تحریک موسیقایی برای نوزادانی که نارس یا کم وزن به دنیا میآیند، در عین حال که گریههای آرام ناپذیر را به شکل چشمگیری کاهش میدهد، منجر به بهبود مجموعهای از سنجههای فیزیولوژیکی از جمله ضربان قلب و تنفس میشود!
به گزارش سینا، وقتی فعالانه به خلقِ هر نوعی از موسیقی میپردازیم، مهارتهای موسیقایی را پرورش میدهیم. انواع مهارتهایی که پرورش مییابند، میزان رشد آنها به موارد پیشِ رو بستگی دارد: ماهیت فعالیت، مدت زمان اختصاص یافته مهارتهای یادگیری فرد، و ماهیت و کیفیت تدریس یا مواد آموزشی. خلق فعالانه موسیقی، افزون بر تواناییهای موسیقایی میتواند مجموعهای از مهارتهای دیگر را در زمینه سامعه، تمرکز حافظه سواد آموزی ریاضیات و استدلال مبتنی بر زمان و مکان (قابلیت تصویر کردن یک الگوی فضایی و درک این که اجزا یا قطعات چطور میتوانند در آن فضا جور شوند) در کودکان خردسال تقویت کند. برای کودکان در سنین بالاتر ممکن است فوایدی از منظر کمال کلی وجود داشته باشد، در عین حال بزرگسالان مسنتر از تقویت تمرکز توجه و حافظه گزارش میدهند.
ثبات احساسی احساسات مثبت و خوشبینی
ما در زندگی روزمره از موسیقی برای مدیریت حالات و احساسات خود استفاده میکنیم. تأثیر موسیقی در رضایت خاطر روانی و سلامتی تا حد زیادی، هر چند نه به تمامی، از طریق احساساتی است که موسیقی بر میانگیزد. موسیقی از طریق تحریک دستگاه عصبی خودکار موجب بروز احساسات و تغییر حالات میشود. واکنشهای بدن نسبت به احساسات شامل تغییرات در سطح دوپامین، سروتونین کورتیزول، اندورفین و اکسی توسین است. این تغییرات میتوانند، بدون دخالت آگاهانه ما، در طیفی از نتایج سلامتی تأثیر گذار باشند. مثلاً، کسانی که در گروههای همسرایی میخوانند از فوایدی شامل آرامش جسمی و رهایی از تنش بدنی؛ آزادی احساسی و کاهش احساس فشار روانی؛ حس شادی، خلق و خوی مثبت لذت سرور و وجد؛ و احساس رضایت خاطر بیشتر شخصی احساسی و جسمانی خبر میدهند. فعالیتهای موسیقایی در بیمارستانها به استراحت بیماران کمک میکند و گوش دادن به موسیقی مأنوس میتواند اضطراب را کاهش دهد، موجب خلاصی حواس شود و از فشار روانی در طول عملهای دردناک جراحی بکاهد. موسیقی میتواند نیاز به آرام بخش را نیز برطرف کند.
خلق موسیقی میتواند به مهار احساسات کمک کند. مثلاً میتواند بر مهار تکانهها و خود ساماندهی در کودکان خردسال و کودکان دارای معلولیت مؤثر باشد. موسیقی میتواند به مهار خشم کمک کند موجب رشد و پرورش مهار نفس شود و جوانان سرکش را قادر سازد تا احساسات خود را به طور مؤثرتری بروز دهند. جای تعجب نیست که ظاهراً نواختن ساز درام در این زمینه تأثیر بخصوصی دارد.
فعالیت موسیقایی در افراد آسیبپذیر و مسنتر میتواند افسردگی را کاهش دهد، احساسات مثبت و ساماندهی عاطفی را تقویت کند، و موجب تجربههای معنوی شود. موسیقی همچنین میتواند به التیام کودکانی که بر اثر جنگ دچار آسیب عمیق روحی شدهاند، آنها که به اجبار میجنگند، در جایگاه جاسوس، همسران سربازان یا غیر نظامیان همراه لشکر خدمت میکنند، و کسانی که پناهجو هستند، کمک کند. استفاده از موسیقی فرهنگی و تصانیف خلاقانه خاص میتواند آنها را یاری دهد تا از پس ترسها و دشواریها برآیند و بهبود بهتری حاصل کنند.
مشارکت پذیری و کاهش ارتکاب به جرم در نوجوانان و بزرگسالان
در بخش دیگری از گزارشهای درج شده آمده است که مشارکت نوجوانان سرکش ممکن است از طریق موسیقی دوباره جلب شود که منجر به بهبود وضع حضور در مدرسه و نگرش آنها نسبت به آن میشود. پسران نوجوان به نواختن درام روی خوش نشان میدهند، تا حدی به این دلیل که حس مردانگی آنها را تحکیم میکند، مفرح است و ارزشهای مثبتی نظیر انسجام گروهی و عزت نفس را در کنار صلاحیت رفتاری و اجتماعی تقویت میکند.
موسیقی میتواند وسیلهای برای جلب مجدد مشارکت کسانی باشد که مشغول تحصیل، کار یا کارآموزی نیستند. معلوم شده است که فراگیری خلق موسیقی موجب تقویت اعتماد به نفس، حس موفقیت انگیزش و اشتیاق، ایجاد توانمندی و افزایش رشد روابط دوستانه میشود. آنها همچنین مهارتهای قابل انتقال به حوزههای دیگر را، مثلاً گوش دادن، استدلال، تصمیمگیری، تمرکز، کار گروهی، مدیریت زمان، هدف گذاری و التزام به مهلتهای زمانی را پرورش میدهند.
فعالیتهای موسیقایی همچنین برای تقویت اعتماد به نفس، برقراری ارتباط و مهارتهای اجتماعی مجرمان بزرگسال استفاده شده است. شرکت کنندگان معمولاً میتوانند بهتر درباره وضعیت خود بیندیشند. باور داشته باشند که میتوانند تغییر کنند و در برخی موارد، درصدد فرصتهایی بیشتر برای آموزش و کارورزی برآیند. هم در مورد مجرمان نوجوان و هم بزرگسال نمونههایی از کاهش چشمگیر ارتکاب مجدد جرم وجود دارد، گرچه همیشه چنین نیست به نظر میرسد موسیقی همچون حلقهای برای جذب مشارکت کنندگان عمل میکند که اجازه میدهد رابطهای بر پایه اعتماد و به دور از قضاوت با مسئول تدارک موسیقی شکل بگیرد. بر همین مبناست که تحول ممکن میشود.
منبع: کتاب روانشناسی موسیقی از سوزان هَلِم ـ ترجمه سهند سلطاندوست