آرزو سازگار: نبض توسعه پایدار کشورها با اقتصاد خلاق میزند و بسیاری مسیر پیشرفت را در رونق صنایع خلاق و مبتنی بر ایدهها و نوآوری یافتهاند و مصمم هستند تا از ظرفیتهای فرهنگی خویش ثروت بسازند. در ایران هم نزدیک به یک دهه است که سیاستگذاران به اهمیت و ضرورت اقتصاد خلاق در توسعه پایدار پی بردهاند اما یک چالش جدی را نباید از نظر دور داشت، موازیکاری!
به گزارش خبرگزاری سینا، موازیکاری به امالمصایب نظام تصمیمگیری و اجرایی کشور تبدیل شده و همه خود را صاحب اختیار و فرمانده میدانند و همین مساله باعث شده تا منابع کشور ضایع شود، هیچ نهاد و مسئولی پاسخگو نباشد و نتیجهاش میشود سرخوردگی و سردرگمی.
ما در حوزه اقتصاد خلاق سند بالادستی داریم، ماموریتها و وظایف هرچند مشخص شده اما در عمل شاهد این هستیم که به نظر هر دستگاهی به صورت جزیرهای عمل میکند و همه از ضرورتها و اهمیتهای صنایع خلاق حرف میزنند اما نتیجهاش این است که سهم اقتصاد خلاق از تولید ناخالص داخلی ایران زیاد نیست و سهم ما از کیک صنایع خلاق ناچیز است. حال آنکه ظرفیتها ما بسیارند.
تضمیم عالیترین نهاد سیاستگذار و تصمیمساز فرهنگی ایران یعنی شورای عالی انقلاب فرهنگی در سالهای اخیر را در تدوین سیاستها و اسناد بالادستی هرچند یک نقطه ثقل و مهم برای برون رفت از وضعیت بلاتکلیفی و سردرگمی و جزیرهای عمل کردن به حساب میآید اما بالفعل کردن ظرفیتها و تحقق اهداف و برنامهها نیاز به یک همگرایی و تقسیم کار ملی و منطقهای دارد، اتفاقی که اگر رخ دهد میتوان بخشی از اعتیاد اقتصاد ایران به درآمدهای نفتی را رفع کرد.
اقتصاد خلاق، یعنی اهمیت دادن به ایدهها و توانمندیهای فردی، خلاقیتهای خاص، تبدیل فرصتهای ناشناخته به سکوی پرش به سمت آینده. بیایید باور کنیم که ما در اقتصاد خلاق حرف زیادی داریم و میتوانیم جایگاه بالاتری را برای خودمان ترسیم کنید، اقتصاد خلاق هم اشتغالزاست و هم شتابدهنده اقتصاد ایران، اشتغالی به شدت کمهزینه و به سرعت شتابدهنده.
با اقتصاد خلاق میشود ثروت ساخت، تهدید را به فرصت بدل کرد، ایدهها را از پستوی ذهنها به سکوی نمایش ملی و جهانی پرتاب کرد. جهش کرد، قد کشید و نشان داد که ایران خلاق، ایرانی است قوی و ماندگار.
فرصتها را خطر ندانیم
برخی به گمانشان اقصتاد خلاق و صنایع مرتبط به آن میتواند چالش برانگیز باشد، اما واقعیت این است که در این دنیای پرشتاب و چالش اگر بایستیم، له خواهیم شد، بازار ما را دیگران پر خواهند کرد، هویت ما را تحت تاثیر قرار میدهند، نخبگان ما را جذب میکنند، استعدادها را خواهند برد و ما هستیم و دنیایی از ایدهها و نبوغهای از دست رفته.
در دنیای خلاق امروز، موسیقی، نقاشی، سرگرمی و بازی، نشر و تولید محتوا، بازاریابی دیجیتالی، مد و لباس، معماری و صنعت غذا و گردشگری سلامت همه نقش اول را در پویایی جامعه و ارتقای جایگاه کشورها در جهان ایفا میکنند. چه اشکالی دارند که خالقان صنایع خلاق در بازارهای جهانی بدرخشند و با نشان دادن هویت فرهنگی ما، ارز درو کنند و ثروت بسازند؟ وقتی میشود با صنعت موسیقی و اجراهای زنده از خروج دلار جلوگیری کرد و حتی از این مسیر دلار به دست آورد، از چه میترسیم؟
وقتی یک استارتاپ ایرانی در بازار جهانی بدرخشد، چه کسی ناراحت میشود و چه افرادی خوشحال خواهند شد. مگر ادبیات و سینمای ما نمیتواند با در نظر گرفتن مولفههای ایرانی و اسلامی در جهان قد علم کند؟ حسیاستها هم را هم البته در نظر داشته باشیم اما تامل کنیم که بسیاری از این حساسیتها از خطای شناختی به دست میآید. وقتی این حساسیتها توام با تعصب غلط و بدون شناخت از سیاستهای کلان نظام نمایان میشود، در عمل و اجرا هم دچار چندگانگی و موازیکاری میشویم.
خنثیسازی ظرفیتها و دستاوردها میراث دوران طولانی موازیکاری در تاریخ برنامهریزی ایران است و این بار بیاییم که دستکم در حوزه اقتصاد خلاق، موازیکار نباشیم و خنثیسازی تلاش همدیگر را فرو نهیم.
ما در حوزه اقتصاد خلاق باید در یک مسیر حرکت کنیم، ماموریتها تقسیم شود، ظرفیتها با مشخص سازیم، هر منطقه، هر استان، هر هویت فرهنگی و قومی ما، ادبیات و موسیقی ما، تئاتر و سینمای ما، نوآوریهای دنیای مجازی ما هر کدام یکی از مولفههای قدرت فرهنگی ما در حوزه اقتصاد خلاق است. پس نه افراط جایز است و نه تفریط، پیش از هرگونه ریلگذاری سیاستی جدید، ابتدا اسناد بالادستی را خوب بخوانیم و بر مدار آن حرکت کنیم، نه اینکه خودمان سرخود ماشین اقتصاد خلاق را به جادههای ناهموار برانیم.
تصمیم شورای عالی انقلاب فرهنگی مبنی بر راهاندازی شهر جهانی نوآوری، فناوریهای نرم و صنایع فرهنگی و خلاق یک نشانه است برای دور شدن از ویروس موازیکاری، برای اینکه یکجانبه و جزیرهای تصمیم نگیریم، ما در حوزه اقتصاد خلاق یک پارک ملی داریم و تنها پارک تخصصی ملی ایران در فناوری که ماموریتاش مشخص است، دوباره پارکتراشی نکنیم.