ژن: تاریخچهای خودمانی
THE GENE: An Intimate History
سیذارتا مخرجی
Siddhartha Mukherjee
سیذارتا مُخرجی، نویسنده هندیتبار آمریکایی، سال 2011 با انتشار کتاب فوقالعاده جذاب و تاثیرگذار خود به نام «امپراتور بیماریها: سرطان» به نامی آشنا برای عموم مردم بدل شد. کتابی که برای او جایزه پولیتزر را به ارمغان آورد، یکی از بهترین کتابهایی بود که در زمینه یکی از بزرگترین چالشهای انسان در زمینه سلامت نوشته شده است. او در این کتاب با مهارت خاصی به روایتی دوگانه پرداخت و داستان شحصی و خانوادگی خود را با تاریخ علم و دستآوردهای علمی در بررسی این بیماری گره زد و اثری خواندنی و آگاهیبخش را خلق کرد.
سال گذشته میلادی (2016) او کتاب دیگری را با موضوعی فوقالعاده مهم منتشر کرد و باردیگر توجه مخاطبان عام و جامعه علمی را به خود جلب کرد.
کتاب «تاریخچه خودمانی ژن» به داستان یکی از مهمترین و در عین حال مرموزترین ساختارهای طبیعت میپردازد.
از چند هزار سال پیش و بسیار قبل از آنکه انسان کوچکترین ایدهای از ماهیت علمی زیستشناسی بدن داشته باشد، سوال مهمی ذهن فلاسفه و پزشکان باستان را به خود مشغول کرده بود؛ چرا کودکان برخی ویژگیهای والدین خود را به ارث میبرند و چه چیزی ما را به آن چیزی تبدیل میکند که هستیم. از فیثاغورث گرفته تا ارسطو دیدگاههای متفاوتی را درباره این موضوع و آنچه علت وراثت و ویژگیهای زیستی میدانستند بیان کردند؛ اما انسان باید مدت طولانی منتظر میماند تا توانایی علمی او به جایی برسد که بتواند به طور دقیقتری به بررسی این موضوع بپردازد.
در سال 1859 چارلز داروین کتاب «منشاء انواع» خود را منتشر کرد. او در این کتاب نظریه تکامل بر اساس انتخاب طبیعی را مطرح کرد اما در همان زمان آگاه بود که کل نظریهاش بر بنیادی استوار است که خود او قادر به درک و مشاهده آن نبود. ما امروز میدانیم که آن زیربنا را ژنها تشکیل میدهند.
سیذارتا مخرجی، نویسنده تاریخ خودمانی ژنها
در سال 1883 زیست شناسی آلمانی به نام آگوست وایزمن، درتلاش برای بررسی نحوه انتقال ویژگیهای زیستی به نسل بعد آزمایش ویژهای را تدارک دید. او دم های موشهای آزمایشگاهی را برید تا ببیند آیا موش های بدون دم، فرزندان بدون دم به دنیا میآورند یا نه. او این آزمایش را تا 5 نسل این موشها ادامه داد و دم بیش از 900 موش را در این مدت برید. تلاشهای او برای تولد موش بدون دم از طریق قطع عضو همه اجداد موشها تا پنج نسل قبل بینتیحه ماند.
سال 1866 بود که راهبی مسیحی به نام جورج مندل، نخستین ایدهها درباره نقش ژنها را مطرح کرد. آزمایشهای معروف او با دانههای لوبیا، نخستین نور را بر تاریکخانه دنیای شگفتانگیز ژنها انداخت و دانش تازه و جوان ژنتیک را آغاز کرد. علمی که قدمت آن به اندکی بیش از یک قرن میرسد.
در دهههای بعد درک ما از این بازیگران مهم و پشت پرده زیست شناسی به طور قابل توجیهی توسعه یافت. ما نهتنها به درک نقش ژنها نائل شدیم که موفق شدهایم تا نقشه ژنتیکی موجودات مختلف از جمله انسان را تهیه کنیم و از آن هم گامی جلوتر بگذاریم و به شکل عمدی و آگاهانه دست به تغییرات ژنتیکی بزنیم.
دنیای ژنتیک پنجرهای تازه به سوی دنیای وسیع و چشماندازی ژرف باز کرده است.
با این وجود مانند هر علم دیگری ژنتیک داستان پرکشش و در عین حال پرمناقشهای دارد.
در همین سالهای اخیر نهتنها بحثهای زیادی درباره چشمانداز آینده، سودها و محدوده مجاز کار برروی ژن ها مطرح شده که حتی کار به بازار تجارت رسیده است و مناقشه عظیمی درباره محصولات غذایی که با دستکاری ژنتیک تولید میشوند را به وجود آورده است و صنعت تازهای به نام محصولات طبیعی یا ارگانیک را به وجود آورده و وارد مباحث اقتصادی و سیاسی نیز شده است.
مناقشهها نهتنها بین جامعه علمی و دنیای سیاست و بازار وجود دارد که درون جامعه علمی نیز مناقشهها و چالش های جدی در چشم انداز این رشته قرار گرفته است. همچنین مانند هر دستآورد علمی دیگری کاربردها و استفادههای متعدد و گاه متضادی دارد که منجر به ایجاد بحثهای جدی در زمینه اخلاق نیز شده است.
ژنها که نام آشنایی برای ما به شمار میروند، نهتنها هنوز یکی از موضوعات هم پیش روی ما در دنیای علم به شمار میروند که اطلاعات ما و به خصوص مخاطبان عام با آنها بسیار ناقص و جزیی است.
اینجا است که سیذارتا مُخرجی، هنر داستان گویی خود را باردیگر به کار گرفته و نشان داده موفقیت کتاب قبلی او تصادفی نبوده است.
او که از یک خانواده بنگالی در دهلی نو متولد شد با دریافت بورسیه رودز به دانشگاه آکسفورد رفت و دکترای خود را در سال 1997 از این دانشگاه اخذ کرد. او بار دیگر به دانشگاه برگشت و از دانشگاه پزشکی هاروارد فارغ التحصیل شد و اکنون دانشیار دانشکده پزشکی دانشگاه کلمبیا است. (برای اطلاعات بیشتر میتوانید به وبسایت او در این نشانی مراجعه کنید.)
سیذارتا مخرجی بار دیگر روایتی چندگانه را پیش چشمان خواننده میگذارد از داستان شخصی تا روایت قهرمان های دنیای ژنتیک. او در این داستان جذاب؛ اما چشمانداز خود را از دست نمیدهد و درحالیکه سعی در روایت دیدگاههای مختلف دارد، در دام جانبداری از دیدگاههایی که هنوز اجماع علمی درباره آنها وجود دارد نمیافتد.
این کتاب نهتنها برای هر کسی که به دنیای ژنتیک علاقهمند است جذاب و خواندنی خواهد بود که برای نویسندگان علمی و از جمله متخصصانی که قصد دارند برای مخاطب عام محتوا تولید کنند ارزشمند و منبعی به شمار میرود که می توان از روش آن درس گرفت.
سخنرانی مخرجی در کنفرانس تد سال 2015
—
پوریا ناظمی / روزنامه نگار علم
No tags for this post.