بهزاد رشیدی: از دولت جدید و شخص آقای رئیس محترم جمهور هم انتظار می رود برای تحول در حوزه فرهنگ و هنر، در انتخابِ گروه مدیران فرهنگی و هنری کشور سختگیر باشند و در کنار کارشناسانی که وعده دادند، مدیرانی جوان و کاربلد به کار گیرند تا بلافاصله نقاط قوت و اشتباهات دولت های قبلی فهرست شوند در قطار فرهنگ و هنر را در ریل روزآمدی و تحول قرار دهند.
- در سپهرِ فرهنگیِ کشور، هنرمندان از بازیگران اصلی هستند. این هنرمندان، که هریک در عرصه ای در حال نورافشانیِ فضای فرهنگ هستند، می توانند جزو بهترین و صالحترین همراهان و مشاوران دولت جدید ایران در موضوعات فرهنگی و اجتماعی باشند.گوهرِ ناب هنر و خلاقیت، موهبتی است که خداوند به گروهی از انسان هایِ قابل عطا میکند و این هنرمندانِ نیکبخت هستند که دوردستها را بهتر می بینند و می توانند روشنگر و راهنمای مدیران باشند، با خلاقیت و نوآوری مسیرها را کوتاه کنند و فرهنگ و تمدن ایرانی را قوت و غنا بخشند.هنرمندان دلسوز و دلسوخته این سرزمین از بسیاری از مسائل و واقعیتهای آن آگاه هستند و تجربه ثابت کرده که در همه این سال ها که دولت ها با گرایش های متفاوت بر سر کار آمدند، تنها در آن جاهایی که هنرمندان با دلسوزی و فعالانه میداندار بودهاند، زیان کمتری به کیانِ هنر وارد شده است.بی تردید هرچه محدودیتها و قیدها و قالبهای دست و پاگیر از میان برداشته شوند و هرچه هنرمندان بهصورت شفاف، نظرات خود را ارائه نمایند، این سرمایه های ارزشمند نقشهای تاریخی خود را بهتر ایفا می کنند.
- اگر هنرمندان امروز ایران در سراسر جهان می درخشند و دارای شناسنامه هستند، در سایه حفظ هویت و ریشههای فرهنگی اصیل و میدان داری و میدان دادن به ایشان بوده است.در حقیقت بار کم کاری ها و حرکت های رسمیِ با حمایت دولت را فرد فرد هنرمندان دلسوز و پرتلاش کشیدهاند و در همه این سال ها جای خالی نظام رسمی فرهنگ و هنر در هدایت و حمایت از جریان های فرهنگی هنری مشهود بوده و بعید نیست در برخی موارد نوع برخوردهای رسمی ما سبب فاصله گرفتن هنرمندان از مجاری رسمی فعالیت شده باشد.
- در سه دوره انتخابات اخیر، به خوبی روشن بود که بخشی از جامعه هنری مشتاق مشارکت نیست و همچون دوره های گذشته فعالانه عمل نمی کند. این در حالی است که ایشان در طول تاریخ، همواره دغدغه پیشرفت و اعتلای ایرانِ اسلامی را باخود داشته اند.درست است که بسیاری از همین دلهایِ سوخته، برای کنار گرفتن و سکوتِ خود، دلایل بسیاری دارند؛ ولی تاریخ این سرزمین نشان داده که کنار نشستن راهگشا نیست و لحظاتِ حساس و سرنوشت ساز، کوتاه و زودگذر هستند و حسرت و ندامتِ ناشی از آنها، اصلا کوتاه نیست و گاهی سال ها به درزا می کشد و فرصت های پیش رو همیشگی نیستند. از این رو انتظار می رود هنرمندانِ عزیز، دست کم نگرانی خود را پنهان نساخته و برایِ ایران و برایِ کیانِ هنر و فرهنگ، آشکارا دل بسوزانند.
انتظار می رود دولت جدید از طریق میدان دادن به صنوف مختلف هنری و هنرمندان بزرگ و دردآشنا، فضایی فراهم آورد تا این عزیزان بتوانند بدون ترس و تکلف، به میدان آمده و واقعیات را آنطورکه می بینند برای مردم و مخاطبان و به ویژه برای دولت بیان کنند و دیدگاه ها و حرف و حدیث خود را به آقای دکتر مسعود پزشکیان برسانند.
از دولت جدید و شخص آقای رئیس محترم جمهور هم انتظار می رود برای تحول در حوزه فرهنگ و هنر، در انتخابِ گروه مدیران فرهنگی و هنری کشور سختگیر باشند و در کنار کارشناسانی که وعده دادند، مدیرانی جوان و کاربلد به کار گیرند تا بلافاصله نقاط قوت و اشتباهات دولت های قبلی فهرست شوند در قطار فرهنگ و هنر را در ریل روزآمدی و تحول قرار دهند.
در نگاهی مصداقی همچنین انتظار می رود در کنار برنامه های توسعه ای حوزه فرهنگ و هنر، موضوعاتی همچون رفع محدویتهای تولید فیلم و رفع موانع دولتی در جریان ساخت فیلمها، مسائل معیشتی هنرمندان و بیمه بیکاری برای ایشان، افزایش حقوق هنرمندان بازنشسته و در شرف بازنشستگی، تامین مسکن هنرمندان، تسهیل تولیدات مشترک سینمایی با کشورهای جهان و تقویت حضور بین المللی سینمای ایران، عملیاتی کردن طرحهای ناتمام همچون طرح مستندنگاری و مستند سازی پروژه های ملی، اشتغال فیلمسازان، رفع ممنوع الخروجی و ممنوعالکاری هنرمندان و مشکلات حقوقی و قضایی آنها که در چند سال اخیر دچار مشکل شده اند در دستورکار مدیران فرهنگی دولتِ جدید باشد و در بازه های زمانی مشخص به جامعه هنری گزارش ارائه شود.