکت مدنی استفاده کردند، و به شهروندان اجازه دادند به طور فعالتری در فرآیندهای دموکراتیک از طریق ابزارهای هوشمصنوعی برای دادخواستها، مشاورهها و بازخوردها شرکت کنند. این امر مشارکت عمومی و پاسخگویی در حکومت را افزایش داد، اما همچنین نگرانیهایی در مورد شکافهای دیجیتال و دسترسی به فناوریهای هوشمصنوعی به همراه داشت .
این نمونهها هم مزایای بالقوه و هم چالشهای ناشی از هوشمصنوعی در ارتباطات سیاسی و دموکراسی را نشان میدهند. تکامل مداوم فناوریهای هوشمصنوعی احتمالاً به شکلگیری چشمانداز سیاسی به روشهای عمیق ادامه خواهد داد. در حالی که هوشمصنوعی به طور قابل توجهی اثربخشی ارتباطات سیاسی را با امکان پیامرسانی هدفمند، نظارت در زمان واقعی و مبارزه با اطلاعات نادرست افزایش داده است، همچنین چالشهای جدی نیز به همراه دارد. مسائل مانند دستکاری، نگرانیهای مربوط به حریم خصوصی، تعصب الگوریتمی و فرسایش اعتماد باید مورد توجه قرار گیرند تا اطمینان حاصل شود که هوشمصنوعی به طور مثبت به فرآیندهای دموکراتیک کمک میکند. سیاستگذاران، فناوران و جامعه مدنی باید با هم همکاری کنند تا چارچوبهایی را ایجاد کنند که استفاده اخلاقی از هوشمصنوعی در ارتباطات سیاسی را ترویج دهند.
- دانشجوی دکترای تخصصی ارتباطات