بهروز رشیدی: یکی از اکتشافات فرهنگی اجتماغی انسان امروز یعنی انسان عصر پس از اطلاعات و ارتباطات که قدم در چالشهای عظیم هوش مصنوعی گذاشتهاست، این است که موجودیت کتاب دیگر نخواهد توانست تشخص وتعارف علمدوستی و احترام و پرنسیبهای مرسوم و متعارف ظاهری را بپذیرد.
این رفتارها مانند تظاهرات اشرافی Royal Libraries کتابخانههای بسیار مجلل سلطنتی و عمومی و کار ناشران اشرافی دیگر خریدارندارد، حتی هنرمندان و شخصیتهای متمایل به سبکهای کلاسیک نیز توجهی به این رفتارها یا تعاریف از کتاب و کتابخانه و بازار کتاب ندارند.
کتاب در عصر سیطره فضای مجازی و زندگی دوم ( second life) از مرزهای شئون تعارفی و کارکردهای فانتزی و تزییناتی خود عبور کرده و جوامع کتابی را طلب میکنند که کلید قفلهایشان را در کمترین زمان در اختیار آنها بگذارد.البته این فقط یک نمونه ساده از اوصاف کتاب عصر تازه است ودیگر اوصاف آن را ناشران و نویسندگان هوشمند درخواهند یافت. اما این گونه کتابی با تعاریف تازه کجا قابل دستیابی است؟ دولتها برای این نیازهای تازه چه در سر دارند؟ نخبگان و نویسندگان چطور و از همه مهمتر گروههای کار و فعالیت دانش بنیان (استارتآپها) در مورد تعاریف نوین کتاب چه نقشههایی دارند؟
این مسأله نخست است و در این یادداشت فقط قصد بیان همین نکته را داریم. نگارندهی این نوشتار تصور میکند این مقطع و این مسأله قبل از هر اقدام و خلق ایدهای نیازمند کشف مفاهیم تازه یا مفهومآفرینی دارد و البته جستجوی وسیع برای کشف و مطالعه آنچه در جوامع دیگر به ان رسیدهاند برای پرهیز از دوباره کاری و به اصطلاح کوشش بیهوده برای اختراع دوباره چرخ، برای مثال اگر در حوزهی کتاب و نشر کتاب مشکلات و تنگناهای تازه وجود دارد و اگر برای مثال در ایران کتاب مخاطب همیشگی خود رااز نظر کمی از دست داده و اگر خواننده کتاب به کاربر فضای مجازی تبدیل شده چه باید کرد؟ افکار و ایدههای جدید در این زمینه چیست؟
به زعم ما نمایشگاه کتاب فرصت خوبی برای طرح مسائلی از این قبیل است و البته به دور از کار معمولی و نتیجه که نمونههای آن را سالها دیده و شنیدهایم. دستگاه های مسئول در این زمینه هیچ وقت پاسخگوی جدی نبودهاند و بعید است که اگر یک رسانه مدیران نمایشگاهها را مورد پرسش قرار دهد، به پاسخ تعین کنندهای برسد. به عنوان مثال اگر از مسئولان نمایشگاه کتاب تهران بپرسید که نمایشگاه به عنوان یک فرصت مخاطب شناسی به چه نتایج روشنی در این زمینه رسیده؟ بعید است نتایج و پاسخ ها گره از کار کسی بگشاید.
در روزگارجدید کتابها دیگر حامل صرف آموزشی نیستند . کتاب امروز دیگر صرفاً قطار آفلاین انتقال اطلاعات هم نیستند. کتاب امروز باید بتواند عناصر زندهای باشند؛ دانشها و ایده ها را با هم مبادله ومنتقل می کنند. کمترین نتیجه با این کار (غیر از اصل کار تضارب و مبادله) این است که کتاب ها و مخصوصاً فرصتهایی مانند نمایشگاه جامعه را به تصویر می کشند. آن هم با تصویری درست و عینی و واقعی طوری که غیر از جامعه حتی دولتی ها و مسئولان نیز به حقایق پنهان از نظر در جامعه پی می برند.
طبعاً این فقط بخشی از نتایج است، عرضه عالمانه و انتقادی کتاب انتقال فرهنگ و تسهیل ارتباط فرهنگی را واقعی می سازد. این اندیشه فقط محتوای کتاب و شکل و شمای محتوایی را متأثر نمی کند، بلکه به فیزیک کتاب هم دست می یازد. درست که امروز فرم جلد چاپی کتاب دارای برتری نسبت به سایر رسانههای ارتباطی از نظر فیزیکی است و جذابیت، ارزانی نسبی، دسترسی، ماندگاری و به طور کلی راحتی را در بر دارد (قبل از خرید می توان آن را مرور کرد، دوباره خواند و حمل کرد) اما این تمام مسأله امروز فیزیک کتاب نیست .
با تأسف هر گاه که این مهم را با مدیران ارشد حوزه کتاب مطرح کنید احتمالاً آنها از گسترش سخت افزار و نرم افزار کتاب طوری سخن می گویند که گویی فقط تبلت کتابخوانی مصداق جهان جدید است در حالی که این جهان هر روز ایده و اندیشه و تولید و بهبود تولید را طلب می کند. اگر گروه های دانش بنیان نتوانند پاسخگوی این روزگار شوند، یقیناً هیچ دولتی نخواهد توانست .