در آغاز این نوشتار لازم است روشن شود مراد و منظور از فرهنگ چیست؟ چنانکه اهل خرد و علم و پژوهش میدانند فرهنگ یک مقوله و موضوع بسیار وسیع و فراخمند است که از رسم و رسوم و سبک و سلوک تا مشی و مرام و انحاء و اقسام مناسبات اجتماعی و علمی را مشتمل و متضمن میباشد. لیکن در اینجا مقصود و غرض من از فرهنگ و نسبت آن با علم و فناوری، همانا، دو مؤلفه ی اساسی و تأثیر گذار است:
1- تمهید و آمادهسازی فضای فکری«intellectual climate» و زمینه کار و کوشش جدی علمی است.
2- ۲- ارتقای روحیه و انگیزه و اشتیاق علمی «passion of science» و ذوق و شوق و جوش و خروش علمورزی است.
پرسش اصلی در این زمینه آن است که چگونه فرهنگ غنی و علم و فناوری قویم داشته باشیم؟ یعنی چگونه فرهنگ و انگیزه علمورزی و تولید دستاوردهای اصیل و ماندگار علمی در دل و جان و ذهن و ضمیر پژوهشگران و کارآفرینان و اهل اندیشه و دانش، نهادینه شود و مانا و پایا و زایا باشد؟ به تحقیق و ژرفاندیشی میتوان دریافت برای تمهید و فراهمآوری چنین فضای مناسب و مساعد لازم است بدقت چندین مرحله را سپری کنیم و یا پیرایش و تکمیل نمائیم:
مرحله اول تعریف و تبیین موضوعات علمی و تخصصی است. یعنی یک دانشورز و فناور، اگر ذهنیت و تعریف و توصیف کامل و جامع از محصول و پروژه علمی خود نداشته باشد در عمل و پیادهسازی و تولید آن دچار اشکال و نقص خواهد شد. زیرا، اشراف تعریفی و تحلیلی از مقولات علمی مقدم و اولی بر عملآوری و خط تولید است.
مرحله دوم و از قبل و پی این تعریف و ترسیم حد و رسم یک پروژه علمی ست که امکان تصنیع و صنعتگری پیدا میشود. «دقت لازم است». در واقع، تصنیع و تولید و دستاورد و اثرات علمی ریشه در تفکر و فرهنگ و اشراف ذهنی و تجربه عملی دارد. بی تردید، ذهنهای خلاق و آفرینشگر توانایی تصنیع و تولید استوار و مؤثر را دارند. بنابراین، تربیت «فرهنگ» شرط اول علمورزی و دانشوری است. در اصل، علوم و صنایع و تکنولوژی با بنیانهای تفکری، معرفتی و فرهنگی و تجربه اندوزی ربط وثیق و ارتباط عمیق دارند.
مرحله سوم و بعد از تعریف و تصنیع، نوبت به مرحله مقدمه چینی و فراهم آوری استدلال میرسد. یک دانشورز و متفکر فناوری ضرورت دارد تک تک مؤلفههای استدلال و برهان علمی خود را بسنجد تا بتواند محصول و دستاورد علمی متقن و مستدل و محکم تولید کند. این کار نیازمند به اندیشیدن و کوشیدن اثربخش دارد، به تعبیر دیگر، تحقق این هدف از رهگذر تفکر و اندیشه و فرهنگ میگذرد. چگونه مقدمات متقن و بررسی شده و به آزمایش «experience» رسیده یک رویداد علمی را فراهم کنیم؟ و برهان علمی تشکیل دهیم.
می خواهم بگویم علم ورز و یا شخصی که نتواند استدلال و برهان علمی استوار و روشن تشکیل دهد، هرگز نخواهد توانست صنعت و دستاورد علمی تولیدی و تحقیقی ایجاد کند و در حد و حدود مونتاژ کاری و تقلیدی و کپی برداری باقی خواهد ماند.
مرحله چهارم قضیه سازی و فرضیه آوری است. اثبات قضایا ( مثلاً، اقلیدس و کلید هندسه را در نظر بگیرید و کارهای متقن و برهانهای وی را مد نظر قرار دهید ) و قبل از آن طرح و تعبیه و تشکیل فرضها و فرضیهها کار بسیار تخصصی و تفکری و علمی ست. اینجاست که میگویم، اندیشه ورزی و مغز پروری و تربیت ذهنها و خلاقیت و نوآوریها اساس کار و فعالیت علمی است. اما، این نوع قضایا چگونه ساخته و پرداخته میشوند؟
اصولاً، این قسم فرضها و قضیهها، قضایای موقتی و آزمایشی «tentative» هستند. یعنی فرضیههایی که نیازمند به بررسی علمی و آزمایش دارند، بعد از مشاهده و آزمایش و تکرار آن آزمایش و تعبیر و تفسیر دقیق علمی، نوبت به ایجاد و تولید و صنعت و دستاورد و محصول میرسد.
بنابراین، تحقیق و پژوهش همواره همراه تولید و توسعه است. پژوهش در فرهنگ، پژوهش در علم، پژوهش در فناوری و اعتبارسنجی محصولات و دستاوردهای علمی و صنعتی. تفاوت علم ورز و فناور مشتاق و راغب با شبه علم ورز و شبه صنعت گر به اندازه تفاوت کار تولیدی و کار تقلیدی است، به فاصله کوشش مولد وار و مونتاژ کار است!
آیا کشور مونتاژ کار با کشور مولد کار یکسان است؟ آیا تولید محصولات علمی آگاهانه و متفکرانه و مشتاقانه با عرضه دستاوردهای مونتاژ کارانه و با بی میلی و اشتیاق کاری، یکسان است؟ چرا در بسیاری از مواقع مردم خرید کالای خارجی را بر کالای ایرانی ترجیح میدهند؟ مثلاً، تلویزیون و ماشین لباسشویی و خودروی خارجی را بر ایرانی ترجیح میدهند؟ زیرا، مردم به این قاعده آگاه هستند که ترجیح بلا مرجح محال است، یعنی حتماً باید مزیت و کیفیتی بالاتر مطرح باشد تا مردم کالای مثلا آلمانی را بر ایرانی ترجیح دهند. آنچه در این نوشتار کوتاه گفته آمد، شاید به بهبود بنیانها و کیفیت علمی و تخصصی اهل علم و دانش و فناوری ایرانی بیافزاید و مددی برساند.
ما نیازمند و محتاج تفکر مؤثر و فرهنگ پویا و خلاق و صنعت مولد و مفید «اثربخش» و علم اصیل هستیم تا از محاکات و نمایشها و ظاهرسازیها به اصلها و اثرها و استواریهاعبور کنیم و ایران اندیشه و علم محور بسازیم. چکیده سخن این است که علمورزی و صنعت گری و فناوری و تولید محصول با اندیشه ورزی و فرهنگ پویا و اشتیاق مند ربط وثیق و لاینفک دارد.