اولین کنفرانس «انسان خیرخواه، جامعه خیرخواه و اخلاق امروز در میراث فارابی» به میزبانی دانشگاه الفارابی قزاقستان و با حضور فارابیشناسان ایرانی، برگزار شد.
به گزارش پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم، اولین کنفرانس انسان خیرخواه، جامعه خیرخواه و اخلاق امروز در میراث فارابی بر اساس توافق دبیرخانه علمی کمیته مشترک ایران و قزاقستان در فارابیشناسی و با ابتکار نمایندگی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در آلماتیِ قزاقستان و محوریت دانشگاه الفارابی قزاقستان، امروز سه شنبه ۲ آبان ماه ۱۴۰۲ ( ۲۴ اکتبر ۲۰۲۳ ) در محل دانشگاه الفارابی قزاقستان برگزار شد.
غلامرضا اعوانی، استاد برجسته و چهره ماندگار ایران در عرصه فلسفه و حکمت، رضا غلامی، استاد فلسفه سیاسی و رییس پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، مسعود امید، استاد فلسفه دانشگاه تبریز، رضا ماحوزی، استاد فلسفه پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی حضور یافتند و سخنرانی کردند.
فارابی؛ فیلسوفی اجتماعی و مدنی
غلامرضا اعوانی در سخنرانی خود با عنوان معنای سعادت گفت: فارابی معلم ثانی معرفی شده زیرا به قول خود فارابی، فلسفه بعد از انتقال از آتن به مناطق گوناگون شرق، تحت تاثیر بحثهای کلامی و مباحث فیلسوفان مسیحی قرار گرفت و لازم بود فلسفه ارسطویی با همان جامعیتی که داشت، دوباره احیاء شود و فارابی این کار را کرد؛ یعنی آثار مهم ارسطو را که فقط یکی از آنها به الهیات اختصاص دارد، بازخوانی کرد و شرح داد.
وی تاکید کرد: افکار فارابی نظاممند است و نمیتوان بدون فهم کامل دیدگاههای او به برداشت روشنی از سعادت دست یافت. فارابی سعادت را نه فقط برای فرد، بلکه برای جامعه میخواهد. زیرا فارابی یک فیلسوف اجتماعی و مدنی است و حتی تراز دید او به سعادت، جهانی است. او سعادت را خیر اعلی معرفی میکند. از نظر فارابی راه رسیدن به سعادت فضیلت است. فارابی با تاکید بر مدینه فاضله، مدینه فاضله را آن مدینهای میداند که همه اجزای آن بر فضیلت پایه گذاری شده است.
اعوانی گفت: در نظرگاه فارابی، حکمت قدر مشترک همه ادیان است و تنها راه وصول به سعادت حکمت است. قرآن همه پیامبران را معلمان حکمت میخواند. در واقع، در اندیشه فارابی، حکیم است که میتواند با شناخت حکمت در عرصههای گوناگون، مردم را به سعادت واقعی برساند. فارابی کمال حکمت را در پیامبران و سپس حکمای الهی میداند.
عضو پیوسته فرهنگستان علوم افزود: او نخستین کسی است که بین اراده و اختیار تفکیک قائل میشود. حیوان اراده دارد اما اختیار ندارد. اختیار یعنی تمیز بین خیر و شر، علم به فضیلت و رذیلت در مباحث حکمت عملی مورد توجه قرار میگیرد. خیرخواهی به اختیار انسان وابسته است. امروزه در عالم مدرن، بین خیر و شر و فضیلت و رذیلت تفاوت قائل نمیشود. در منظر فارابی، حکمت به معرفت خدا تکیه دارد. جامعه ای که خدا را نشناسد، اهل مدینه جاهله است. فارابی ضمن شرح مراتب گوناگون عالم، ارتباط میان کثرت و وحدت را به بهترین شکل توضیح داده است.
وی در پایان گفت: جهان مدرن نه تنها هستی را فقط مادی میداند، بلکه به مبدا و معاد کاری ندارد؛ اما نزد فارابی، هستی مادی و معنوی تلقی شده و سعادت و دستیابی به مدینه فاضله جز با باور به مبدا و معاد ممکن نیست. فارابی خیر را در دنیا تعریف میکند، اما غایت سعادت را اخروی معرفی میکند. فارابی همه علوم را با سعادت میشناسد.
فارابی، فیلسوفی غایتخواه
رضا غلامی نیز در سخنرانی خود با عنوان اصول اخلاقی فارابی در راه رسیدن به خوشبختی گفت: فارابی یکی از برجستهترین فیلسوفان مسلمان است که جدای از بسط و تعمیق ساحتهای عقل نظری، توجه جدی به عقل عملی و توسعه آن در زیر چتر عقل نظری، از برجستگیهای اندیشه او محسوب میشود. فارابی، اندیشمندی است که ضمن پیوند عقل، اخلاق و شریعت از مسیر نوی از جامعهشناسی، به بازمعماری عقل عملی پرداخته است. در این میان فضیلت اخلاقی به مثابه یک جوشش فطری و اجزای آن، که بخش مهمی از اهتمام شریعت ترویج و قانون مندی سازی آن است، از اصلیترین دغدغههای فارابی محسوب میشود و در این جهت مباحث ممتازی از او به ارث رسیده است.
وی ادامه داد: هرچند تا کنون استنباطات گوناگونی از اصول اخلاقی فارابی صورت گرفته و مقالات و کتابهای پرشماری در این عرصه انتشار یافته است، همچنان میتوان استنباطات تازهای از اصول اخلاقی او داشت. علاوه بر این، سعادت یا خوشبختی از منظر فارابی را می توان از چند جهت مورد مطالعه قرار داد: از جهت معناشناسی، از جهت وجودشناسی و نیز از جهت معرفتشناسی که در مقاله حاضر عمدتاً جهت اول مدنظر بوده است. شاید درباره معنای خوشبختی از دیدگاه فارابی نظرات متنوعی وجود داشته باشد، اما به نظر می رسد چنانچه سعادت در نظرگاه او را قدم گذاشتن در مسیر کمال سیر صعودی در نظر بگیریم به حقیقت دیدگاه فارابی نزدیکتر شدهایم. کمال در اینجا، همان مسیر فضائل است و البته مقصد و غایت همه فضائل خود سعادت است.
رییس پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی با تشریح اصول دهگانه اخلاقی فارابی افزود: گرایش به فضیلت از جمله اخلاق، اخلاق به عنوان مولود فضیلت، عادت به اخلاق، لازمه استقرار اخلاق در شاکله فردی و اجتماعی، سعادت، غایت همه فضائل به ویژه فضیلت اخلاقی، میانهروی، روح کُنش اخلاقی است، تفکر، لازمه شکل گیری فضیلت اخلاقی و دست یابی به سعادت، نظام فضائل در اندیشه فارابی. جامعه و مدنیت بستر رشد فضیلت اخلاقی، مدینه فاضله، همافزایی برای رسیدن به سعادت و لازمه تحقق حداکثری اخلاق در جامعه، وجود حکومت فاضل است.
وی ادامه داد: تفاوت گوهری میان اندیشه اخلاقی فارابی با سایر اندیشهها باید مد نظر قرار گیرد. آنچه از فارابی به عنوان اصول اخلاقی قابل استنباط است، همسو نبودن با برخی از نظریههای مشهور در فلسفه اخلاق است.
غلامی اظهار داشت: سودگرایان بر این باورند که هدف نهایی رفتار انسان و جامعه، شادی اعضای آن است؛ این در حالی است که نظریه اخلاقی فارابی بر فضیلت اخلاقی که مساوی خیر ذاتی است تأکید دارد که هر چند زمینه دست یابی انسان به سعادت را فراهم می کند، اما صرف نظر از نتیجه و سودی که میتواند در پی داشته باشد، فی نفسه خیر و مفید است.
وی در جمع بندی سخنان خود گفت: اندیشه اخلاقی فارابی، یک اندیشه غایت خواه است. او به عنوان یک فیلسوف فضیلتگرا، نه تنها فضیلت را معادل خیر توصیف میکند، بلکه گرایش انسان به فضیلت را یک گرایش ذاتی معرفی میکند. فاربی فضیلت را ذو وجوه میداند و از نظر او یکی از اصلیترین وجوه فضیلت اخلاق است. در واقع، فارابی معتقد است رفتار اخلاقی برای سعادت انسان و تلاش برای فضیلت اساسی است.
فارابی؛ فیلسوف مرگاندیش
مسعود امید نیز در سخنان خود با عنوان مرگ به مثابه فضیلت در آرمانشهر فارابی گفت: در تفکر فلسفی افلاطون و ارسطو، زندگی و مرگ دو واقعیتیاند که نه در زمره مُثل افلاطونیاند و نه جزو مقولات ارسطویی. به بیان دیگر نه ایدهاند (مثال) و نه اِیدوس (صورت). این سقراط بود که، آن هم نه در نظریات رایج فلسفیاش (حکمت نظری یا عملیاش) بلکه در زندگی عملیاش و با رقم خوردن پایان زندگیاش به نحو خاص، خاستگاه موضوع مرگ و مسایل مربوط به آن از قبیل مرگِ خودخواسته و اختیاری و بنابراین موضوعیت مرگ بهعنوان یک فعل اختیاری شد.
وی افزود: در تفکر فارابی اگر میتوان از چیستی زندگی فاضلانه در مدینه پرسید و در باب آن سخن گفت، پس بر همان سیاق میتوان از چیستی مرگ فاضلانه در مدینه نیز سؤال کرد و در مورد آن سخن راند.
استاد دانشگاه تبریز با طرح این پرسش که مواجهه فارابی با مسئله مرگ در آرمانشهر خود چگونه است؟ بیان کرد: فرد موردنظر متافیزیک فارابی، فرد محض یا سوژه محض دکارتی یا حتی سوژه وجودیِ محض سینوی نیست؛ بلکه فردِ حاضر در جامعه یا هستومندِ اجتماعی و بهتعبیر دیگر، سوژه مدنی است. پس احوال فرد و از جمله مرگ او نیز واقعیاتیاند که در خلأ یا تنها در نفس مجرد او یا صرفاً در بدن او، رخ نمیدهند بلکه از جهتی، در سپهر و سازمان آرمانشهر رخ میدهند. البته آرمانشهر نیز به نوبه خود در درون دایره و سپهر بزرگتری به نام چارچوب و سازمان هستی تقرر دارد. در وهله دوم در فلسفه فارابی نمیتوان به مرگ بهعنوان امری کاملاً مجرد و محض و انتزاعی یا حتی امری کاملاً شخصی و فردی و جدای از جامعه نگریست.
امید توضیح داد: مرگ هر چند وجوه متافیزیکی و ماورای طبیعی دارد، اما از سوی دیگر هم وجه شخصی دارد و هم وجه اجتماعی؛ در وهله سوم باید گفت فارابی در مرگشناسی اخلاقی خود به چند مسئله میاندیشد: ۱. مرگاندیشی فضیلتمحور ۲. مرگگریزی فضیلتمحور ۳. مرگپذیری فضیلتمحور ۴. مرگطلبی فضیلتمحور ۵. وضعیت سوبژکتیو شهروند فاضل در برابر مرگ ۶. وضعیت کلی شهروند فاضل در برابر جامعهاش.
فارابی؛ فیلسوف وحدت
رضا ماحوزی نیز در سخنانی با عنوان خدا یا انسان؛ پاسخ فارابی به پرسشی همواره حاضر درباب خیر انسان گفت: قرن بیستم قرن مواجهات آشکار و رادیکال ایجابی و سلبی با گذشته است. در این مصاف، ایدئولوژیها و فلسفهها نیز با سویههای متعدد و به نام آزادی و عدالت و برادری و توسعه و رفاه به میان آمدند تا گذشته را به نفع آرمانهای خویش واکاوی کنند؛ یکی در نفی آن و دیگری در دفاع از آن، یکی به نام دفاع از آزادی. این جدال در مرزهای فکر و اندیشه متوقف نماند و به میدانهای سیاست و جنگ نیز کشیده شد. اما آیا این جدالها و سخن درباب خیر آدمی، چنانکه برخی از سنت گرایان میگویند جدالی است مدرن و ناشی از سوبژکتیویته انسان جدید یا آنکه میتوان آن را در دنیای قدیم نیز سراغ گرفت؟ این پرسشی است بزرگ و پاسخ به آن مقتضی دقت و صرف وقت بسیار است.
وی افزود: فارابی فیلسوف بحران است؛ یعنی هم در دوره بحرانهای فکری و سیاسی و اجتماعی زیسته و از آن بحرانها متأثر شده است و هم بدان لحاظ که از زاویه دید خود برای آن بحرانها راه حل ارائه داده است. اصلیترین بحران زمانه فارابی، بحران مدعیان قدرت بود.
ماحوزی ادامه داد: فارابی در فلسفه خود، از یک سو مشروعیت نظام سیاسی را بر نظم وجودشناختی و عقلانیت بینالذهانی مبتنی ساخت و ازسوی دیگر، اجرای سیاستها و قوانین را بر شرایط انضمامی و واقعیت وجودی انسانها مشروط کرد. زیرا در این کلیت، نیل به سعادت و خوشبختی آدمی است که هدف هرگونه نظم سیاسی و جامعه شکل یافته است. فارابی گفتگوی میان مدعیان دین و سیاست و اخلاق و اقتصاد و فلسفه و فرهنگ را تنها مجرای یافتن راه حلهای انضمامی برای خروج از بحرانها میدانست.
عضو هیات علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی گفت: علاوهبراین، فارابی در فلسفه خود بین جامعه و انسان معقول و ایدهآل و جامعه و انسان انضمامی و ملموس تفکیک کرده است. برای وی، همسویی وجودشناختی میان جهان و جامعه و انسان معقول و ایدئال، ما را به سمت مدینه فاضلهای سوق میدهد که در آن انسانهای خردمند، قوانین معقول مدینه را پذیرفته و بر اساس آن خیر فردی و جمعی خود را حاصل میآورند.
تغییر نام دانشگاه الفارابی به فارابی
ماحوزی افزود: فارابی در معنای دقیق کلمه، فیلسوف وحدت است و نه البته فیلسوف گردهم آوردن. او تلاش کرده این شئون متعدد را ذیل یک دستگاه فلسفی منسجم و سازگار گردهم آورد. برای او سعادت آدمی نه از راه بریدن از عقلانیت عینی و بینااذهانی منتشر در جهان، بلکه از راه پیوستن به آن بهشیوهای دو سویه حاصل میآید.
بر اساس این گزارش، هیات ایرانی امروز از موزه دائم فارابی، کتابخانه و مرکز تحقیقات فارابی در دانشگاه الفارابی قزاقستان و سپس نمایشگاهی که نمایندگی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران درباره ایرانشناسی در جوار محل برگزاری کنفرانس دایر کرده بود، بازدید کردند.
همچنین هیات ایرانی دوشنبه عصر یکم آبان با رییس و شماری از روسای دانشکدههای دانشگاه الفارابی دیدار و بعد از بحث و تبادل نظر درباره انواع همکاریهای علمی میان ایران و قزاقستان در موضوع فارابیشناسی، رییس دانشگاه به افتخار حضور اعوانی از فلاسفه بزرگ ایران، به وی مدال دانشگاه را اهدا کرد.
رییس دانشگاه الفارابی موافقت کرد به پیشنهاد رییس دفتر نمایندگی فرهنگی ایران در آلماتی، به زودی نام دانشگاه مزبور از الفارابی که فارابی را یک دانشمند عرب معرفی می کند، به فارابی که واژه فارسی و قزاقی است، تغییر کند.