نماد سایت خبرگزاری سیناپرس

گزیده‌ای از دل‌نوشته‌ها و نقاشی‌های جهادگران برای سعیدِ ایران

گزیده‌ای از دل‌نوشته‌ها و نقاشی‌های جهادگران جهاددانشگاهی در پویش «سعیدِ ایران» برای زنده‌یاد دکتر سعید کاظمی آشتیانی بنیانگذار پژوهشگاه رویان جهاددانشگاهی و سلول‌های بنیادی در ایران توسط اداره کل روابط عمومی جهاددانشگاهی منتشر شد.

به گزارش سیناپرس از  روابط جهاددانشگاهی، به مناسبت هجدهمین سالگرد درگذشت زنده‌یاد دکتر سعید کاظمی آشتیانی بنیانگذار پژوهشگاه رویان جهاددانشگاهی و سلول‌های بنیادی در ایران، اداره کل روابط عمومی این نهاد مسابقه ادبی و هنری «سعیدِ ایران» را در سه بخش «دل نوشته، نقاشی و سؤالات چندگزینه‌ای» و باهدف تبیین ابعاد مختلف شخصیت علمی، فرهنگی و اخلاقی این چهره ماندگار در تحقیقات سلول‌های بنیادی ایران و تکریم و معرفی شایسته‌تر این الگوی کم‌نظیر پیوند علم و ایمان که در برهه‌های مختلف مورد تاکید رهبر انقلاب قرارگرفته است، را ویژه اعضا و خانواده جهادگران جهاددانشگاهی برگزار کرد.

برگزیدگان بخش (دل نوشته):
در سه بخش این مسابقه حدود 6 هزار نفر از جهادگران و خانواده‌هایشان شرکت کردند که برگزیدگان در مراسمی هجدهمین سالگرد درگذشت زنده‌یاد دکتر سعید کاظمی آشتیانی که پنجشنبه 14 دی‌ماه در سالن شهدا در قطعه 25 بهشت‌زهرا(س) برگزار شد، معرفی شدند.
در بخش دل نوشته، پس از داوری آثار توسط کمیته داوران به ریاست قاسم صرافان؛ شاعر آئینی، برگزیدگان به شرح ذیل معرفی و جوایز 20 تا 50 میلیون ریالی دریافت کردند.

رتبه اول: الهه عباس زاده خونیق، پژوهشگاه رویان جهاددانشگاهی

دشمنان ایران از بودن سعید می‌ترسیدند و نمی‌دانستند من‌بعد باید از “نبودن” او بهراسند … نبودن سعید ۱۸ سال پیش به دنیا آمد و اکنون “نبودن” سعید ایران ۱۸ ساله است!
نبودن سعید غم بزرگی در دل ما بود که پا به پای ما بزرگ و بزرگتر شد .نبودن سعید یادگرفت که باید مسیر “بودن” او را بپیماید. نبودن سعید وقتی به دنیا آمد، به دنیا نشان داد از پیمودن مسیرسخت باکی ندارد.
نبودن سعید اکنون جوانی قوی، برومند و دانشمندی پرتوان است که به نزدیکی قله‌های پیشرفت و اقتدار رسیده و خستگی ندارد.
اما نبودن سعید با همه جوانی‌اش هیچگاه فراموش نمی‌کند که هرچه که دارد از “بودن” سعید است و این سعید بود که به “نبودنش” معنا و اعتبار داد
سعید ایران با مجاهدت و ایثار جان و سلامت خودش راهم سر همین کار گذاشت… کاری که بودن سعید شکوفایش کرد و جاودانه اش کرد و “نبودن” سعید به آن می‌بالد…

رتبه دوم: طیبه شهسوار، جهاددانشگاهی واحد گلستان

بربلندای یاد خواهی ماند
ای که شعر از تو وام می‌گیرد
راه تو بر مدار جریان است،
سرو ما ایستاده می‌میرد
یک زنی حسرتی به دل دارد،
حسرت سالهای دیرین است
چشم در انتظار فرزند است
نام مادر عجیب شیرین است
تو به او هدیه داده‌ایی نام
ناب و خوب و اصیلِ مادر را
پدری کرده برتنش انگار
جامه‌ی تار و پود باور را
هرکجا نام توست روییده است
بذر سبزی به همت باران
نام ایران، جوان تر از پیش است
هر کجا رفته نامی از رویان
راه تو راه عشق‌بازی بود،
راه خدمت به خلق، راه امید
چه به جا گفت حضرت آقا
جایگاهت رفیع، مثل شهید

رتبه سوم: نسرین کرم زاده، جهاددانشگاهی واحد زنجان

نامه ای برای سیمین….

یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پرگشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت

آری…از دریچه چشم‌های تو به کودکیت می‎نگرم به چشم‎های معصوم نوزادی که عطر بهارنارنج و شکوفه ها صورتی گل محمدی از پر قنداقش برخاسته… همان گل‎هایی که رایحه‎ اش در کوچه سیمین می‎پیچید، آخ از آن کوچه…
دخترک نازم تو نیز همنام کوچه ای هستی که ساختمان کوچک رویان در قلبش بود، یکسال پس از تاسیس رسمی رویان، تو اولین طلوع خیره کننده بودی، درست مانند اسمت،درخشان…
حالا آرزوی من،مادر دل خسته‌ای که نور امید بر وجودش تابید و هستی اش با جوانه زدن یاخته‌ای، معنا یافت”نامداری توست”
فرزندم،علم و ایمان دو بال پرواز دکترآشتیانی است. کسی که به واژه “جهاد” در مسیر اعتلای هویت ملی، خودباوری و امیدآفرینی نور بخشید وآنگاه آن نور به قرص قمر بدل شد و کوچه سیمین را مهتابی کرد تا مادرت حسرت در آغوش کشیدن تو را به یغما نبرد.
می‌دانی سیمینم حسرت، رنج دردآلودی است که زخم خورده‌هایش این درد به استخوان نشسته را کشیده اند.

حالا من چقدر خوشبختم که فرسخ‌ها از این کلمه به اندازه مرحمت رب تعالی فاصله گرفته‌ام.
دخترم،شبیه‌سازی وسلول درمانی دو علم نوپا برای ایران و رویان بود.
باورت می‌شود علم و دانش آن سال‌ها حاصل خودآموزی بود نه یادگیری!
رواست که برای این اراده دست به سینه وان یکاد خوان ایستاد.
سیمینم…
روزی خواهد آمد که در جستجوی خویش برآشفته خواهی شد
اما آن روز به نور خواهی رسید
نوری به رنگ تعریف نشده… که از جنس پر قو‌هاست… نوری که به مهربانی لبخند خداست
“شعر از فریدون مشیری”

رتبه چهارم: مهدیا دژبراز ، فرزند جهادگر امید دژبراز سازمان جهاددانشگاهی علوم پزشکی تهران

سلام آقای کاظمی آشتیانی من مهدیا دژبراز هستم. وقتی که زندگی‌نامه‌ی شما را خواندم. متوجه شدم که شما یک دانشمند ایرانی بودید، که زحماتتان باعث سربلندی کشور عزیزمان شده است.
وقتی حال پدر ومادرانی که با دانش شما صاحب فرزند شده‌اند، را می‌بینم، انگیزه‌ام دو برابر می‌شود ،که انجام کار خیر تا ابد برای انسان نیکی ودعای خیر به ارمغان می‌آورد
با این که یک نویسنده‌ی کوچک هستم ولی در مقابل شما به چشم نمی‌آیم، به شما دانشمند بزرگ کشورم قول می‌دهم همان طور که حاج قاسم توانست با از خودگذشتگی و ایثار جلوی کفر را بگیرد و شر شیاطین خونخوار را از کشور عزیزمان ایران وحرم مطهر حضرت زینب کبری کم کند و پرچم مقدس کشور عزیزمان ایران را با اقتدار در سراسر دنیا برافرازد
من هم به سهم خودم هر چند کوچک با توجه به فرمایشات امام خامنه‌ای قول می‌دهم تا با دستان وقلم کوچکم برای بالا بردن نام ایران و ایرانی تمام تلاشم را به کار بگیرم.‌
امیدوارم تا با دعای خیر شما و کمک خداوند بتوانم گوشه‌ای از مشکلات کشورم را حل کنم و برای راحتی مردم کشورم مفید باشم
ان شاء الله

برگزیدگان بخش (نقاشی): 
در بخش نقاشی نیز که در دو گروه سنی کمتر و بیشتر از 10 سال برگزار شد، دکتر بهنام جلالی جعفری، استاد نقاشی و طراحی در دانشگاه با مدرک دکترا فلسفه هنر با تخصص زیبایی شناسی به عنوان رییس کمیته داوران برگزیدگان را به شرح ذیل معرفی و جوایز 20 تا 50 میلیون ریالی دریافت کردند.

رده سنی 10 سال و کمتر: 

رتبه اول: شیوا شهبازی 10 ساله، فرزند جهادگر خانم نسیم زرین پنجه پژوهشکده گیاهان دارویی

رتبه دوم: سارا حسینی 4 ساله، فرزند جهادگر خانم فاطمه جافری جهاددانشگاهی واحد لرستان

رتبه سوم: امیرحسین پیله چی 5 ساله، فرزند جهادگر آقای فرشاد پیله چی جهاددانشگاهی واحد قزوین

رده سنی بالای 10 سال:

رتبه اول: سیده آوا علوی 13 ساله، فرزند جهادگر خانم مهدیه صادقی جهاددانشگاهی واحد کرمان

رتبه دوم: آران وفائی زاده 11 ساله، فرزند جهادگر خانم مریم خروشی جهاددانشگاهی واحد اردبیل

رتبه سوم: هستی حسینی 14 ساله ، فرزند جهادگر آقای رضا حسینی جهاددانشگاهی واحد خراسان جنوبی

گفتنی است، در آینده منتخبی از دل‌نوشته‌ها و نقاشی‌های برتر چاپ و منتشر می‌شود.

خروج از نسخه موبایل