برای آنکه گفتوگویی علمی یا تخصصی به زبان فارسی امکانپذیر شود لازم است که علاوه بر رعایت دستور فارسی، برای بسیاری از واژههای اصطلاحی (terms) نیز معادلهایی به فارسی پیشنهاد شود. اما باید توجه داشت که هر معادل تنها یک پیشنهاد است به کاربران زبان و نه چیزی بیشتر از آن. سرانجام این کاربران زبان هستند که تصمیم خواهند گرفت کدام معادل یا معادلها را برای یک اصطلاح در زبان خارجی به کار ببرند یا اصلا هیچ کدام آنها را نپسندند و همان کلمه خارجی را با الفبای فارسی بنویسند و با لحن فارسی بخوانند. برای مثال، با وجود تلاشهای گسترده رسانههای جمعی دولتی، معادل رایانه جا نیفتاد و مردم فارسیزبان همان کامپیوتر را ترجیح دادند. یا کلمه cinema با یک تغییر آهنگ به «سینما» تبدیل شد که به نظر میرسد ترکیبی از دو کلمه فارسی سی و نما باشد، در حالی که در اصل از ریشه یونانی به معنای حرکت است.
در مورد اصطلاحات علمی تلاشهای منسجمی در زبان فارسی برای معادلسازی صورت گرفت که میتوان آنها را به دو گروه دستوری و پیشنهادی تقسیم کرد. معادلسازی دستوری اغلب توسط کارگروههای ویژه در فرهنگستان زبان و ادب فارسی در قالب رسمی «واژههای مصوب» صورت گرفت. برای نمونه به دستاورد این نوع معادلسازی کلمهای و خارج از متن میتوان به «رنگینتن» برای کروموزوم و «بسپار» برای پلیمر اشاره کرد. به عبارت دیگر، در این روش گروهی از استادان زبان و علوم دور هم نشستهاند و برای فهرستی از اصطلاحات علمی خارج معادلسازی مکانیکی کردهاند، بدون آنکه این معادلها پیش از آن در متنی (نوشته یا ترجمه) به کار برده شده باشند. دشوار بتوان کاربران زبان را برای به کار نبردن این معادلهای غریب ملامت کرد، واژههایی مجرد که نه در دهان میچرخند و نه حتا کلمهای پیش و پس از خود میبینند: تنها نشستهاند بدون متن و این تنهایی سرنوشت ناگزیر بسیاری از آنهاست که هرگز به زبان مردم راه نمییابند. با این حال، معادلسازی کلمهای و خارج از متن به دلیل سهولت و سرعت، بدون آنکه نیاز به ترجمههای وقتگیر و طاقتفرسا باشد، جذابیتهای زیادی دارد، نوعی جذبه فرابشری که شما را در جایگاهی قرار میدهید که اختیار زبان مردم را به دست بگیرید: این شما هستید که تعیین میکنید چه کلمهای زنده شود و کدام کلمهها بمیرند. با این حال، واقعیت چیز دیگری است و این خواب (کابوس؟) تاکنون که تعبیر نشده است. آدمهای واقعی همواره معنا را به لفظ اولویت دادهاند.
نوع دیگر معادلسازی که آن را پیشنهادی مینامم، درون متن و در قالب ترجمه کتابها و مقالهها صورت گرفته است. در اینجا خبری از تصویب نیست. مترجم یا یکی از معادلهای پیشین را میپسندد یا خود معادل جدیدی پیشنهاد میکند. محصول کار مترجمان متنی است که معادل در دل آن پیشنهاد شده، نه فرهنگی از معادلهای خارج از متن. جالب آنکه اکثریت نزدیک به اتفاق معادلهایی که در چند دهه اخیر ساخته شده و مورد اقبال فارسیزبانان قرار گرفته نه توسط استادان دانشگاه یا اعضای فرهنگستان، بلکه توسط مترجمانی همچون احمد آرام، محمود بهزاد، عبدالحسین وهابزاده، داریوش آشوری، باقر پرهام و بسیاری دیگر ساخته شده که شغل دانشگاهی نداشتند. مترجمان، برخلاف گروه نخست، هرگز تلاش نکردهاند که از مجاری رسمی و قانونی معادلهای خود را به کاربران زبان تحمیل کنند. در فرهنگهایی که از سوی مرکز نشر دانشگاهی برای رشتههای علمی انتشار یافته، بدون معادلسازی جدید، تنها به گردآوری معادلهای مترجمان از آثار پیشین بسنده شده و به همین دلیل پختگی و کارایی آن بهمراتب بیشتر از فرهنگهای واژگان مصوب فرهنگستان است.
و در زبان آزادی است. شما حق دارید در سخن کلمهای را فرابخوانید که فکر میکنید منظور شما را بهتر میرساند. ویراستار میتواند معادلهای دیگری پیشنهاد کند، اما باز انتخاب با شماست. و در زبان پویایی هست. خیلی از معادلهای قرن گذشته امروز جای خود را به معادلهای رایجتری دادهاند، چنانکه میزانالحراره اکنون دماسنج شده است. در سالهای اخیر، فارسیزبانان برای کلمههای بینالنهرین و ماوراءالنهر به ترتیب «میانرودان» و «فرارود» را به کار بردهاند. مترجم میتواند برای تسهیل این گذار کلمه عربی را نیز در پرانتز پس از معادل فارسی قرار دهد. و در زبان موقعیتسنجی هست. برای مثال، در متنی که برای کودک نوشته میشود، بسیاری از اصطلاحات دقیق علمی جای خود را به تعابیری میدهند که گرچه آن دقت را ندارند، اما با دنیای ذهنی کودک سازگارترند و در ضمن اشتباه هم نیستند. در روزنامهنگاری علم نیز همین قاعده صدق میکند. متنی که در یک فصلنامه با شمارگان هزار نسخه منتشر میشود، قطعا مخاطبی متفاوت از یک خبرگزاری دارد که ممکن است چندین هزار نفر در روز از آن بازدید کنند. پس اشکالی ندارد اگر از میان معادلهای کمابیش به یک اندازه درست، به فراخور سطح خواننده گلچین شود.
کاوه فیض اللهی/ مترجم و روزنامه نگار علمی
No tags for this post.