سرگذشت جالب مخترع جوان پارک علم و فناوری دانشگاه سمنان
به گزارش روابط عمومی وزارت علوم به نقل از پارک علم و فناوری دانشگاه سمنان، مسعود بوند، کارآفرین و مخترع جوان پارک علم و فناوری دانشگاه سمنان معتقد است، ورق زندگیاش با دیدن یک آگهی جذب نیرو در کشتارگاه برگشت؛ همین تغییر و تحولها ناجی او برای مبتلا شدن به روزمرگیهایی شد که بچهشهریها دچارش هستند.
همین تفاوتها در دیدن و شنیدنها بود که سبب شد استعدادش را در کوچه پس کوچههای روستا کشف کند. قصه شکستهای پیاپیاش را مرور میکنم. او و شکست را آنجایی ظرف و مظروف یکدیگر مییابم که اعتراف کرد، ۱۰۰ بار نقشه یک محصول را تغییر دادم و هر بار محتوم به شکست شد تا اینکه برای صد و یکمین بار به طرح دلخواهم رسیدم.
مسعود بوند، اهل سمنان و اصالتاً مازندرانی است. زاده اردیبهشت است و از دهه شصتیهای باجنم و جربزهای که در ابتدای مسیر انتخابیاش، خود را با کمترین پشتوانه مادی و معنوی و تکیه بر استعداد و پشتکار مییابد؛ اما شرایط را بیهیچ عذر و بهانهای به نفع خود تغییر میدهد، آن هم نه با یک طرح پیچیده ماتریسی، بلکه فقط با نسخه ایمان، پشتکار و خودباوری.
این جوان مخترع و مبتکر همه توفیقهای بزرگسالیاش را به هویت باقیمانده از کالبدش در کودکی گره میزند و میگوید: در روستا و طبیعت که پرسه بزنی در و دیوارش الهامبخش تبلور استعدادت در بزرگسالی است.
او گردش در طبیعت، بازی در دامن روستا را کلاس غنی آموزشی برای فراگیری درس رقابت سالم در بزرگسالی میداند. همچنین علاقه به روستای آبا و اجدادیاش یعنی روستای متروکه «نپنی» سبب میشود که شرکتش را «نپنی» نامگذاری کند.
کارش را با قرض کردن یک دستگاه جوش آغاز کرد، حالا محصولش به کشورهای مختلف جهان صادر میشود و مقالات متعددی از او در نشریات معتبر بینالمللی منتشر شده است.
با مرور هر خاطرهای لبخندی عمیق گوشه لبش نقش میبندد، بخصوص آنجا که قصه پرسه زدن با پسر داییاش در شالیزارهای «نپنی» را شرح میدهد، انگار استنشاق عطر روستا در سی و چند سال پیش هنوز در جانش جاری است که بعد از این همه سال، مرور آن خاطرات مشعوفش میکند.
اصلا چه کسی میدانست که قرار است روزی از دامان شالیزارهای «نپنی» کودکی سبز شود که نسخه مشابه او در دنیا وجود ندارد؛ کودکی که برای مقصودش روزها و ساعتها مقابل سیستم پیچیده تراکتور و کاهکوب چمباتمه میزد و گاهی بیهوا، خود را به تیلرهایی که در روستا تردد میکردند میرساند تا از اجزای سازندهاش سر درآورد.
شروع با شغل شیفت شب و وارد شدن به وادی اختراع!
او میگوید: از بچگی به مهندسی مکانیک علاقه داشتم و در سال ۱۳۸۳ موفق به اخذ مدرک لیسانس شدم و بعد از گذراندن دوره ارشد عازم خدمت شدم. در دوران خدمت سربازی به علت شرایط نامطلوب اقتصادی در جستوجوی شغلی مناسب در شیفت شب بودم که آگهی جذب نیرو در یک کشتارگاه در شیفت شب نظرم را جلب کرد و بدون تعلل از شغل جدید در شبهای خدمت استقبال کردم.
این جوان مخترع روایت مشغله در شیفت شب را که زمینهای برای ساخت یک محصول برای تسهیل روند کار در کشتارگاه شد، اینگونه توضیح میدهد: کارمان در کارگاه بسیار دشوار بود و از ساعت ۲۲ شب تا صبح ادامه داشت، کار ذبح و … بدون هیچ دستگاهی و بهصورت دستی بود. با فشار کار، فکرم معطوف به ساخت یا خرید دستگاهی برای تسهیل در فرآیند پاک کردن کله و پاچه و جایگزین کردن این محصول به جای نیروی کار بود، اما چنین دستگاهی در بازار نبود و حتی نتیجه مکاتباتم با کشورهای اروپایی و چین بیثمر ماند.
ساخت نمونه ابتدایی دستگاه آلایش دام
او ادامه میدهد: از آنجا که کلهپاچه مختص ایرانیهاست، طرحی هم برای تسهیل فرآیند پاککنی ارائه نشده بود، نمونه و مشابه آن را حتی در کشورهای دیگر نیافتم. کنکاشم برای بررسی ساخت این دستگاه شروع شد و با وجود خالی بودن جیب و عدم توانایی سرمایهگذاری، به آزمون و خطا پرداختم و با ابزار ابتدایی مثل تیغ، مته دریل و … ساخت یک نمونه ابتدایی را امتحان کردم. آن روزها خودرو و سرمایهای هم نداشتم، برای فراگیری جوشکاری روزهای زیادی را تا شهرک صنعتی پیمودم و با کمترین امکانات تحقیق و پژوهشم را استارت زدم و بعد از پشت سر گذاشتن مشقت فراوان بالاخره یک دستگاه کوچک ساختم.
بوند میگوید: از آنجا که بعد از فارغالتحصیلی به سرعت عازم خدمت شدم و تجربه کاری در زمینه جوشکاری و سایر حوزههای مرتبط را نداشتم این عدم اشرافها کمی فرآیند نتیجهگیری اقدامات را کند میکرد. ساخت نخستین دستگاه پاککنی پاچه یا آلایش دام یک سال به طول انجامید، اما با وجود زمانبر بودن به نتیجه نرسیدم و شکست خوردم، اما مأیوس نشدم. درآمد ماهانه در کنار پدرم در کشتارگاه و همان حقوق اندک را صرف ساخت ابزار و تجهیزات مورد نیاز محصول مورد نظرم میکردم.
این مخترع و کارآفرین یادآور میشود: از آنجا که خودرو و سرمایهای نداشتم، مجبور به گرفتن تسهیلات شدم. همچنین با کمک مالی مادرم، خودرویی را تهیه و با پشتکار فراوان تحقیق و پژوهشم را دوباره استارت زدم. بالاخره به روش ساخت نزدیک شدم. البته در این یک سال فرآیند تولید صنعتی و دورههایی مانند تهیه نقشه و همچنین طراحی را فرا گرفتم. کتابهای زیادی را خواندم و تقریباً ۲۲ ساعت در روز فعالیت داشتم.
زیردست بودن را دوست نداشتم
این جوان مخترع ادامه میدهد: روزهای آخر خدمت، خودم را به طرح مورد نظرم نزدیک دیدم؛ اما درگیر حواشی شخصی شدم. پدر انتظار داشت در بخش اداری شرکت مخابرات مشغول به کار شوم، اما از بچگی رؤیای تأسیس یک شرکت را در سر میپروراندم و کار اداری برایم حکم زیر دست بودن را داشت. سکون را برازنده خودم نمیدانستم و ماهیتم طوری بود که تمایل نداشتم از کسی دستور بگیرم و با وجود اصرار پدر از خواستهاش سرپیچی کردم و ساخت محصولم را در اولویت کاریام قرار دادم.
این مبتکر سمنانی میافزاید: با ساخت این دستگاه آیندهام را روشن میدیدم. محصول ساخته شد و نتیجه گرفتم و همانطور که پیشبینی و طراحی کردم دستگاه پاککنی بدون دخالت انسان وارد چرخه کار شد. در مرحله اول دستگاه پاککنی کله دام را ساختم.
تبانی کارگرها برای همکاری نکردن
او در توصیف همکاری نکردن کارگرها با او که مسؤولیت کشتارگاه را داشت، میگوید: یک روز کارگرها بنا به دلایلی تبانی کردند که به محل کار نیایند و از آنجا که مسؤولیت کارگاه با من بود هرگونه غفلت و کوتاهی، فاسد شدن دام و متضرر شدن کشتارگاه را بهدنبال داشت. از این رو به سرعت دستگاه را بارها تست کردم و با اطمینان از اینکه محصول از کارایی لازم برخوردار است کار را به دستگاه سپردم و حضور نداشتن کارگرها با کار کردن دستگاه پاککنی جبران شد.
ثبت شرکت با دست خالی
این مخترع سمنانی بیان میکند: با حمایت محمدصادق ولیپور، یکی از اساتید، که من را در پذیرفتن هسته فناور در مرکز رشد دانشگاه سمنان تایید کرد و همچین کمک خانواده، کارم را ارتقا دادم و در سال ۱۳۹۳ اقدام به ثبت شرکت کردم؛ اما همچنان نه سرمایه خاصی داشتم، نه کارگر و امکانات اولیه دیگر …
وی میگوید: این جمله که «بدون سرمایه هم موفق میشوی» همیشه ملکه ذهنم بود و از پشتکار و کنکاش با دست خالی نیز دست نکشیدم از این رو تبلیغ نخستین دستگاهم را در آپارات بارگذاری و همان نیز منجر به جذب متقاضی شد. دوران ابتدایی را در کارگاه کوچکی در مرکز رشد دانشگاه سمنان گذراندم و توانستم چند دستگاه را به فروش برسانم.
دستگاه جوش قرضی و استارت رسمی کار
بوند با بیان اینکه سفارش مشتری دستگاه پاککنی سیرابی بود، ادامه میدهد: نخستین محصولی که اختراع و تبلیغ آن را به اشتراک گذاشتم، دستگاه کله پاککنی بود، اما از آنجا که فعل «نشدن» برایم مفهومی نداشت به متقاضی لبیک گفتم و سود فروش محصول اولیه را صرف خرید تجهیزات دستگاه سیرابی پاک کنی کردم. یک دستگاه جوش قرض کردم و اتاق کوچکی را برای شروع کار در اختیارم گذاشتند و با این تجهیزات رسماً کارم را شروع کردم.
این محقق و مخترع جوان با بیان اینکه ثبت شرکت را با ۵۰ تومان استارت زدم، میگوید: با ساخت دستگاه پاککنی کله و پاچه و اشتراک آن در آپارات یک متقاضی از الیگودرز سفارشش را ثبت کرد. او متقاضی خرید دستگاه پاککنی شکم دام بود و بدون تعلل بعد از ثبت سفارش و با همان ابزاری که با سود فروش نخستین محصول عایدم شد، طرح این دستگاه را هم در دستور کارم قرار دادم و به نتیجه رسیدم. همزمان با فروش این محصول و سود حاصل از آن، مشتریانی از مشهد سفارش محصول دادند که کلاهبردار از آب درآمدند و درست در لحظاتی که طعم موفقیت برایم ملموس شد خودم را مقروض و متضرر دیدم و برای جبران این خسارت مجبور به گرفتن تسهیلات شدم.
شکست منجر به درجا زدنم نشد
بوند که از این شکست در ابتدای راه خاطرهها دارد، میگوید: این شکست منجر به درجا زدنم نشد، بلکه از آن درس گرفتم و تجربهای در مسیر پر فراز و نشیب کارم کسب شد.
مخترع جوان که حالا موفق به ساخت سه دستگاه آلایش دام، کله پاچه و سیرابی شده است، میگوید: به مرور کارم را ارتقا دادم. سپس سایتی را طراحی کردم و از حوزه ساخت محصولات آلایش دام خارج شدم و به فکر ساخت دستگاهی برای پاک کردن پاچه گاو افتادم و پژوهشم برای ساخت این محصول بسیار زمانبر شد و در روز تقریباً چهار ساعت استراحت داشتم. البته در ادامه کمکم فروش محصولم را بیشتر کردم و نیرو جذب کردم.
وی ادامه میدهد: در حال حاضر کارگاهی با تمام تجهیزات در اختیار دارم و اینک در حوزه محصولات کشتارگاهی برند شدیم. با اتکا به خداوند و خودباوری از فردی که یک روز ابزاری مثل دستگاه جوش را قرض میکرد به واحدی با تجهیزات کامل رسیدم. موفق به خرید هفت تا هشت ماشین مورد نیاز کارم شدم. با کشورهای روسیه قرارداد بستم و شرکت تأسیس کردم. با مغولستان و آفریقا قرارداد همکاری بستم و تأمین ابزارآلات محصولات کشتارگاههای حوزه خلیج فارس، عراق و ارمنستان و جمهوری آذربایجان را در دست گرفتم و در ادامه، کشتارگاههای کویت و دبی را تجهیز کردیم و اکنون محصولم به تمام کشورهای متقاضی صادر میشود.
تجلیل از دست رئیس جمهوری
این پژوهشگر ادامه میدهد: در سال ۱۳۹۷ محصولم را ثبت اختراع کردم و تعداد آنها کمکم به ۱۰ محصول کشتارگاهی رسید و توانستم مقام برتر را کسب کنم و سال ۱۳۹۹ مورد توجه و تجلیل رئیس جمهوری وقت قرار بگیرم. در روزهایی که به استقلال و استقرار کامل در شرکت و کارگاه ساخت محصولات کشتارگاهی رسیدم، یک شرکت درخواست تجهیزاتی برای فاضلاب را مطرح کرد. در واقع سه دستگاه که در اروپا ساخته میشد و ما آن دستگاه ها را نداشتیم. نمونه دستگاه در آلمان بود و به سرعت شروع به ساخت دستگاه شامل اشغالگیر، دکانتر، اسکروب و … کردم، آن هم با مهندسی معکوس با استفاده از دستگاهی که از آلمان تهیه شده بود.
بوند میافزاید: در ادامه، محصول سفارشی مربوط به فاضلاب را اختراع کردم و تحویل مشتری دادم و فاضلاب شهرهای مهدیشهر، شهمیرزاد، دامغان را تجهیز کردم و اکنون در حال ساخت دستگاه مکانیکال برای سمنان هستم.
او با بیان اینکه در مسیر ساخت محصولات آلایش دام دچار شکستهای پیاپی شدم، ادامه میدهد: حواشی جریان کارم زیاد بود، جدای از شکستهایی که هنگام ساخت محصول تجربه میکردم، با قصابها هم چالش فراوان داشتم، اما هرگز مأیوس نبودم.
وی با بیان اینکه روحیاتم با محیط اداری سازگار نبود، اظهار میکند: تمام فکر و ذهنم تأسیس شرکت و گسترش آن بود. از این رو کمکم وارد حوزه خاویار شدیم و ۱۰۰۰ دستگاه پرورش تخم خاویار ساختیم که نمونه این طرح را از آمریکا اقتباس کردم و همه این توفیقها موجب شد تا روحیه اینکه توانایی ساخت هر محصولی را دارم در خود پرورش دهم. این سالها در حوزه محصولات آلایش دامها هر سال تقریبا سه محصول ابداع میکردم که برخی قابلیت صادرات هم داشتند. به طور مثال، دستگاه سمچین و تولید خط Casing که صادراتی بود و یک شرکت چینی محصولاتمان را خرید.
او در توضیح تسهیل کار جدا کردن سم دام سنگین با محصول ابداعیاش، میگوید: تا پیش از ساخت این دستگاه کارگران باید با ابزارهایی اقدام به جدا کردن سمها میکردند؛ اما پس از ساخت این محصول، تعداد زیادی سم دام در مدت زمان کوتاهی آن هم تقریبا بدون دخالت آنچنانی انسان با این محصول کنده میشود.
حمایت پارک علم و فناوری منجر به تقویت حس اعتماد مشتریان شد
او درباره چتر حمایتی پارک علم و فناوری برای افراد مشتاق و مخترعان، میگوید: حمایت معنوی پارک و مکانی که برای استقرار در اختیارم گذاشتند، موجب دلگرمیام شد و حس اعتماد مراجعان و مشتریان زمانی به ما بیشتر میشد که مشاهده میکردند در بستر پارک فعال و مستقر هستیم.
او درباره چشمانداز ترسیمیاش برای آینده، میگوید: هدفم مهاجرت کوتاهمدت به نیت کسب تجربه و دانشاندوزی است. تمایل دارم با تجهیزات نوین کشورهای دیگر و علوم و فنون بهروز آنها در رشتههای مختلف آشنا شوم و در ادامه، اندوخته دانشم را صرف کشورم کنم.
این مخترع جوان روحیه فعلی و انگیزههایش در مسیر ثبت اختراع و همه توفیقهای خود را متاثر از دوران کودکی و خاطرات تابستانی در روستای نپنی میداند و معتقد است: زندگی در روستا و در دامان طبیعت او را تبدیل به فردی صلحجو و آرام و صبور کرده است. تا کنون و در سی و چند سال عمری که از خدا گرفتهام، هنوز یک بار هم با کسی با خشونت صحبت نکردهام و همیشه گذشت و مدارا سرلوحه کارهایم قرار دادهام. در دوران کودکی کل تابستان را در روستا میگذراندم. یک خانه جنگلی و چوبی داشتیم و رودخانه تجن از محل زندگیمان میگذشت. شالیزار داشتیم و از همان ۱۰- ۱۲ سالگی در زمین شالی کار میکردم. انرژی و شادابیام در طول سال را از تابستانهایی که به روستا میرفتم، تأمین می کردم و تغذیه و سبک سالم زندگی روستایی در آرامش آن روزها و امروزم تاثیر بسزایی داشت و دارد.
۱۰۰ بار نقشه پاککنی را طراحی کردم
این مخترع جوان با بیان اینکه در فرآیند ساخت محصولم چند بار شکست خوردم اما کم نیاوردم، ادامه میدهد: در برههای مجبور به ساخت نقشه پاچه پاککنی شدم، آن هم ۱۰۰ بار؛ اما در جا نزدم و بر اعصابم مسلط بودم و همه کش و قوسهای جریان کارم، آدمی قوی به لحاظ روحی را میطلبید که به نظرم، باز هم اتصالم در کودکی به روستا از من یک شخصیت مستقل و مقتدر ساخته بود.
بوند درباره استعدادهای پنهان خود که با گذر در کوچ و باغهای روستا پی به آن برده است، میگوید: تابستانها که به روستا میرفتیم با دیدن تیلرهایی که در روستا تردد میکردند، خودم را به آنها میرساندم و ساعتها به اجزای سازندهاش خیره میشدم تا از آن سر درآورم، حتی یک روز تابستانیام را صرف نگاه کردن به دستگاه کاهکوب و چگونگی کارکرد و ابزار پیچیده آن کار کردم. حتی ثانیهای را در روستا از دست نمیدادیم مدام مشغول تفحص و جستوجو و بودیم یا باز کردن ابزار دم دستی مثل رادیوهای قدیمی یا ابزار و تجهیزات غول پیکر کشاورزی و این انرژی در طول سال در من جاری بود.
آن کودک دیروز کوچههای نپنی اینک جوان موفقی شده که محصولاتش به نقاط مختلف دنیا صادر میشود. چند اختراع را به ثبت رسانده است. ۲۰ محصولش مربوط به حوزه تجهیزات کشتارگاهی و آلایش دام است. در حوزه تجهیزات فاضلاب ورود کرده و دستگاه دکانتر خطی را ثبت اختراع کرده است. در حوزه ساخت ماشینآلات تولید نیز ورود کرده و کماکان معتقد است، توانایی ساخت و اختراع هر محصولی را که به او پیشنهاد شود، دارد.