چرا حفاظت از حیات‌وحش در ایران موفق نبوده است؟

روز به روز بر تعداد زیست‌شناسان دست‌اندرکار امر حفاظت، سیاست‌مداران و مدیران زمینی که باور دارند عرصه‌های طبیعی را می‌بایست به شکل پایدار اما همراه با توسعه اقتصادی حفظ کرد، افزوده می‌شود. سرمایه‌گذاری در بخش‌های زیرساختی مناطق حفاظت‌شده به منظور بهبود وضعیت حفاظت از تنوع‌زیستی و فراهم ساختن فرصت‌های درآمدزایی برای جوامع محلی بهترین مثال از حرکت بسوی توسعه پایدار است که می‌تواند همزمان کاهش الوارکنی، کاهش دام، کاهش برداشت از منابع آبی و … را به دنبال داشته باشد. متاسفانه در حال حاضر حفاظت از محیط‌زیست در کشور ما بیش‌تر با دیدگاه سنتی یعنی دور نگه داشتن مردم از عرصه‌های حفاظت‌شده همسویی دارد، در حالی که این باور مدت‌هاست در کشورهایی که گام‌های موثر حفاظتی برداشته‌اند، کنار گذاشته شده است.

هدف از توسعه اقتصادی پایدار این است که برای نیازهای کنونی و آتی جامعه انسانی راه‌حلی اندیشیده شود و همزمان حفاظت از گونه‌ها، اکوسیستم‌ها و سایر جنبه‌های تنوع‌زیستی هم مدنظر قرار گیرد. بعنوان مثال طرحی مانند گسترش مجتمع صنعتی و معدنی چادرملو در پناهگاه حیات‌وحش دره انجیر اردکان (حدفاصل بزوا و دره انجیر) که باعث تخریب زیستگاه‌های یوز، اختلال در مسیرهای مهاجرت و جدا شدن مناطق زیستی جانوران با جانوران دیگر در یک منطقه حفاظت‌شده می‌شود را نمی‌توان توسعه پایدار تلقی کرد. اما یک واقعیت هم غیرقابل انکار است، محیط‌زیست اگر به انسان‌ها نفع نرساند؛ نه‌تنها حفاظت نمی‌شود بلکه بیش‌تر از گذشته هم تخریب خواهد شد.

حال سوال اینجاست که آیا زمان آن فرا نرسیده که سازمان حفاظت محیط‌زیست از باورهای سنتی فاصله بگیرد و با مشارکت بخش خصوصی یا دست‌کم آن بخش از صاحبان سرمایه که علاقمند به حفظ طبیعت و حیات‌وحش هستند، گام‌های جدی‌تری بردارد؟

 

بخش خصوصی چه کمکی می‌تواند به محیط‌زیست کند؟

در بسیاری کشورها، موسسات خصوصی جزو پیشگامان حفاظت هستند بعنوان مثال در هلند حدود نیمی از مناطق حفاظت‌شده به بخش خصوصی تعلق دارد. در ایالات متحده، افزون بر ۱۵ میلیون هکتار زمین را بخشی از همان ۱۷۰۰ اتحادیه زمین‌داران و مالکان خصوصی که در اصل جزو موسسات غیردولتی هستند، آنهم در سطح محلی حفاظت می‌کنند و این حفاظت شامل حفاظت از زمین و منابع طبیعی می‌شود. ایده‌هایی مانند بانکداری حفاظت (Conservation Banking) که در آن یک مالک زمین آزادانه از یک گونه در معرض خطر یا یک نوع زیستگاه خاص مانند تالاب حفاظت می‌کند یا مسوولیت احیای یک زیستگاه تخریب‌شده و ایجاد یک زیستگاه جدید را برعهده می‌گیرد یا امتیازات انحصاری حفاظت (Conservation Concessions) که یک رویکرد جدید است که در آن سازمان‌های حفاظتی روی دست شرکت‌ها و صنایع بهره‌بردار از منابع طبیعی مانند شرکت‌های چوب‌بری، بلند می‌شوند و پول بیش‌تری را به دولت یا مالکان بزرگ پیشنهاد می‌دهند که این پول بیش‌تر برای حق مالکیت زمین نیست بلکه برای حق استفاده و حفاظت از آن زمین است هنوز در کشور ما جا نیفتاده‌اند. در واقع ما در بخش حفاظت هنوز به این باور نرسیده‌ایم که اگر منافع اقتصادی در کار نباشد، حفاظت از محیط‌زیست بی‌معناست.

قرق‌های اختصاصی یک نمونه از ظرفیت‌های بخش‌های غیردولتی هستند که اهدافی همسو با اقتصاد مقاومتی دارند اما هنوز آنطور که باید و شاید توسط جامعه محیط‌زیست جدی گرفته نمی‌شوند. بهبود وضعیت اقتصادی بالاخص برای جوامع محلی و بومی و بهبود وضعیت حیات‌وحش از جمله مهم‌ترین نتایجی است که انتظار می‌رود این زیستگاه‌های طبیعی خارج از مناطق چهارگانه تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست بتوانند ارائه دهند.

شکارچی در نقش محیط‌بان

آخرین آمارها حاکی از آن است که در مجموع ۲.۳۰۰ محیط‌بان در کل کشور مشغول به انجام وظیفه هستند. بر این اساس برای هر ۱۰ الی ۱۵ هزار هکتار منطقه تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط‌زیست، به طور متوسط یک محیط­بان وجود دارد که این رقم با استاندارد بین­المللی که برای هر هزار هکتار عرصه خشکی یک نفر نیرو و برای هر ۵۰۰ هکتار عرصه تالابی و آبی یک نفر را پیش­بینی کرده، فاصله ملموسی دارد چرا که تنها یک­دهم شرایط استاندارد است. در یک برآورد ساده می‌توان گفت که سهم هر محیط‌بان بطور میانگین برای کل گستره طبیعی کشور، بیش از ۷۰ هزار هکتار تخمین زده شده و لذا بدیهی است که محیط‌بانان تحت شرایط کنونی آنهم با حقوق‌های فعلی، کمبود امکانات و بسیاری مسایل دیگر نمی‌توانند آنطور که انتظار می‌رود، فعالیتی موثر داشته باشند. نتیجه هم این شده است که کم نیستند محیط‌بانانی که نواحی از زیستگاه‌های تحت پوشش‌شان را ماه‌هاست که رصد نکرده‌اند.

اما در این اثناء رویکردی متفاوت همچون تجهیز قرق‌های اختصاصی می‌تواند تاثیرگذار باشد. بر اساس آیین‌نامه اجرایی قانون شکار و صید، قرق اختصاصی به محدوده ای از جنگل، مرتع، آب و آب‌بندان، کوهستان و زمین‌های بایر یا دایر اطلاق می‌شود که امتیاز شکار و صید در آن محدوده، با رعایت حقوق اشخاص و مقررات مربوط به حفظ و تکثیر و بهره‌برداری از حیوانات قابل شکار و صید پس از موافقت مقامات صلاحیت‌دار وزارت جهاد کشاورزی، از طرف سازمان حفاظت محیط زیست برای مدت معین به اشخاص حقوقی یا حقیقی واگذار می‌گردد.

مالک قرق را با نام قرق‌دار و محیط‌بان قرق را با نام قرق‌بان می‌شناسند. یکی از موثرترین دستاوردهای مناطق قرق این است که می‌توانند نسبت به استخدام و تجهیز قرق‌بانان اقدام کنند. حقوق مادی این افراد بالطبع با محیط‌بانان زیرنظر سازمان حفاظت محیط‌زیست تفاوت‌های ملموسی دارد چرا که تامین‌کننده هزینه‌های آن‌ها مالکین بخش خصوصی و سرمایه‌داران مناطق هستند. از طرف دیگر از آنجایی که اغلب قرق‌بانان از میان شکارچیان علاقمند و توبه‌کار انتخاب می‌شوند لذا ظرفیت‌های آن‌ها بالطبع کمک موثری در راستای حفاظت از حیات‌وحش خواهد بود. این یک واقعیت است که شکارچی متخلف را شکارچی توبه‌کار راحت‌تر شناسایی و دستگیر خواهد کرد.

کریم بیگی یکی از قرق‌بانان موفق و خوش‌سابقه منطقه قرق حیات‌وحش علی‌آباد چهل‌گزی- تنگ‌چنار است که به گفته رئیس اداره حفاظت محیط‌زیست شهرستان مهریز، مهندس مهدی تیموری در ظرف تنها ۴ سال فعالیت قرق‌بانی توانسته کمک‌های شایانی در راستای حفاظت از حیات‌وحش انجام دهد. خبرنگار سیناپرس در خلال بازدید از تعدادی از قرق‌های شهرستان مهریز با این قرق‌بان که سال‌ها پیش برادرش را در حین درگیری با محیط‌بانان از دست داده، صحبتی انجام داد که بعنوان حسن ختام این مقاله درج خواهد شد:

«منطقه‌ای که شما از آن بازدید کردید را زمانی با عنوان میدان تیر می‌شناختند چرا که شرایط در اینجا به نحوی است که شکارچی می‌تواند راحت هدف بگیرد. اما در ظرف ۳ الی ۴ سال گذشته نیروهای قرق‌بان با همیاری محیط‌بانان بازدیدهای مستمر و متمرکزی را بر این منطقه اعمال داشته‌اند که نتیجه آن همان امنیتی است که شما در قوچ و میش‌ها یا کل و بزهای این منطقه احساس می‌کنید. مساله این است که محیط‌زیستی‌ها اکثراً راه عناد را با شکارچیان در پیش می‌گیرند و همین مساله است که باعث می‌شود تا صورت مساله هرگز پاک نشود. واقعیت این است که شکارچی هم به طبیعت و حیات‌وحش علاقمند هست منتهی راه را اشتباه می‌رود. خیلی از شکارچیان از سال‌ها قبل به این باور رسیده‌اند که جمعیت حیات‌وحش کاهش پیدا کرده اما آن‌ها راه درست را که لذت بردن از حیات‌وحش است، نمی‌شناسند. تنها معدودی از آن‌ها مثل من بخت آن را داشته‌اند که با مدیرانی همچون مهندس تیموری مواجه شوند که راه درست را بدان‌ها نشان دهد. مهندس تیموری همیشه با بچه‌های قرق‌بان به نحوی برخورد کرده که آن‌ها بیش‌تر شیفته طبیعت شده‌اند و همین تغییر رویکردهای ساده است که می‌تواند جاذب مشارکت‌های بیش‌تر باشد در حالی که اگر ما بخواهیم که محیط‌زیست فقط از آن عده‌ای معدود باشد آنهم بدون سرمایه‌گذاری و بدون کسب منافع، نمی‌توان ادعا کرد که حفاظتی موثر اعمال شده است.»

 

گزارش:  فرناز حیدری 

 
No tags for this post.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا