بهروز رشیدی: امروز روز سعدی است. به همین اعتبار برای گروهی از اساتید و شخصیتهای علمی فرهنگی روز شعر فارسی هم هست و گویی نوعی خواسته و تمایل است که گاهی از طرفی بعضی از ایشان با مطایبه و کنایه مطرح میشود.
گویی ابراز این تمایل هم نوعی کنایه به مسئولان و دستاندرکاران دارای نفوذ است که چنین روز مناسب بهاری را رها کرده و روز درگذشت استاد شهریار را در ماه شهریور به عنوان روز ملی شعر فارسی به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رساندهاند. در مجموع برای موضوع بالنده وزندهای به نام شعر روز مرگ یک شاعر تناسب نداشته و در طول سال مخصوصا در همین اردیبهشت و دیگر روزهای ماه های بهاری روزهایی با تناسب بیشتر قابل جستجو و یافتن بود. اما به هر تقدیر این موضوع هر چه هست سپری و تصویب شده و وجوه مهمتری دارد که اینک به برخی از آنها اشاره می کنیم.
یکی از نکات مهم و مطرح در مجامع علمی و دانشگاهی در زمینه این مناسبت این است که ماهیت آن صرفاً تجلیلی فرض می شود و نوعاً برنامه پرمحتوا و اثر بخشی در اطراف آن دیده نمی شود. ؛ ضعف دامنهدار و مزمن مراجع مسئول و شوراها و مدیران ارشد فرهنگی هنری در خصوص نوع و سطح فعالیتهاست که دچار عوارض مناسبتی و تبلیغاتی شدهاست. به واقع اگر نام و اندیشه سعدی نوعاً بهترین سرفصل و سرمشق برای نشستها و مجامع علمی و انتقادی در برابر نسل امروز نباشد پس چیست و چه کارکردی دارد؟ فقط یک جستجوی ساده و کوتاه در فضای مجازی کافی است که نمونههای مهمی از کنفرانسها و رویدادهای دانشگاهی را در سوربن و هاروارد مشاهده کنیم که با نام و اندیشههای سعدی و مولانا نه فقط فارسی زبانان بلکه عدد بالایی از استادان و دانشجویان جوامع و زبان ها و فرهنگ های دیگر به طرح و تحلیل و نقد فرهنگی اجتماعی مسائل انسان و جامعه امروز میپردازند.