بیایید صادق باشیم و قبول کنیم که بسیاری از محتواها و محصولات تولید شده ویژه کودکان و نوجوانان در قالبهای مختلف نیاز این افراد را پوشش نمی دهد، چرا که جای خالی بچهها به شدت احساس میشود و انگار سیاستگذاران و تصمیمسازان بزرگسال، دنیای کودکان و نوجوانان را به درستی درک نکردهاند. این ضعف و غفلت بزرگ باعث شده تا نسل آیندهساز ایران بیش از آنکه از آموزش و پرورش و یا آموزشهای رایج یاد بگیرند، در دنیای دیگری زندگی کنند و آنهم دنیای بازی!
به گزارش خبرگزاری سینا، به تازگی مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی به کالبدشکافی وضعیت تولید و ترویج محتوای ادبی برای کودکان و نوجونان پرداخته و فاش کرده که با اینکه بخش زیادی از وظیفه هویتسازی و تنظیم سبکزندگی کودکان و نوجوانان برعهده نظام رسمی آموزشی و تربیتی است، سیطره محصولات و خدمات ادبی، هنری و رسانهای بر سبد مصرف فرهنگی کودکان و نوجوانان، تولید و مصرف محتوا در این زیستبوم را به ضرورتی راهبردی تبدیل کرده و در این میان، محتوای ادبی میتواند در پویایی زیستبوم و الگوسازی در زمینه سبکزندگی، نقشی پررنگ داشته باشد؛ چرا که پیوند محتوای ادبی با زیباییها و جاذبههای هنری ناگسستنی بوده و در چنین بستر و قالبی، ظرفیت فراوانی برای انتقال پیامها و مفاهیم به ظریفترین و مؤثرترین شکل وجود دارد.
پشت این گزارش یک حقیقت انکارنشدنی وجود دارد و اینکه سهم حوزه کودک و نوجوان در اسناد بالادستی سیاستگذاری آموزشی و فرهنگی کافی نیست و علاوه بر اینکه سیاستها شفاف و ملموس نبوده و انگار که هدف مشخصی را هم دنبال نمیکند . نتیجه هم که مشخص است هر کسی کار خودش را میکند و در جزیرهای که خودش آن را بهتر میداند، برای کودک و نوجوان ایرانی نقشه میکشد و همین مساله هم باعث شده تا بودجه را هدر بدهیم و کارهای موازی انجام گیرد و هم اینکه نهادهای متعددی خود را متولی فرض کنند.
خالقان کمشمار و گمنام و خریداران پرشمار
این گزارش تاکید دارد که به دلیل نداشتن نقشه راه راهبردی در حوزه ادبیات کودک و نوجوان در تولید محتوا دچار مشکل شدهایم و از آنجا که مسایل کودک و نوجوان در اولویت قرار ندارد، گرفتار سادهانگاری، تشتت و نبود انسجام از سیاستگذاری تا اجرا شدهایم، به ویژه اینکه در این حوزه حساس از پژوهش و تخحصص توام با برنامه جامع غفلت کردهایم و اگر هم اقدامی صورت گرفته، به دلیل دغدغههای فردی و درک و تجربه افراد بوده است.
بازوی تحقیقاتی مجلس فاش میسازد که وقتی نیاز کودکان و نوجوانان را درک و شناسایی نکنیم، محتواها و محصولات تولیدشده هم جوابگوی نیاز آنها نبوده تا جایی که در آثار ادبی تالیف شده دچار ضعف سوژه، مساله و شناخت نیاز مخاطب هستیم و در چنین شرایطی، مخاطبان برای پاسخ به نیازها و دغدغههای خود، بیشتر سراغ آثار ترجمهای و خارجی میروند که اغلب حاوی پیامهایی آسیبزا و ناسازگارند.
افزون بر اینکه در شرایط کنونی، مجموع آثار تألیفی کمیّت و کیفیت مطلوبی نداشته و در زمینه پرورش و تربیت آفرینشگر و متخصص کودک و نوجوان و زیرساختها و مواد آموزشی مربوطه نیز خلأ جدی وجود دارد و آفرینشگران فعال و دغدغهمند کنونی نیز کمشمار بوده و در میان مخاطبان چندان شناخته شده نیستند.
به گزارش خبرگزاری سینا، ضعفها و آسیبهای حوزه کودک و نوجوان زیاد است و اینکه نیاز آنها پرشمار و خالقان آثار و محصولات کم شمار و اکثرا گمنام هستند، نشان میدهد که در این حوزه لنگ میزنیم و خلاقیت و نوآوری هم جدی گرفته نشده است. نتیجه این میشود فعالیتهای جزیرهای و عدم تعامل و درک صحیح بین مسئولانی که خود را محدود به تک محصولها و یا تک برندهای موفق کردهاند.
مسیر پیشنهادی بازوی کارشناسی مجلس
اما نسخه و مسیر پیشنهادی بازوی تحقیقاتی مجلس چیست و آنها برای برون رفت از این وضعیت آیا به جمعبندی کلی دست یافتهاند؟ این مرکز پیشنهاد داده تا نظمدهی و انسجامبخشی به فعالیتهای حوزه کودک و نوجوان و راهبری سبد مصرف فرهنگی مخاطب کودک و نوجوان، به تدوین برنامهای راهبردی و جامع (مصوب شورایعالی انقلاب فرهنگی) و بهروزرسانی پیوسته آن نیازمند است و اولویت و رویکرد موضوعی و تنظیم نگاشت نهادی باید تهیه شود. افزون بر اینکه رصد و پایش مداوم زیستبوم فرهنگی کودک و نوجوان میتواند منجر به تصویری واضح از وضعیت مستقر شود. تصویری که میتواند یاریگر برنامهریزان و آفرینشگران و تولیدکنندگان در ایدهپردازی، خلق اثر، ترویج محتوا، بازاریابی و عرضه محصول باشد.
این پژوهشگران، یکی از راهکارهای حل این چالش را تربیت آفرینشگر و حمایت از آثار تألیفی عنوان کرده و ادامه میدهد که در راستای افزایش تخصصگرایی و بهبود وضعیت تألیف، روندها و زیرساختهای کنونی باید بهسمت تربیت و آموزش افراد مستعد، توانمندسازی آفرینشگران کنونی و نیز حمایت از آثار تألیفی مطلوب، تغییر مسیر یابند. ازاینرو، لازم است ضمن تقویت ظرفیتها و زیرساختهای آموزشی در مقاطع مختلف، در صنعت نشر و فعالیتهای ترویجی نیز از آثار تألیف و بومی مطلوب پشتیبانی شود (مانند مشوقهای مالیاتی و اعطای یارانه).
چهرهسازی کنیم و بازار بسازیم
چهره سازی از نهادها و آفرینش گران حوزه کودک و نوجوان بهعنوان راهکار دیگر مطرح شده و در توضیح آن آمده است که تمرکز بر جایگاههای حقوقی و آفرینشگران موفق و ترویج و چهرهسازی از آنها میتواند پیوند مستحکمتری میان مخاطبان و محتوای ادبی ایجاد کند. زیرا نهادها و آفرینشگران از امکان همراهی طولانیمدت و پیگیری پیوسته توسط مخاطب برخوردار بوده و ظرفیت بسیار بیشتری برای هویتبخشی، الگوآفرینی و سبکسازی دارند.
این گزارش همچنین پیشنهاد تقویت زنجیره ارزش و بهره گیری از ظرفیتهای بازار پردازی فرهنگی را مطرح کرده و بیان میکند که عرضه حداکثری محتوای ادبی مستلزم لحاظ ذائقهها و گرایشهای گوناگون مخاطب و قرار دادن محتوای مدنظر در زنجیره ارزش است. در صورت ایجاد پیوستاری در سیاستگذاری و برنامهریزی در این حوزه، میتوان منابع فرهنگی غنی دینی و بومی را به زبان کودک و نوجوان امروز فراوری کرد و با بهرهگیری از ظرفیتهای بازار پردازی فرهنگی به بازتولید چنین آفرینشهایی در قالبهای گوناگون پرداخت.
راهکار دیگر مرکز پژوهشهای مجلس در این گزارش مبتنی بر تقویت جریان اقتباس و سرمایهگذاری در صنعت و پی نما مطرح شده که در توضیح آن بیان میکند که با تقویت جریان اقتباس میتوان جهانهای داستانی و شخصیتهای بومی و آئینی را در قالب رمان بازآفرینی کرد و با نگارش فیلمنامهها و بازینامههای اقتباسی براساس رمانهای پرمخاطب و غنی به گسترش جهان داستانی خلق شده در دیگر قالبهای هنری و رسانهای پرداخت. صنعت پینما نیز ظرفیت فراوانی در شکوفایی زنجیره ارزش آثار ادبی داشته و میتواند حلقه اتصال کتاب و آثار نمایشی (بهویژه پویانمایی) باشد. با سرمایهگذاری در پینما، هم مخاطب بالقوهای برای آثار اقتباسی فراهم میشود و هم بهرهوری فرایندهای تولید آثار نمایشی افزایش مییابد. رویکرد ارتباطات سازمانی در میان دستگاههای مسئول در این عرصه نیازمند بازنگری جدی است. همرسانی نیازها و ظرفیتها میان مدارس، مراکز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مساجد، فرهنگسراها و دیگر نهادهای مرتبط و برقراری تعاملات همافزا در این زمینه، ضروری است.
دوران کودکی و نوجوانی، مهم ترین دورانی است که در آن شخصیت، هویت و سبک زندگی افراد شکل میگیرد و نظامهای اعتقادی و ارزشی در نهاد آنان پایه ریزی میشود. ازاین رو، تولید و مصرف محتوا در زیست بوم فرهنگی کودک و نوجوان، ضرورتی راهبردی و سبک ساز است. در این میان، «محتوای ادبی» در پویایی این زیست بوم و الگوسازی در زمینه سبک زندگی، نقشی پررنگ دارد. بررسیها نشان میدهند، سهم حوزه کودک و نوجوان در اسناد بالادستی ناکافی است. همچنین سیاستها و راهبردهای واضح، ملموس و هدفمندی در زمینه تولید و ترویج محتوا برای کودکان و نوجوانان وجود ندارد و موارد اندک موجود نیز کلی، خنثی و غیرعملیاتی اند. در مصوبات و مقررات تخصصی تر نیز سیاستها و راهبردهای موجود کم رمق بوده و از کل نگری و جامعیت بی بهره اند.
چالشها کدامند؟ راهکارها چیست؟
کارشناسان مرکز پژوهشهای مجلس 5 چالش را شناسایی و معرفی میکنند که شامل موارد زیر میشود:
- نبود نقشه راه راهبردی در حوزه کودک و نوجوان،
- مغفول ماندن بسیاری از حوزههای موضوعی مورد نیاز مخاطب،
- خلأ جدی در تألیف و تربیت آفرینش گر،
- رویکرد نادرست تمرکز بر مصادیق محتوایی،
- فعالیت جزیرهای و رویکرد غیرتعاملی نهادهای مسئول.
آنها در نهایت به این جمع بندی رسیده اند که 7 راهکار باید در دستورکار قرار گیرد؛ برنامه راهبردی و تنظیم نگاشت نهادی تدوین شود، شناسایی و رصد نیازهای کودکان و نوجوانان انجام پذیرد، تربیت آفرینش گر و حمایت از آثار تألیفی در اولویت قرار گیرد، چهره سازی از نهادها و آفرینش گران حوزه کودک و نوجوان را مهم بدانیم، تقویت زنجیره ارزش و بهره گیری از ظرفیتهای بازارپردازی فرهنگی را دستکم نگیریم، جریان اقتباس و سرمایه گذاری در صنعت پی نما یا همان کمیک را جدی بگیریم و به فکر تعامل میان دستگاهی باشیم.