دانشگاههای برتر دنیا نسل سوماند
دانشگاه صنعتی امیر کبیر قدیمیترین دانشگاه فنی و مهندسی کشور است که در سال 1336 و با عنوان پلی تکنیک تأسیس شد. البته اگر این موضوع را نیز در نظر بگیریم که دانشگاه پلی تکنیک از ترکیب دو مدرسه عالی با قدمت حدود 90 سال به وجود آمده میتوان قدمت این دانشگاه را بیش از دانشگاه تهران نیز به حساب آورد. در هر صورت تجربهای که در طول این سالیان در این دانشگاه به وجود آمده مزیت خاصی به آن میبخشد.
این دانشگاه در حال حاضر با 16 دانشکده جامعیتی بیش از سایر دانشگاههای صنعتی کشور دارد و دامنه وسیعی از علوم مهندسی و علوم پایه را پوشش میدهد. البته هدف این دانشگاه که از ابتدا با عنوان پلی تکنیک ایجاد شده تربیت کاربردی دانشجویان در حوزههای فنی و صنعتی بوده و همین موضوع نیز کمک کرده که به گفته رئیس این دانشگاه، علاوه بر حرکت خوب دانشگاه صنعتی امیر کبیر در مرزهای دانش و قرار گرفتن در ردههای نخست کشور از نظر تولید علم و تعداد ارجاعات، از نظر شاخصهای کاربردی دانش نیز رتبه بالایی داشته باشد.
خبرگزاری سیناپرس با نظر به یکی از اهداف در نظر گرفته شده در برنامه راهبردی دانشگاه صنعتی امیر کبیر، یعنی بدل شدن به یک دانشگاه نسل سوم، به گفتگو با دکتر احمد معتمدی، رئیس این دانشگاه نشسته و اهمیت و چگونگی تحقق این هدف را مورد پرسش قرار داده است. درباره این موضوع نشسته اهداف و اولویتهای تعیین شده برای این دانشگاه در مسیر توسعه و پیشرفت علمی پرداخته است که آن را در ادامه میخوانید.
امروز بر تبدیل شدن دانشگاههای کشور به دانشگاههای نسل سوم تأکید فراوانی میشود. گویا یکی از اهداف اصلی و راهبردی در نظر گرفته شده برای دانشگاه صنعتی امیر کبیر نیز همین موضوع است. راجع به اهمیت این موضوع و ضرورتهایی که چنین حرکتی را ایجاب میکند، توضیحاتی بفرمایید.
بله چنان که اشاره کردید یکی از اهداف ما برای افق 1404 که در قالب دو برنامه پنج ساله در دست پیگیری است تبدیل شدن دانشگاه صنعتی امیر کبیر به یک دانشگاه نسل سوم است. دانشگاههای نسل اول دانشگاههای آموزشی بودند، در دانشگاههای نسل دوم بر پژوهش تأکید میشود، اما در دانشگاههای نسل سوم علاوه بر تولید علم، جهتدهی آن به سمت فناوری و تولید ثروت و کارآفرینی و تحققبخشی به اقتصاد دانشبنیان مد نظر است.
اگر بخواهم اشارهای تاریخی به این موضوع داشته باشم باید ابتدا عرض کنم که متأسفانه در حق تاریخ علم کشور ما جفا شده و گفته میشود نخستین دانشگاه کشور دانشگاه تهران بوده است، در حالی که ما در دوره پیش از اسلام دانشگاهی بزرگ همچون جندی شاپور و پس از اسلام نیز حوزههای علمی مطرحی داشتهایم که هر چند به شکل امروزی نبوده، اما محل تربیت افراد جویای دانش بوده است. باید اذعان داشت که با توجه به این که به عنوان مثال ابوعلی سینا و زکریای رازی کارشان آموزش دادن الفبا و چهار عمل اصلی نبوده، در این مراکز مباحث دقیق و جدی علمی پی گرفته و آموزش داده میشده است.
دانشگاههای نسل اول دانشگاههای آموزشی بودند، در دانشگاههای نسل دوم بر پژوهش تأکید میشود، اما در دانشگاههای نسل سوم علاوه بر تولید علم، جهتدهی آن به سمت فناوری و تولید ثروت و کارآفرینی و تحققبخشی به اقتصاد دانشبنیان مد نظر است.
در هر صورت به شکل امروزی آن نیز باید دارالفنون را مبدأ دانشگاههای امروزی کشور دانست که توسط مرحوم امیر کبیر دائر شد. اتفاقاً دارالفنون نیز ترجمه پلی تکنیک است و با هدفی که یک دانشگاه پلی تکنیک دارد تأسیس شده بود. در هر صورت در این دارالفنون و تا دههها بعد و بعضا تا همین امروز دانشگاهها در کشور ما از نوع دانشگاههای نسل اول بوده و در آنها همه فعالیتها در خدمت آموزش است؛ حتی پژوهش.
دانشگاههای نسل دوم دانشگاههای پژوهشمحورند که در آنها آموزش و خدمات و بودجه در خدمت تحقیقات هستند. امروزه دانشگاههایی مانند دانشگاه امیر کبیر و به طور کلی فضای غالب دانشگاهی کشور دانشگاه نسل دو محسوب میشوند. بر این اساس ما وقتی دانشجوی دکترا تربیت میکنیم در حقیقت داریم پژوهشگر تربیت میکنیم. این که درصد بالایی از دانشجویان دانشگاههای ما را دانشجویان تحصیلات تکمیلی تشکیل میدهند نشان از این دارد که دانشگاههای ما نسل دو هستند و آموزشهای ما در این جهت است که تحقیقات و پژوهش را گسترش و توسعه ببخشیم. بر همین اساس ما در آموزش عالی حداکثر میتوانیم مدعی شویم که دارای دانشگاههای نسل دوم هستیم؛ هر چند بسیاری از دانشگاهها هنوز در در نسل یک باقی ماندهاند.
اما دانشگاههای نسل سه به کل دگرگون شده و در آنها آموزش و پژوهش در خدمت فناوری و صنعت و خدماتی است که اقتصاد دانش بنیان را شکل میدهد. بر این اساس دانشگاههای برتر دنیا آن دانشگاههایی نیستند که فقط مقاله تولید میکنند و از این جهت رتبه بالایی دارند، بلکه در چنین دانشگاههایی ثبت اختراعات و پتنتها نیز که هم جنبه علمی، هم جنبه فنی و هم جنبه اقتصادی دارد، به طور قابل توجهی بالا رفته باشد.
بنابراین میتوان گفت که اصل هویتبخش به این دانشگاهها این است که هر چه بیشتر به سمت فناوری بروند تا نقش بیشتری در اقتصاد پیدا کنند.
بله، همین طور است. چنان که میدانید سیلیکون ولی در آمریکا از جمله شهرکهای فناوری است که بالاترین سطح از تکنولوژیها در دنیا، هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی، در آنجا تولید میشود. محور اصلی سیلیکون ولی دانشگاههای برکلی و استنفورد است. این یعنی بالاترین تکنولوژیها از دل این دانشگاهها بیرون میآید. از سوی دیگر بیشترین بخش درآمدهای این دانشگاهها نیز از این طریق حاصل میشود. چنین ساختاری نحوه آموزش را نیز به طور کلی متحول کرده و باعث شده دست استاد و دانشجو در جریان آموزش بازتر شده و ابتکارات و خلاقیتها بسیار بیش از پیش مجال بروز بیابد. به عبارت دیگر با این تغییر ساختاری اساتید و دانشجویان و روشهای آموزشی نیز تغییر کرده و خود را با این ساختار تطبیق دادهاند. منظور من از بیان این نکته این است که نباید تصور کرد که با چند قرارداد صنعتی با دانشگاهها میتوان گفت که این دانشگاهها نسل سومی شدهاند. این تفکر تفکر غلطی است و لازم است که برای اصلاح آن مطالعات مناسبی صورت گیرد.
نباید تصور کرد که با چند قرارداد صنعتی با دانشگاهها میتوان گفت که این دانشگاهها نسل سومی شدهاند. این تفکر تفکر غلطی است
به نظر شما برای تحقق این نسل از دانشگاهها در کشور چه اقداماتی باید صورت گیرد؟
اصولاً هنوز ساختار دانشکدههای ما، گروههای علمی و حتی گرایشها مربوط به دانشگاههای نسل یک و دو است و ساختارهای سخت اداری بر این روند حاکم است. این در حالی است که در نسل سه چنین شرایطی حاکم نیست و تغییرات در همه این سطوح در هر زمان امکانپذیر است و به عنوان مثال بر اساس نیاز تکنولوژی یک گروه منحل شده و اساتید آن با تشکیل گروهی دیگر در زمینهای متفاوت مشغول به فعالیت میشوند. چنین ساختاری باعث میشود که علم از طریق رشتههای متنوعی که در مقاطع زمانی مشخص ایجاد میشود و مورد توجه قرار میگیرد، جریانی پویاتر و هماهنگ با نیازهای روز و فناوری پیدا کند.
بر همین اساس یکی از ویژگیهای دانشگاههای نسل سه توجه ویژه به گرایشهای میانرشتهای است. چنین گرایشهایی در واقع بر اساس نیاز طرح میشوند. اگر شما تکنولوژی را در نظر نداشته باشید طبیعتا همان چیزی را که تا به حال وجود داشته کافی میدانید. اما تکنولوژی ایجاب میکند شما دانشجویانی تربیت کنید که حداقل دو دانش را با هم داشته باشند؛ یعنی به عنوان مثال در عین حالی که در الکترونیک تحصیل میکنند در مخابرات، یا در برق قدرت، یا در مکانیک، یا در کامپیوتر یا در مهندسی پزشکی نیز واحدهایی را بگذرانند. این بدین منظور است که کاربرد الکترونیک در مکانیک، یا در مهندسی پزشکی یا در مخابرات و … به ارتقای تکنولوژی کمک کند. این مستلزم تغییر در نظام آموزشی، تنوعبخشی به گرایشها و حتی تغییر سرفصلهای درسی است. ما متأسفانه هنوز از این جهت فاصله زیادی با دانشگاههای پیشرو دنیا داریم. به عقیده من برای به نتیجه رسیدن در این موضوع هم دانشگاهها باید تلاش کنند و هم وزارت علوم باید تغییرات اساسی در ضوابط خود ایجاد کند.
ضوابط ما به گونهایست که حتی دو استاد در یک دانشکده نیز سودی در همکاری با هم نمیبینند و بنابراین کار انفرادی به فرهنگ غالب در دانشگاههای ما بدل شده است. برای تغییر این فرهنگ ما باید اولویت را به کارهای گروهی در بخش پژوهش بدهیم و این نیز مستلزم ضوابط جدید و در نظر گرفتن امتیازاتی برای این دست کارهاست.
اجمالاً بفرمایید که به نظر شما به طور مشخص چه گامهایی در این مسیر باید برداشته شود و چه پیشنهاداتی در این رابطه دارید؟
بازنگری در رشتهها، گرایشها و دروس، تقویت گرایشهای میانرشتهای و سرمایهگذاری در این حوزه، کنار گذاشتن ساختارهای سخت و صلب آموزشی و ایجاد انعطاف لازم در آنها، برقرار کردن همکاری میان دانشکدهها و گروهها در یک دانشگاه، افزایش همکاری میان دانشگاهی و افزایش تعاملات و همکاریها با مراکز علمی مهم و معتبر دنیا از جمله اقداماتی است که رسیدن به دانشگاههای نسل سوم مستلزم انجام آنهاست.
در برخی تکنولوژیها ما ممکن است در حال حاضر همه دانش فنی لازم را نداشته باشیم و نیاز به کمک گرفتن از خارج از کشور داشته باشیم، اما اساس آموزش عالی ما بر همکاری و تعامل با خارج از کشور نیست. از این گذشته ضوابط ما به گونهایست که حتی دو استاد در یک دانشکده نیز سودی در همکاری با هم نمیبینند و بنابراین کار انفرادی به فرهنگ غالب در دانشگاههای ما بدل شده است. برای تغییر این فرهنگ ما باید اولویت را به کارهای گروهی در بخش پژوهش بدهیم و این نیز مستلزم ضوابط جدید و در نظر گرفتن امتیازاتی برای این دست کارهاست. به نظر من ایجاد فرهنگ کار گروهی حتی باید از دوران دانشجویی آغاز شود.
یکی دیگر از مواردی که باید مورد توجه قرار گیرد ارائه تسهیلات به قراردادهای صنعتی است. در عین حال موضوع ثبت اختراع نیز نباید به یک امر صرفا دارای جنبه پرستیژی بدل شود. پتنتها و اختراعات باید با جنبه اقتصادیشان در نظر گرفته شوند. حمایت از شرکتهای دانشبنیان و پارکهای فناوری نیز طبیعتا از مسیرهای مهم در این جریان است که باید به طور جد تقویت شوند و خود ما نیز در دانشگاه امیر کبیر آن را در اولویت قرار دادهایم.
دانشگاههای خوب ما از جهت دارا بودن شاخصهای یک دانشگاه بینالمللی در ردهبندیهای جهانی امتیاز پایینتر از پنج درصد را دریافت میکنند که امتیاز بسیار پایینی است. این در حالی است که دانشگاههای معتبر دنیا در این زمینه بالاتر از 60 درصد امتیاز از این شاخصها دریافت میکنند.
شما به موضوع ارتباطات علمی اشاره کردید و گویا از جمله برنامههای دانشگاه امیر کبیر افزایش جذب دانشجویان خارجی است. میخواهم بپرسم که اصولاً اهمیتِ داشتن یک نگاه بینالمللی به دانش و دانشگاه را تا چه حد میدانید و آیا اساساً چنین رویکرد و الگویی را تجویز میکنید؟
جهت اطلاع باید عرض کنم که در یک مقایسه تحلیلی وقتی دانشگاههای خوب داخلی مانند دانشگاه امیر کبیر را در کنار دانشگاههای خارجی قرار میدهیم میبینیم که بیشترین نقطه ضعف ما در شاخصهای ارزیابیهای بینالمللی، در همین جنبه است. دانشگاههای خوب ما از جهت دارا بودن شاخصهای یک دانشگاه بینالمللی در ردهبندیهای جهانی امتیاز پایینتر از پنج درصد را دریافت میکنند که امتیاز بسیار پایینی است. این در حالی است که دانشگاههای معتبر دنیا در این زمینه بالاتر از 60 درصد امتیاز از این شاخصها دریافت میکنند. ما در آموزش و در بخش مقالات امتیازات خوبی کسب میکنیم و حتی در ارتباط با صنعت امتیاز بالای 50 درصد را دریافت کردهایم، اما کمترین امتیازمان در شاخصهای ارتباطات بینالمللی است و همین باعث پایین ماندن رتبه دانشگاههای ما شده است.
برای ارتقای این جنبه از فعالیتهای دانشگاههای کشور چه اقداماتی میتوان صورت داد؟
یکی از شاخصهای این بخش جذب دانشجوی خارجی است. برای مثال در دانشگاه ما از 13 تا 14 هزار دانشجو حدود 200 دانشجوی خارجی وجود دارد. این رقم که در عین حال در بسیاری از دیگر دانشگاههای کشور هم وجود ندارد، بسیار پایین است. ما اگر این تعداد را به هزار نفر هم برسانیم هنوز به 10 درصد نرسیدهایم، اما به عنوان مثال در دانشگاه MIT سهم دانشجویان خارجی از تعداد دانشجویان تحصیلات تکمیلی 80 درصد است. این در حالی است که خود آمریکا یک کشور بزرگ با جمعیتی چند صد میلیونی است، اما برای تحصیلات تکمیلی در بهترین دانشگاههای خود 80 درصد را به جذب بهترینهای دنیا اختصاص داده است.
بسیاری از مؤسسات بینالمللی در سراسر دنیا وجود دارد که هم از نظر مالی و هم از نظر امکانات فنی حاضر به همکاری با دانشگاهها هستند. ما در همکاری و استفاده از این مؤسسات بینالمللی بسیار ضعیف هستیم.
یکی از مؤلفههای دیگر در این زمینه اساتید خارجی است که ما عملاً تا کنون چنین چیزی نداشتهایم و به تازگی اقداماتی در زمینه آغاز شده است. واقعا ما چرا نباید هم از استادان برجسته دنیا و هم ایرانیانی که بسیاری از آنها جزء همین استادان برجسته هستند استفاده کنیم؟ ما در دانشگاه امیر کبیر در هر دوی این زمینهها برنامه داریم.
همچنین بسیاری از مؤسسات بینالمللی در سراسر دنیا وجود دارد که هم از نظر مالی و هم از نظر امکانات فنی حاضر به همکاری با دانشگاهها هستند. ما در همکاری و استفاده از این مؤسسات بینالمللی بسیار ضعیف هستیم. هم عقل حکم میکند و هم دین ما میگوید که در این مسیر گام برداریم. وقتی که گفته میشود «اطلبوا العلم ولو بالصین» چه معنایی جز همین مراودات بینالمللی دارد. ما در هر زمینهای بخواهیم احتیاط بورزیم در کسب علم از خارج از کشور نباید احتیاط کنیم. البته خطوط قرمز همیشه وجود دارد و باید رعایت شود اما به هر حال ما باید بتوانیم علم را از هر جای دنیا که باشد کسب کنیم. این امر نیز امکانپذیر نیست جز با تقویت مراودات بینالمللی در ابعاد مختلف آن.
ما در هر زمینهای بخواهیم احتیاط بورزیم در کسب علم از خارج از کشور نباید احتیاط کنیم. البته خطوط قرمز همیشه وجود دارد و باید رعایت شود اما به هر حال ما باید بتوانیم علم را از هر جای دنیا که باشد کسب کنیم. این امر نیز امکانپذیر نیست جز با تقویت مراودات بینالمللی در ابعاد مختلف آن.
این تعاملات آثار مثبت فرهنگی نیز میتواند به همراه داشته باشد. به عنوان مثال وقتی که یک نفر از ایران برای تحصیل به کشور دیگری میرود در هر صورت علایقی به آن کشور پیدا میکند و بخشی از فرهنگ آن کشور را جذب میکند. این چیز بدی هم نیست و تا جایی که ما فرهنگ خودمان را حفظ کنیم خوب است. در سوی دیگر نیز وقتی فردی از کشورهای منطقه یا دیگر نقاط دنیا برای تحصیل به ایران بیاید احتمالا علاقهای به ایران پیدا میکند و این موضوع میتواند در مراودات بعدی دو کشور در سایر عرصهها نیز مؤثر و مفید باشد. به عقیده من با توجه به جهات اقتصادی، فرهنگی و سایر جهات مثبت این حرکت، یکی از محورهای اصلی فعالیت دانشگاههای برتر کشور باید همین موضوع باشد.
گفتگو: سیدمهدی موسوی
No tags for this post.