نماد سایت خبرگزاری سیناپرس

نگرش و ضریب دقت مسیرخلاقیت را هموار می‌سازد

آیا تعریف "مید" از خلاقیت تعریف درستی است وافرادی که خارج از این تعریف قرار می‌گیرند فاقد تفکر خلاق هستند؟اساسا تعریف جامع و کامل خلاقیت چیست ؟خلاقیت ذاتی است یا اکتسابی؟

از گذشته نظریات مختلفی پیرامون خلاقیت مطرح شده است و دانشمندان بسیاری تعریف خاصی از خلاقیت ارائه کرده‌اند ؛واضح است اغلب افراد تمایل دارند فرد خلاقی باشند چرا که خلاقیت را مساوی با کسب موفقیت می‌دانند ؛امروزه کلاسها و سمینارهای کسب خلاقیت متقاضیان بسیاری دارند که خود گواه علاقمندی افراد برای کسب این مهارت است لیکن باید دید آموزش از طریق شرکت در کلاسهای پرورش خلاقیت موثر است یا تابع برخورداری از شرایط دیگری است.

خلاقیت مفهومی انتزاعی

دکتر حسین سیرانی مشاور ایده یابی و نویسنده کتب خلاقیت در این خصوص گفت: تعاریف مختلفی از گذشته در بیان مفهوم خلاقیت مطرح شده است .برخی از این تعاریف علمی و برخی فانتزی هستند واجماعی بر سر این این موضوع که فلان تعریف، تعریف جامع وکاملی است وجود ندارد زیرا این مفهوم انتزاعی است وسایر مفاهیم انتزاعی نظیر هوش هم به همین صورت تعریف می‌شوند.از گذشته بزرگان واندیشمندان مختلف از مکاتب مختلف روان‌ شناسی تعاریف متفاوتی درباره این مقوله بیان کرده‌اند. از طرفی افراد دیگری هستند که تعاریف معلم ساخته یا فانتزی برای این مفهوم مطرح می‌کنند به طور نمونه "خلاقیت زدن دوشاخه به پریز خورشید است " در خصوص اینکه خلاقیت اکتسابی است یا ذاتی وسرشتی می‌توان گفت بیشتر از اینکه سرشتی باشد اکتسابی است واعتقاد کلی  براین است که خلاقیت یک مهارت اکتسابی بوده و قابل دریافت است.

فرایند خلق یک ایده

وی افزود: معمولا روانشناسان وروانکاوان ذهن را به سه بخش تقسیم می‌کنند: آگاهی،نیمه آگاهی وناخودآگاهی.تمام اطلاعاتی که از حواس پنجگانه کسب می‌شوند ویا از پردازشهای ذهنی  به دست می‌آیند، در ناخودآگاه ذخیره می‌شوند. آگاهی همان چیزی است که افراد به عنوان مهارت تکرار وتمرین می‌کنند وجز عادت‌ها ومهارت‌های آنها قرار می‌گیرد.بین آگاهی وناآگاهی دریچه‌ای وجود دارد که به آن نیمه آگاهی گفته می‌شود. در نیمه آگاهی فضایی برای دریافت اطلاعات خاص از ناخودآگاهی وجود دارد که فرد را از این دریچه به آگاهی می‌رساند.افراد خلاق افرادی هستند که این دریچه را در اختیار دارند وحالت‌هایی از ذهن را تجربه می‌کنند که آنها را قادر می‌سازد اطلاعات را از ناخودآگاه بیرون کشیده ،تجزیه وتحلیل کنند وچیزی را خلق کنند واین  مقوله را" ایده نو ذهنی" می‌گویند .ایده نو ذهنی که از ناخودآگاه خلق شده در آگاهی به مرحله فهم می‌رسد وایده مفهومی نامیده می‌شود. ایده مفهومی   در نیمکره چپ پردازش می‌شود واین پردازش وغلط یابی در ایده یابی مفهومی به نیمکره راست مغز فرستاده می‌شود وبه حدی این تبادل اطلاعات بین دونیمکره اتفاق می‌افتد که یک ایده کاربردی خلق می‌شود.

باهوش‌ها لزوما خلاق نیستند

این روانشناس عمومی ضمن اشاره به این موضوع که هراندازه فرد دامنه اطلاعات ذهنی خود را در ناخودآگاه بالا برد خلاق تر خواهد بود اظهار داشت: بر این اساس روانشناسان مثالی زده ومی‌گویند زمانیکه نوزاد در خواب است اگر رادیو با صدای کم در کنار او روشن باشد در خواب هم مغز نوزاد اطلاعات را کسب می‌کند ومطالب مطرح شده را ضبط می‌کند. بنابراین نمی‌توان سن خاصی را برای کسب خلاقیت وآموزش پیشنهاد داد بلکه می‌توان گفت هراندازه والدین دامنه اطلاعات وحفظیات وتجارب خود را در اختیار کودکان بگذارند طبیعتا قادر هستند کودکان خلاق تری تربیت کنند مضاف بر اینکه در آینده می‌توانند  به لحاظ اکتسابی تکنیک‌ها ومهارت ‌های خلاقیت را به آنها آموزش دهند.

نکته دیگری که مطرح می‌شود این است که چه ارتباطی میان هوش و خلاقیت وجود دارد ؟از گذشته آزمون‌ها وتحقیقات زیادی در باب این موضوع انجام شده است ومعمولا می‌گویند افراد باهوش لزوما خلاق نیستند لیکن افراد خلاق لزوما باهوش هستند درواقع این نتیجه کلی است که از این تحقیقات گرفته شده است زیرا خلاقیت یا آفرینندگی یکی از ویژگی‌های آدمی است که نه تنها به داشتن انگیزه قوی بلکه به هوش بالاتر از متوسط نیاز دارد.گفته شده است که برخورداری از هوش بالاتر از متوسط برای کارهای خلاقانه لازم است اما کافی نیست .برای آفرینندگی ،علاوه بر هوش به انگیزه واستعدادهای خاص نیاز است.

نیاز سنجی و رفاه سنجی

سیرانی در خصوص ارتباط میان خلاقیت ومیزان دستیابی افراد به موفقیت عنوان کرد: موفقیت کلمه انتزاعی است وشامل مقولات مختلف می‌شود؛موفقیت تحصیلی،شغلی وزندگی زناشوئی . با نگاه به شرکت‌های موفق در دنیا می‌توان به این نکته رسید که در تمامی این شرکت‌ها بستر خلاقیت مهیا است.زمانی که خلاقیت موجود باشد امکان نوآوری مهیا می‌شود.ریشه خلاقیت در دو مقوله اساسی وجود دارد یکی نیاز ودیگری رفاه .در گذشته تأکید زیادی بر نیاز بود واز طریق  نیازسنجی در درون جامعه به نیاز افراد پی  برده می‌شد  و مطابق با این نیازها با ایده‌های مختلف خلق و به بازار ارائه می‌شد.درحال حاضر که بیشتر جامعه اشباع ازمحصول  است  به بحث خلاقیت نگاه رفاهی می‌شود  ودر فضای شرکتها وفضای جامعه همه چیز را مهیا میکنند تا از طریق این مقوله خلاقیت اتفاق بیفتد واین گونه به موفقیت دست می‌یابند.

نگرش خلاق پایه واساس خلاقیت

وی در پاسخ به این پرسش خبرنگار سیناپرس که چگونه می‌توان تکنیک‌های خلاقیت را آموخت گفت: برای اینکه فردی خلاق شود  نیاز به وجود یک بستر است که مهمترین آن نگرش خلاق است وبرای هرکاری نیاز به طی کردن مراحل یادگیری است.در فرایند یادگیری نخست اطلاعات دریافت می‌شود اگر این اطلاعات باورپذیر شود در مرحله سوم منجر به نگرش می‌شود ونگرش در فرد تولید رفتار می‌کند وزمانی که رفتار تکرار شود به عادت منجر می‌شود وتکرار عادت مهارت را به وجود می‌آورد.این فرایند یادگیری است در زمینه خلاقیت هم این فرایند وجود دارد وافراد خلاق افرادی هستند که قبل از اینکه خلاقیت را بیاموزند نسبت به آن نگرش دارند یعنی به دنبال نوآوری ومتفاوت انجام دادن کارها هستند این مسأله همان بستر خلاقیت است بنابراین این بستر نیاز به نگرش خلاق دارد .اگر بخواهیم  کودک،بزرگسال،جامعه ویا شرکتی را خلاق کنیم در اولین اقدام نیازمند ایجاد نگرش خلاق در آن سیستم هستیم ودر این زمان آموزش خلاقیت موثر واقع خواهد شد ودر غیر این صورت فرد آموزشی می‌بیند که هیچ گاه به کار نمی‌بندد.نگرش‌ خلاق هم زمانی ایجاد می‌شود که به افراد پارادایم‌ها آموخته شود یعنی فرد بداند که در قالب مسأله‌ای تفکر می‌کند وزمانی که  به این درک رسید که قادر است خارج ازاین قالب هم تفکر کند نگرش خلاق در او ایجاد می‌شود.

این است وجز این هم می‌تواند باشد

دکتر سیرانی در ادامه افزود: بعد از نگرش خلاق می‌توان به آموزش تکنیک‌های خلاقیت پرداخت. در مورد نگرش خلاق جمله ساده‌ای طراحی شده است که به خوبی بیانگر این مسأله است این جمله می‌گوید :"این است وجز این هم می‌تواند باشد" این جمله ساده  درسه بخش معنی می‌شود زمانی که شما می‌گویید این است به این معنی است که درحال تجزیه وواقعیت یابی موضوعی هستید واگر فرد خلاق باشد حتما موضوع را تجزیه وآنالیز می‌کند تا متوجه شود نقص ونیاز آن کجاست وتا این کار صورت نپذیرد نیاز کشف نمی‌شود بنابراین اولین قسمت این جمله آنالیز کردن است وبخش دوم بعد از واقعیت یابی می‌گوید "جز این هم " یعنی حالا که این مسأله آنالیز شد آیا به صورت دیگری هم می‌تواند باشد وبنابراین برای موضوع ایده یابی می‌شود تا چیز جدیدی خلق شود وذهن شروع به بازیابی اطلاعات وراه یابی اطلاعات جدید می‌کند.ودر بخش سوم میگوید "می‌تواند باشد " ونمی‌توانید بگویید هست یعنی ما همیشه تمام چیزها را نمی‌توانیم به سمت تغییر ببریم زیرا گاهی امری کامل است واصلا نیازی وجود ندارد که بر روی آن خلاقیت ایجاد شود وکلمه می‌تواند باشد در واقع یک تلنگر است بنابراین این جمله  پایه نگرش خلاق است که هر امری را قابل پالایش می‌سازد.

شرکت در کلاسهای آموزش خلاقیت

 سیرانی در خصوص لزوم  شرکت در کلاسهای آموزش خلاقیت اظهار کرد: به نظرمن شرکت درهر کلاسی که قادر باشد یک مسأله مفید هم به افراد ارائه دهد مناسب است.در مورد بحث خلاقیت بهتر است تمام ابعاد یک مسأله را در نظر گرفت؛ افراد خلاق نگاه آینده پژوهی دارند ومسیری را برای خود طراحی می‌کنند واین طراحی باعث می‌شود از بالا به موضوع نگاه کنند ؛منظور این است که وقتی فرد قصد ثبت نام فرزند خود در کلاس آموزش خلاقیت دارد باید ببیند که چه قصدی از آموزش خلاقیت دارد وبنابراین ابتدا انگیزه باید یافت شود وزمانی که در درون افراد این امر نهادینه شد که آینده افراد وابسته به خلاقیت ونوآوری است می‌توان از ابزارها استفاده کرد؛ اولین ابزار بالا بردن قدرت دقت فرزند است  متأسفانه به دلیل وجود محرک‌های زیاد  در جامعه ضریب دقت کودکان رو به کاهش است وافراد کل نگرشده وجزئیات را فراموش کرده‌اند ودر نتیجه ضریب دقت پایین آمده است  فردی که ضریب دقت پایین داشته باشد قادر نخواهد بود خلاق وموفق باشد.لذا برای دستیابی به این امر فرد باید مشاهده گر،شنونده وجزئی نگر باشد. در نهایت بعد از اینکه متوجه شد به چه دلیل خواهان کسب خلاقیت است در پله دوم ضریب دقت را افزایش دهد بعد از درک این دو نکته لزوما نیاز به کسب این مهارت ازطریق شرکت در کلاسها نبوده ومی‌توان شروع به خلاقیت کرد.

 

گفتگو: اعظم صفایی

No tags for this post.
خروج از نسخه موبایل