باز کردن جعبه سیاه و خالی یافتن آن
به گزارش ترجمان، خیلی از فیلسوفان با فهمی روزمره از تکنولوژی تلاش کردهاند به پرسشهای مهم دربارۀ تکنولوژی پاسخ دهند. اما آیا با درک سطحی میتوان حق مطلب را ادا کرد؟ در مقابل میتوان از طریق تبدیل شدن به یک متخصص در دانش فنی خاص با فهمی عمیقتر با این پدیده روبرو شد.
فلاسفه به دانستن چه چیزی دربارۀ تکنولوژی نیاز دارند؟ البته مقصودم فلاسفهای است که میخواهند به نحوی ثمربخش دربارۀ تکنولوژی فکر کنند و بنویسند. چه نوع معرفتی باید در این خصوص داشته باشیم؟ و چقدر؟
شاید صرفاً کافی باشد در جامعهای زندگی کنیم که گسترۀ وسیعی از تکنولوژیها در آن به طور مستمر کاربرد دارند. با بهره گرفتن از فهمی روزمره از چنین موضوعاتی، میتوان به سوی شکل دادن چشماندازها و نظریههایی عمومی پیش رفت که ممکن است ما را قادر سازند به پرسشهای مهمی درباره تکنولوژی به نحوی کلی پاسخ دهیم. انتظارم این است که بسیاری از فلاسفهای که در این زمینه نوشتهاند، رویکردی تقریباً از همین دست را به کار گرفتهاند. مسئله در اینجاست که درک فرد ممکن است بسیار سطحی باشد و نتواند حق مطلب را در مورد پدیدههایی که قصد دارد به تبیین و تفسیر آنها بپردازد، ادا کند. ممکن است وی توجه شدیدی را به مجموعۀ محدودی از نمونههای کاربردهای تکنیکی نشان دهد که به نحوی مبهم فهمیده شدهاند – مثلاً سدی روی یک رودخانه، روباتی در یک کارخانه یا نمونههایی نوعی از این قسم – و سعی کند استلزاماتی جهانشمول را به زور و زحمت از نمونهای استخراج کند که شاید کوچکتر از آن باشد که وزنی را داشته باشد که به آن داده میشود.
No tags for this post.