پزوهشگران دانشگاه وندربیلت از شناسایی سیگنالهایی قدرتمند در ماده سفید مغز خبر دادهاند که نمونه آن تاکنون مشاهده نشده بود.
سال هاست که محققان، بخش عمدهای از تمرکز خود را روی ماده خاکستری قشر مغز معطوف کرده اند و میتوان گفت که تقریبا ماده سفید نادیده گرفته شده است. اما محققان دانشگاه وندربیلت، با تمرکز روی این بخش از مغز که نیمی از مغز را تشکیل میدهد، خلاف رویه مرسوم عمل کردند.
دکتر جان گور، پژوهشگر ارشد این گروه تحقیقاتی به همراه همکارانش، از تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی که تحت عنوان fMRI نیز شناخته میشود، برای تشخیص سیگنالهای وابسته به سطح اکسیژن خون (BOLD) که فعالیت مغز در ماده سفید به آن وابسته است، استفاده کردند.
این گروه در آخرین مقاله خود که در ۱۲ اکتبر در مجموعه مقالات آکادمی ملی علوم منتشر شد، آوردند که وقتی مغز افراد با fMRI اسکن میشود، کاری مانند تکان دادن انگشتان خود را انجام میدهند، سیگنالهای BOLD در ماده سفید مغزشان افزایش مییابد.
کرت شیلینگ، از دیگر محققان این گروه میگوید: این تغییرات نشان میدهد که چیزی در ماده سفید مغز در حال وقوع است و بررسی دقیق این امر بسیار حائز اهمیت است چراکه میتواند اختلالاتی همچون سرع و اماس، اتصالات مغز را مختل میکنند.
این محققان همچنین اعلام کردند که برای بررسی تغییرات سیگنالهای ماده سفید که قبلا در اسکیزوفرنی، آلزایمر و دیگر اختلالات مغزی مشاهده کردهاند، تحقیقات بیشتری را انجام خواهند داد. آنها امیدوارند که با آزمایش روی نمونههای حیوانی و تحلیل بافت مغز، به مبنی زیستی این تغییرات دست یابند.
سیگنالهای BOLD در ماده خاکستری، منعکس کننده افزایش جریان خون و اکسیژن ناشی از افزایش فعالیت سلولهای عصبی هستند.
پژوهشگران میگویند شاید آکسونها یا سلولهای گلیال هنگام «فعالیت» مغز اکسیژن بیشتری استفاده کنند یا شاید این سیگنالها به نوعی با آنچه در ماده خاکستری میگذرد مرتبط باشند.
اما حتی اگر هیچ چیز بیولوژیکی در ماده سفید رخ ندهد، طبق گفته شیلینگ، «همچنان چیزی در اینجا اتفاق میافتد و این سیگنال در حال تغییر است.» همچنین این سیگنال در مسیرهای مختلف ماده سفید و در همه مسیرها در ماده سفید متفاوت است، که یک یافته منحصر به فرد محسوب میشود.
دانشمندان میگویند یکی از دلایلی که سیگنالهای ماده سفید تاکنون مورد توجه و مطالعه قرار نگرفتند، این است که انرژی کمتری نسبت به سیگنالهای ماده خاکستری دارند و بنابراین تشخیص آن از «نویز»های موجود در مغز دشوارتر است.