آرزو سازگار: اقتصاد خلاق یک فرصتی است برای حرکت به سمت توسعه پایدار کشورها اما مشکل یا چالش اصلی این است که پتانسیلهای صنایع خلاق بدون مهارتافزایی، آموزش و حرکت بازیگران این حوزه به سمت دنیای دیجیتال، راه به مقصد نمیبرد. بازخوانی تحقیقات نشان میدهد که مشکل کجاست و ما کجا ایستادهایم؟
به گزارش خبرگزاری سینا، بهنام صادقی اردوبادی، رضا محمد کاظمی و غلامحسین حسینی در یک مقاله پژوهشی مشترک با عنوان فرآیند مهارتآموزی در مدلهای اقتصاد خلاق با منظور توسعه اکوسیستم کسب و کارهای الکترونیکی به کالبدشکافی راهکارهای کاربردی بر اساس 4 مدل پرداختهاند.
4 الگوی برای رونق و خیزش اقتصاد خلاق
اقتصاد خلاق با الگوی رفاهی
مدل نخست پیشنهادی این محققان بر اساس الگوی رفاهی است و نتیجه این شده که با تقویت مهارت آموزی در این بخش کسبکارهای موجود، توان مجدد برای رقابت و ادامه حیات خواهند یافت. بر این اساس پیشنهاد میشود کسبوکارهای بیمار اقتصاد خلاق در کشور که امکان رونقبخشی آنها با توسعه کسب و کارهای الکترونیکی وجود دارد، شناسایی و صاحبان این کسبوکارها، مهارتهای لازم، متناسب و پوپا را دریافت کنند. به این ترتیب بخش بیمار اقتصاد که از رشد ساقط است و زیانده؛ به عنوان یک فرصت، جهت توسعه اقتصادی نقشآفرینی خواهد کرد، این مهارتها به ویژه برای بانوان سالخورده و اقشار آسیبپذیر همچون خانواده بهزیستی و کمیته امداد میتواند مثمرثمر باشد.
اقتصاد خلاق با الگوی رقابتی
گزاره دیگر این پژوهشگران الگوی رقابتی در صنایع خلاق است که پیشنهادشان این است مهارتهای لازم در زمینه بازاریابی دیجیتال، بازارهای هدف صادراتی و صنایع خلاق به عنوان یک صنعت مکمل در نظر گرفته شود. بر این اساس صنایع مکمل به عنوان فعالان حوزه اقتصاد خلاق میتوانند به صنایع دیگر اضافه شوند؛ مثلا هنر خوشنویسی و طراحی میتواند مکمل صنعت پوشاک و یا لوازم خانگی و تزئینی باشد. به این ترتیب مهارتهای لازم برای بخشهایی از صنعت که صنایع خلاق میتوانند به عنوا مکمل، خلق ارزش افزوده برای آنها باشد، مهارتهای مناسب را دریافت کنند.
صنایع خلاق با الگوی رشد
الگوی سوم پیشنهادی بر رشد صنایع خلاق استوار است که در این تحقیق پیشنهاد شده تا استراتژیهای مناسب جهت تقویت کسب و کارها با فعالیت در بستر الکترونیکی در بازار داخلی و خارمی مد نظر قرار بگیرد و مهارتآموزی برای صنایع خلاق جهت تو سعه و ر شد کسبوکارها میتواند موجب رونق این بخش شود.
الگوی نوآورانه در اقتصاد خلاق
در نهایت الگوی نوآورانه، چهارمین گزاره پیشنهادی این محققان است که میگویند: از آنجا که بخشی از قوه خلاقیت افراد مربوط به ویژگیهای ذاتی است و بخشی دیگر مربوط به آموزهها و محیطی است که فرد رشد و نمو مییابد؛ براین اساس پیشنهاد میشود مهارتهای لازم در این حوزه همچون اقدامات ابتکاری در صنایع خلاق و یا بریکولاژ در توسعه کسبوکارهای الکترونیکی در صنایع خلاق مد نظر قرار بگیرد.
4 پیشنهاد برای تحقیق روی صنایع خلاق
این پژوهشگران در نهایت پیشنهادهای 4 گانه جهت انجام تحقیقات در آینده معرفی کردهاند که شامل موارد زیر میشود:
- تاثیر تولید مشترک برنامههای آموزشی کارآفرینی بر انتقال خلاقانه مهارتهای کارآفرینی
- کاربرد رویکردی چند بعدی برای تقویت و سنجش تفکر خلاق و مهارتهای شناختی
- کاربرد استراتژیها برای کاهش شکاف مهارتی مبتنی بر بازیوارسازی آموزش در صنایع خلاق ایران
- طراحی مدل صنعت خلاق فرهنگی مبتنی بر هوش مصنوعی و یادگیری ماشین
نتیجه یک تحقیق درباره اقتصاد خلاق
یافتههای این پژوهش به این نتیجه ختم شده که اقتصاد خلاق با تاثیرگذاری چندبعدی، از چندین راه به توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و زیست محیطی کشورها کمک میکند. از منظر اقتصادی، تجارت جهانی یکی از مولفههای کلیدی اقتصاد خلاق است. به گزارش آنکتاد، تجارت جهانیِ محصولات صنایع خلاق طی سالهای اخیر به سرعت افزایش یافته و تجارت کالاها و خدمات خلاق به طور میانگین سالانه 1.7 درصد رشد کرده که سهم صادرات فرآوردههای سمعی و بصری با رشد بیش از 3 برابری بیشترین ارزآوری را برای کشورهای صادرکننده داشته است.
از سوی دیگر اشتغالزایی را میتوان از مهمترین پیامدهای اجتماعی توسعه صنایع خلاق قلمداد کرد چرا که این صننایع متکی بر دانش و مهارت و سرمایههای انسانی است به این معنا که به نیروی کار با مهارتهای خاص و صلاحیت حرفهای سطح بالا نیاز دارد و هم کاربر هستند نظیر تئاتر و سینما که تماما به نیروی کار خلاق متکی است.
سهم صنایع خلاق در اشتغال اکثر کشورها هم قابل توجه است چرا که تقریبا بین یک تا 11 درصد نیروی کار شاغل در هر کشور را تشکیل میدهد و پتانسیل اشتغالزایی این صنایع از دیدگاه سیاستهای هدفگذاری اشتغال میتواند دارای اهمیت باشد. وجه دیگر اجتماعی مهم صنایع خلاق هم به نقش آنها در ارتقای انسجام اجتماعی برمیگردد چرا که از نظر عموم مردم، اقتصاد خلاق شامل مجموعهای از فعالیتهای فرهنگی است که میتواند به یکپارچگی اجتماعی جامعه کم کند و در جوامعی که به کشمکشهای اجتماعی و انواع مختلف تنشهای داخلی دچار میشوند، میتوان از طریق مشارکت در آیینهای فرهنگی این آسیبها را درمان کرد. چرا که مشارکت اقشار مختلف مردم یک کشور در یک جشن آیینی یا ملی، انگیزه مردم به زندگی اجتماعی و حیات جامعه را بهبود میبخشد.
شاخص دیگر اقتصاد خلاق را میتوان در نقش کاتالیزوی آن در افزایش توازن جنسیتی در محیط کار به ویژه در کشورهای در حال توسعه است چرا که زنان بسیاری در حوزه صنایع دستی، هنری و عرصههای مرتبط به طور غیررسمی کار میکنند که اقتصاد خلاق قادر است باعث جذب بیشتر برخی از این افراد با استعداد باشد.
افزون بر اینها اقتصاد خلاق ارتباط تنگاتنگی با نظامهای آموزشی، در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه دارد. به نحوی که اکثر مدارس به نقش هنر در شکل گری نگرش و رفتارهای کودک آگاه هستند و در آموزش بزرگسالان نیز، امکانات و زیر ساختهای مناسبی در اکثر کشورها برای بهره گیری از آموزشهای فرهنگی و هنری وجود دارد. این ارتباط دوجانبه که در یک سو نهادهای آموزشی و پرورشی قرار دارند که مسوول پرورش افراد ماهر و با انگیزه برای پیوستن به محیطهای کار خلاق هستند؛ و در سوی دیگر صنایع خلاق ورودیهای فرهنگی و هنری لازم را برای نظام آموزشی تدارک میبینند، سبب ارتقای فرهنگی جوامع در بلندمدت میشود.از بعد فرهنگی میتوان اقتصاد خلاق را به عنوان تامین کننده کالاها و خدمات خلاقی که دارای دلالتهای فرهنگی عمیق است، در نظر گرفت. آموزشهای فرهنگی و هنری، شناخت بزرگسالان را از جامعه و کارکردهای آن افزایش میدهد، یا میتواند ابزاری برای ارتقای این شناخت باشد.
نویسندگان این پژوهش معتقدند که به شواهدی برای اثر مکمل ناشی از ترکیب خلاقیت با تجربه مدیریتی، سطح تحصیلات افراد و مهارتهای مرتبط با آنها دست یافهاند به نحوی که ترکیب خلاقیت با تحقیق و توسعه هم اثر بخش است. جان کلام اینکه فرآیند مهارتآموزی در مدلهای اقتصاد خلاق بر اساس الگوهای چهارگانه رفاهی، رقابتی، رشد و نوآورانه باید هدف قرار گیرد چرا که اقتصاد خلاق به خلق ارزش در صنایع مرتبط از جمله رسانه، هنر، میراث فرهنگی، آفرینشهای کارکردی و خدمات خلاق کمک میکند. به این ترتیب ضرورت دارد تا بستر لازم جهت توسعه توانمندی کاربران دیجیتالی، فعالیتهای دیجیتالی، سازمانهای دیجیتالی و انگیزههای دیجیتالی ایجاد شود.