سیناپرس از 3 دهه فراز و فرود گزارش میدهد
اقتصاد هنرهای تجمسی؛ ظرفیت فراموش شده
آذر پناهی: آنچه به عنوان اقتصاد هنر از آن یاد میشود، در کشور ما عمری تقریبا 30 ساله دارد. اواخر دهه 70 تلاشهای ابتدایی برای ورود به اقتصاد هنر صورت گرفت، سعی شد از تجارب جهانی استفاده شود و حراج کریستیز به نظر اولین آن بود.
به گزارش سیناپرس، آثار ایرانی چند سالی در این رویداد شرکت کردند و در نهایت آن زمان قرار بود که این حراج به ایران بیاید اما در نهایت با توجه به موقیعت و وضعیت این حراج اوائل دهه 80 به دوبی رفت.
البته نمی توان این موضوع را هم نادیده گرفت که هنرهای تجسمی قبل از آغاز دهه هشتاد؛ بیشترین فعالیت بومی را داشت، فعالیتها منوط به ایجاد و کار چند گالری بوده اما از دهه 80 به بعد تعداد گالریها بیشتر شد و به نوعی برنامههای تجسمی ساختار و رویکرد گسترهای به خود گرفت و فروس سالانه آثار هنری در برنامه مدیران دولتی و حتی خصوصی قرار گرفت.
شروع فعالیت اقتصادی هنر در این دهه برگزاری اکسپو آثار هنری بود که تجربه خاصی را در آن زمان با همه آزمون و خطاهایش رقم زد. این رویه منجر به بازگشایی گالریها و همکاری بیشتر و حتی تولید رویدادهای و ایونتهای مشترک شد که زمینه اقتصادی در آنها نیز تجربه میشد.
بعدتر ظهور و ایجاد حراجهای ملی و بینالمللی باعث شد که مفهوم اقتصاد هنر به خصوص در حوزه تجسمی محسوس شود و خیلی از فعالان و حتی علاقمندان وارد این هنر شوند.
بالا رفتن قیمت آثار هنرمندان، سرریز شدن قیمتهای دلاری به حوزه هنر، استاندارد شدن شرایط گالری داری با حمایت از هنرمندان نوظهور، تاسیس شعب گالریهای ایرانی در خارج از کشور و… شرایطی را به وجود آورد تا آثار هنری، صرفا با نگاه هنری همراه نباشد و سرمایهگذاری در این حوزه بیشتر شود و با نگاه منصفانه اقتصاد هنرهای تجسمی از رشد صعودی خوبی با تمام نقصهایش برخوردار بود.
این رشد باعث شد که علاوه بر مجموعهداران حتی برخی موزههای خصوصی و بانکها نیز در این حوزه سرمایهگذاری کنند. درباره گالریها به نظر میرسد نقش اقتصاد بدنه را برعهده دارند و همینها باعث ترغیب بانکها و بیمهها به فعالیت شدند. یکی از حراجهایی که توانست به اقتصاد هنرهای تجسمی کمک کند، حراج تهران بود، برخی از کارشناسان معتقدند که حراج تهران، توجه نظام سیاسی کشور را به هنرهای تجسمی جلب کرد و این حراج، سهمی برای هنرهای تجسمی در تولید ناخالص ملی و همین طور صادرات کشور ایجاد کرد. حراجها یک کارکرد کاملاً اقتصادی دارند .
حراج جایی است که اصولاً مجموعهدارها و گالریدارهایی که روی یک هنرمند طی سالها سرمایهگذاری کردهاند، شرکت میکنند و حراج جایی است که آثاری در آن راه پیدا میکنند که جای دیگری قابل خرید و فروش نیستند.
کرونا دامن هنرهای تجسمی را گرفت
بعد از پایان تقریبی کرونا، هنرهای تجسمی یکی از پیچیدهترین دوران اقتصادی خود را طی کرد، این در حالی بود که در یک دهه گذشته، هنرهای تجسمی دوران خوبی را سپری کرده بود. بعد از کرونا نیز قرار بود مدیران با تاکید بر برنامههایی که عنوان کردند بار دیگر رونقی به اقتصاد این حوزه ببخشند که در عمل نشان داده شد، این حوزه به نسبت سالهای گذشته نتوانست در بخش اقتصاد حرکت قابل توجی داشته باشد.
بر اساس این گزارش، وضعیت اقتصاد هنرهای تجسمی تا نیمههای دهه 90 هم موفق پیش رفت تا این که موضوع تشدید تحریمها، در کنار شیوع کرونا و تعطیلیهای ناگهانی باعث شد شرایط اقتصاد هنرهای تجسمی و البته فعالیت هنرمندان تعطیل شود.
بسته شدن گالریهای تهران و به تبع آن عدم برگزاری حراجیهای داخلی، عملا قفل محکمی بود که بر فضای اقتصادی هنر هم در زمان شیوع کرنا زده و هم این که اتفاقات مختلف این بی رونقی را به سال 1401 نیز کشاند.
واکای و شناسایی علل این بیرونقی حتی بعد از کرونا قابل بررسی است، شاید بتوان گفت شرایط اجتماعی ایجاد شده و همچنین حضور برخی از مدیران بر مسند هنرهای تجسمی باعث شد که وضعیت اقتصادی این هنر بدتر شود؛ مدیرانی که پیش تر توانسته بودند آزمون و خطاها را در اقتصاد هنر سپری کنند و موفق باشند به کنار گذاشته شدند و مدیران با سابقه کمتر در این امور سکان را به دست گرفتند.
نتیجه اینکه عدم برنامه ریزی و تعطیلی گسترده گالریها و عدم برگزاری حراجهای ملی و بین المللی و در کنار ضعف مدیریتی زمینه را برای یک رکود آماده کرد.
چرا موفق نشدیم؟
نبود سیاستگذاری در حوزه اقتصاد هنر، در عرصه فعالیتهای بینالمللی هنر هم مشهود بوده، در نبود دیپلماسی دولتی برای پیدا کردن راهی برای فعالیت اقتصادی در این زمینه، عملا دست هنرمندان ایرانی را از بازارهای بین المللی هنر کوتاه شده است.
بخش دولتی که به عنوان سیاستگذار باید در راستای تسهیل شرایط فعالیت بخش خصوصی قدم بر میداشت ، موانعی را برای این موضوع ایجاد کرد.
شکل گیری شورای خروج آثار هنری بود که عملا نه در راستای اقتصادی بلکه مانع بزرگی بر سر این راه بود. با استناد به بند 20 ماده 2 قانون اهداف و وظایف وزارت ارشاد و بند (د) آییننامه اجرایی خروج محصولات فرهنگی و هنری مصوب 1382؛ آثار هنری که جزو نفایس ملی محسوب شد.
شکل گیری چنین شورایی در ماهیت جدید خود، مانع خروج آثار هنری، هنرمندان جوان هم شد و مدتها گالریهایی که آثار هنرمندان جوان را به خریداران خارجی فروخته بودند برای دریافت مجوز خروج این آثار پشت درهای بسته نگه داشت تا عملا چنین خرید و فروشهایی که در راستای توسعه اقتصادی هنر هستند، مسکوت یا لغو شود و همه این اتفاقات در سال گذشته رقم خورد.
اقتصاد هنرهای تجسمی در تعلیق!
در حال حاضر 8 ماه از سال میگذرد اما با نگاهی به وضعیت اقتصاد هنرهای تجسمی چند بخش مهم وجود دارد که به نظر باعث شده همچنان اقتصاد هنر در کما باقی بماند. یکی از موضوعات شرایط اجتماعی- اقتصادی جامعه است که با توجه به برخی نابسامانیها باعث شده که سه فصل گذشته همچنان شاهد رکود عجیبی در این هنر باشیم.
تنها و بزرگترین رویداد اقتصادی امسال هفدهمین حراج تهران است که تیر ماه برگزار شد . هفدهمین دوره حراج تهران که به آثار هنر مدرن و معاصر ایران اختصاص داشت با ارائه ۱۱۰ اثر در هتل پارسیان آزادی برگزار شد و توانست با فروش کلی ۲۱۱ میلیارد و ۲۱۰ میلیون تومانی، رکورد چشمگیری را در بازار هنر ایران به ثبت رساند.
در این دوره ۱۱۰ اثر از ۱۰۰ هنرمند که از چهرههای تثبت شده بازار هنر کشور ارائه شد که منتخبی بود از آثار اساتید مدرنیست و آثار شاخصی از هنرمندان معاصر ایران. از میان این آثار ۱۰۰ اثر به فروش رسیدند و ۱۰ اثربه فروش نرسید تا در نهایت رکورد ۲۱۱ میلیارد و ۲۱۰ میلیون تومانی برای مارکت هنر ایران ثبت شد.
در هفدهمین حراج تهران ۵۰ اثر با ارزش برآورد قیمت چندین میلیارد تومان به مجموعهداران ایرانی پیشنهاد شدند، که در نهایت۴۵ اثر یعنی بیش از ۴۰ درصد آثار فروش رفته در دوره هفدهم با قیمت میلیاردی چکش خوردند.
رکورد این دوره حراج به تابلو بدون عنوان سهراب سپهری که یک منظره انتزاعی همراه با برکه آب و دو شقایق سرخ و نیم تنه درخت، متعلق به دهه ۱۳۴۰ بود به قیمت ۲۱ میلیارد و ۳۰۰ میلیون اختصاص پیدا کرد و پس از آن اثر انتزاعی دیگری از کوروش شیشهگران به قیمت ۱۷ میلیارد در جایگاه دوم ذیقیمتترین آثار هفدهمین حراج تهران قرار گرفت.
تابلو دیگری از مجموعه تنه درختان سهراب سپهری نیز با قیمت ۱۲ میلیارد و ۴۰۰ میلیون، در جایگاه سوم قرار گرفت. تابلو اندام حسین زنده رودی با قیمت ۱۱ میلیارد و ۲۰۰ میلیون، اثر مربع و مثلثها منیر فرمانفراییان با قیمت با ۹ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان در جایگاه بعدی گرانقیمتترین آثار حراج هفدهم قرار گرفتند.
در مجموع در حراج هفدهم ۳۴ اثر بین یک تا پنج میلیارد تومان، ۱۷ اثر بین ۵۰۰ میلیون تا یک میلیارد تومان و ۳۶ اثر پایینتر از ۵۰۰ میلیون تومان فروخته شدند. از میان ۸۶ اثر نقاشی، ۹ مجسمه، چهار عکس و ۱۱ تابلو نقاشی خط؛ ۱۰۰ اثر به فروش رسیدند که مبین استقبال مجموعهداران از آفرینشهای هنری هنرمندان ایرانی است و متضمن موفقیت بیشتر هنر ایران و رونق اقتصاد هنر در آینده است.
هر چند در هشت ماه گذشته کار چشمگیری صورت نگرفته و تنها حراج برگزار شده، حراج تهران است اما فروش ۲۱۱ میلیارد و ۲۱۰ میلیون تومانی این دوره نشان میدهد که این رویداد اقتصادی هنر به هدف خود در رونق بازار هنر کشور و ایجاد توازن میان قیمت آثار چهرههای تثبیت شده هنر ایران در بازار جهانی و داخلی دست یافته است.
حراج تهران توانسته طی یک دهه فعالیت ضمن ارتقاء جایگاه مجموعهداری در کشور و رونق اقتصاد هنر ایران، شرایطی را مهیا کند که استقبال فروشندگان و خریداران آثار هنری در داخل کشور، به طور چشمگیری افزایش یافته و علاقمندان به آثار هنری مجبور به خروج ارز به منظور خریداری آثار از حراجهای خارج از کشور نباشند.
موفقیت این حراج نشان داد علیرغم همه مشکلات و تنگناهای اقتصادی، بازار آثار هنری در داخل کشور همچنان پررونق است و در نگاه کلی آفرینشهای هنری در مقام سرمایهگذاری اقتصادی به جایگاه تثبیت شدهای دست یافته است.