آیا میتوان گفت که برخی از حیوانات از سایرین زرنگتر هستند؟ پاسخ قطعی بدین پرسش کمی سخت است چرا که فرضاً شما نمیتوانید یک شامپانزه یا یک موش را پشت یک میز بنشانید و از آن حیوان تست ضریب هوشی (IQ: Intelligence Quotient) بگیرید. اما جالب است که بدانید، دانشمندان سالهاست که از طریق مطالعات رفتاری ضریب هوشی را در حیوانات مختلف مورد بررسی قرار دادهاند.
در مطالعات رفتاری بالاخص بر روی گونههای مختلف جانوری هیچگاه نباید به دنبال پاسخهای ساده بود. بعنوان مثال هیچگاه نمیتوان به این پرسش پاسخ داد که یک میمون زرنگتر است یا یک طوطی، اهمیت این نوع مطالعات بیشتر بدین سبب است که متخصصان میخواهند ریشه تفاوتهای رفتاری و نحوه کسب مهارتها را پیدا کنند. پژوهشگران نیوزلندی به تازگی در یک تحقیق علمی ضریب هوشی تعدادی از سینهسرخهای وحشی را آزمایش کرده و بدین جمعبندی رسیدهاند که هر فرد آنها تفاوتهایی با سایرین دارد. این تحقیق نشان میدهد که تکامل هوش در حیوانات خیلی فراتر و گستردهتر از آن چیزی است که محققان پیشتر تصور میکردند.
چالشهای پیشروی آزمایش بر روی حیوانات
از نظر علمی تعریفی به نام هوش عمومی (General Intelligence) وجود دارد که در اصل به معنای توانایی انجام وظایف چندگانه تشخیصی به نحو احسنت است. این تعریف در مورد انسانها بسیار ساده است، وقتی میگوییم فلانی از هوش عمومی خوبی برخوردار است یعنی به عنوان مثال میتواند هم از پس حل مسائل ریاضی بربیاید و هم میتواند سایر مسائل مختلف را به خوبی حل کند. محققان سالها با این پرسش مواجه بودند که به راستی چه تفاوتهای ملموس و قابل اندازهگیری میان انسانها و سایر موجودات زنده وجود دارد؟ همه ما میدانیم که فاکتورهایی نظیر آموزش و موقعیت اجتماعی اقتصادی میتواند بر عملکردمان در زندگی تاثیر داشته باشد. اما مساله اینجاست که وقتی بحث از حیوانات به میان میآید، مشکل دوتا میشود:
مشکل اول این است که طراحی و اجرای آزمونهایی که بتوانند ضریب هوش عمومی را بجای یکسری از مهارتهای خاص مورد ارزیابی قرار دهند، کار دشواری است. در نظر داشته باشید که اغلب حیوانات واجد یکسری مهارتهای خاص هستند بعنوان مثال پرندگانی که دانه جمعآوری میکنند، معمولاً حافظه قوی هم برای به یاد آوردن محل انباشت دانهها دارند یا فرضاً شامپانزهها مهارت خارقالعادهای در پیدا کردن حشرات روی درخت دارند. این مهارتهای خارقالعاده علیرغم شگفتانگیز بودن میتوانند به راحتی هر آزمون عمومی را به چالش بکشند چرا که در اینجا موضوع دیگری تحت عنوان «سازگاری و مهارت برای ادامه بقاء تحت یک شرایط خاص» مطرح میشود.
چالش دوم به این برمیگردد که تفاوتهای معنادار میان امتیازات کسب شده حیوانات مختلف در هر آزمون میتواند به واسطه عاملی باشد که حیوان را برای انجام کاری تشویق کرده یا بالعکس باعث کنارهگیریاش از یک آزمون خاص شده است. یکی از مسایلی که اغلب مشکلساز میشود، تحریک حیوانات به انجام آزمون از طریق دریافت جایزه غذایی است. پر یا خالی بودن معده در این نوع آزمونها بشدت بر ضریب موفقیت یا عدم موفقیت تاثیرگذار است. بنابراین حتی در مطالعاتی که متغیرهای گوناگونی را برای آزمون در نظر میگیرند نیز احتمال اشتباه وجود دارد و این اشتباه در اصل هیچ ارتباطی به هوش زیاد یا کمهوشی حیوانات ندارد.
گاه آزمونهای سنجش میزان هوش بر روی حیوانات به قدری پیچیده هستند که نهتنها حیوان بلکه حتی مسوول آن آزمایش خاص را هم خسته و گیج میکنند.
آیا فیلهای آسیایی از همنوعان آفریقایی خود تنبلتر هستند؟
مثال ساده این دو چالش بزرگ را میتوان در آزمون ادراک زبان اشاره توسط فیلهای آفریقایی جستجو کرد. پروفسور ریچارد دبلیو بایرن(Richard W. Byrne) استاد مدرسه فیزیولوژی و نوروساینس از دانشگاه سنت اندروز (St. Andrews University) و همکارانش حدود سه سال پیش بر اساس تحقیقات انجام شده، بدین جمعبندی رسیدند که فیلهای آفریقایی بدون هیچ آموزشی و صرفاً بواسطه درک معنا و مفهوم علامتهای اشاره دست انسان میتوانند غذای مخفی را پیدا کنند. نتایج این تحقیقات ثابت کرد که فیلهای آفریقایی قادر به درک زبان اشاره هستند.
اما جالب اینجاست که چند وقت پیشتر از این تحقیقات گروه دیگری از دانشمندان بر روی فیلهای آسیایی مطالعاتی مشابه را انجام داده بودند اما یافتههای آنها روایت دیگری را به دنبال داشت: فیلهای آسیایی زبان اشاره را نمیفهمند! این مساله که چرا فیلهای آسیایی نمیتوانند برخلاف فیلهای آفریقایی زبان اشاره را درک کنند، خبرنگار سیناپرس را بر آن داشت تا این پرسش را با پروفسور ریچارد دبلیو بایرن سرپرست تیم تحقیقاتی فیلهای آفریقایی در میان بگذارد. پاسخ پروفسور بایرن بدین سوال دو چالش مطرح شده در بخش پیشین را به خوبی تایید خواهد کرد:
«من شخصاً هنوز تردید دارم که تفاوتی بین فیلهای آسیایی و آفریقایی باشد. این درست است که فیلهای آسیایی در یک آزمایش مردود شدهاند اما این مساله میتواند به دلیل آزمون اشتباه بر روی آنها باشد. گاه آزمونها به قدری پیچیده هستند که نهتنها حیوان بلکه حتی مسوول آن آزمایش خاص را هم گیج میکنند. عدم موفقیت فیلهای آسیایی را میتوان در پیچیدگی آزمون سراغ گرفت چرا که تحت چنین شرایطی به راحتی پیش میآید که حیوان متوجه اصل ماجرا نشود. علاوه بر این گاهی شرایط بحدی برای حیوان ناخوشایند و خستهکننده است که تعمداً از ادامه کار سرباز میزند. اگر ما نتوانیم حیوان را بخوبی برای انجام آزمایش تحریک کنیم، نتیجه قطعاً مطلوب نخواهد بود. برخی از محققان با ساعتها تمرین فشرده حیوانات را خسته و دلزده میکنند. همه این موارد در به نتیجه نرسیدن و عدم موفقیت یک حیوان در یک آزمایش خاص نقش دارد.»
فیلها حیوانات باهوشی هستند. مغز آنها از هر حیوان دیگری که بر روی این کره خاکی زیست میکند، بزرگتر است. جالب است بدانید که تعداد نورونهای مغز یک فیل در مقایسه با انسان سه برابر است.
سینهسرخها از امتحان سربلند بیرون آمدند
به منظور رفع این نوع مشکلات و چالشها چندی پیش یک گروه تحقیقاتی به سرپرستی دکتر ریچل شاو (Rachael Shaw) مطالعات تازهای را آغاز کردند. دکتر شاو یک متخصص رفتارشناسی حیوانات از دانشگاه ویکتوریا ولینگتون (Victoria University of Wellington) است. وی و همکارانش مطالعات خود را بر روی یک جمعیت خاص از سینهسرخهای نورثایسلند نیوزلند (North Island New Zealand) متمرکز کرده و طیف جدیدی از آزمایشها را بر روی آنها انجام دادند.
سینهسرخ (Robin) پرندهای کوچک از تیره توکایان (Turdidae) است که طول بدنش تنها به ۱۴ سانتیمتر میرسد. این پرنده را به دلیل صورت و سینه قرمز حناییاش در زبان فارسی به نام سینه سرخ میشناسند. از این پرنده گونهای موسوم به (Erithacus rubecula) در ایران وجود دارد که اغلب در حال جست زدن در نزدیکی زمین و جایی که سایه است، دیده میشود. صدای سینهسرخ آهنگین و زیبا است. سینهسرخهای خوشآواز را به استثنای نواحی جنوب شرقی کشور در باغهای سایهدار، پرچینها و جنگلهای با پوشش زیراشکوب یا حتی در شکاف درختان هم میتوان پیدا کرد. بهترین اوقات سال برای مشاهده این پرنده در ایران فصل زمستان است که بواسطه زادآوری فراوان و ذات نسبتاً اهلیشان دیده میشوند.
تیم تحقیقاتی دکتر شاو مطالعات خود را در یک منطقه بکر طبیعی به مساحت تقریبی ۲۲۵ هکتار واقع در ویلینگتون نیوزلند آغاز کرد. این منطقه که در اصل یک پناهگاه حیاتوحش حفاظتشده است، میزبان بیشتر از ۷۰۰ پرنده است و تحت پوشش قوانین ممنوعیت شکار قرار دارد. دکتر شاو و همکارانش در وهله نخست قریب ۲۰ سینهسرخ بالغ را گرفته و آنها را علامتگذاری کردند. این پرندگان در مدت اسارت کوتاه و محدودشان به نحوی آموزش دیدند که بتوانند از پس ۶ آزمون مختلف بربیایند. آزمونها به منظور سنجش مهارتهای گوناگون تشخیصی در آنها از جمله چگونگی گردآوری و پردازش دادهها و در عین حال بررسی عملکردشان بر مبنای اطلاعات گوناگون کسب شده از محیط طرحریزی شده بود.
بعنوان مثال در یکی از این آزمونها سینهسرخها یاد گرفتند که با ضربه زدن به چفت پلاستیکی تختههای چوبی که بعنوان درپوش بر روی چاهها قرار میگرفتند، یک وعده غذایی خوشمزه (کرم) دریافت کنند. در یک آزمایش دیگر که به منظور توانایی تفکیک میان رنگها طرحریزی شده بود، مجبور شدند که با تمایز میان رنگ قرمز و آبی کرمی را که بعنوان جایزه تعیین شده بود، پیدا کنند. در یک آزمایش دیگر که با هدف تفکیک نشانهها و علائم از یکدیگر طرحریزی شده بود، توانستند بین دو علامت (صلیب و مربع) تمایز قایل شوند. در حقیقت آنها یاد گرفتند که کرم خوشمزه آنها درست در ذیل علامت مربع یا در ذیل رنگ قرمز است. در آزمایشات دیگر نیز معماهای متفاوت اما کم و بیش مشابهی طرحریزی شد.
پرندگان را میتوان در گروه حیوانات باهوش طبقهبندی کرد. مطالعه اخیر موید این واقعیت است که هوش عمومی در اعقاب پرندگان به شکلی مستقل تکامل یافته است. برخی از پرندگان مثل کلاغها به حدی باهوش هستند که حتی میتوانند میان چهرههای متفاوت انسانها نیز تمایز قایل شوند.
تاکید بر یک ویژگی منحصربفرد
یک نکته جالب در همه این آزمایشها تمرکز محققان بر یکی از منحصربفردترین ویژگیهای رفتاری سینهسرخها بود. سینهسرخ پرندهای است که عادت به اندوختن غذا برای زمستان دارد و محققان نیز درست با توجه به همین ویژگی رفتاری حافظه آنها را آزمودند. پژوهشگران در این آزمایشات ۸ چاه را بعنوان نمونه انتخاب کرده و تختههای چوبی مذکور را بر روی آنها سوار کردند. بعنوان مثال در یک چاه درپوش چوبی را با چفت پلاستیکی، در یک چاه درپوش چوبی را با علائم صلیب و مربع و در یک چاه دیگر هم درپوش چوبی را با رنگهای قرمز و آبی قرار دادند. در این میان تعدادی از چاهها نیز با درپوشهای فاقد مشخصه خاص باقی ماندند. پژوهشگران بسرعت دریافتند که سینهسرخهای باهوش میتوانند به راحتی چاههایی را با مشخصات موردنظر پیدا کرده و غذای خود را از آنها بدست بیاورند.
محققان این پروژه برای آنکه مطمئن شوند که سینهسرخها انگیزه مناسب برای مشارکت در آزمونها را دارند، آنها را به نحوی تعلیم داده بودند که هم قبل و هم بعد از آزمونها یک کرم را از محفظه بخصوصی در همان نزدیکی بردارند. این مساله احتمال تاثیرگذاری فاکتور گرسنگی را بر آزمون منتفی ساخت و ثابت کرد که سینهسرخها تنها به اندازهای گرسنه یا تحریک شدهاند که بتوانند از پس آزمون بربیایند.
آزمایشات رفتاری چگونه تجزیه و تحلیل میشوند؟
نتایج این مطالعات آرامآرام توسط نرمافزارهای خاص مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یکی از نقاط ضعف این آزمایش تاکید آن بر یک گونه خاص جانوری بود ضمن آنکه جامعه آماری نیز کوچک و محدود بود. در حقیقت این احتمال وجود داشت که وقتی یک سینهسرخ از پس یک یا دو آزمون مختلف بربیاید، بتواند آزمایش سوم را هم با موفقیت پشتسر بگذارد و این مساله تاحد زیادی انتقادبرانگیز است.
مطالعات نشان میدهد که طوطیها و کلاغها از نظر مهارتهای شناختی و ادراکی شباهتهای بسیاری به انسانها دارند در حالیکه حیواناتی نظیر فیلها و دلفینها علیرغم هوش بالا با انسانها متفاوت هستند.
محققان برای رفع این معضل از یک تکنیک آماری پیچیدهتر موسوم به آنالیز اجزاء اصلی (Principal Components Analysis) استفاده کردند. در این آنالیز خاص آنها نتایج واقعی را با ۱۰ هزار نمونه اتفاقی و شبیهسازی شده دیگر مقایسه کردند. نتایج مطالعات حاکی از آن بود که یافتهها از نظر آماری خیلی معنادار هستند. محققان در مورد انسانها بدین نتیجه رسیدهاند که هوش عمومی میتواند دلیل یا توجیهی برای حدود ۴۰ درصد از تفاوتهای فردی باشد که در اغلب آزمایشات ضریب هوشی و امتیازدهیها مشاهده میشود. به عبارت دیگر نباید فراموش کرد که مجموعهای از آزمونهای متفاوت و خوب طراحی شده لازم است تا اینکه بتوان هوش عمومی را اندازهگیری کرد و اهمیت این مساله حتی از نمونههای مورد آزمایش هم بیشتر است. دکتر شاو و همکارانش در مطالعات خود بدین جمعبندی رسیدند که بین ۳۴ تا ۴۵ درصد از تفاوتهای سینهسرخها میتواند بواسطه یک فاکتور مشابه کلی باشد. این بدان معناست که عملکرد سینهسرخها تنها بواسطه استعداد آنها در حل آزمونهای انفرادی نیست بلکه بیشتر به دلیل سطح کلی هوش در آنها است. دکتر شاو میگوید: «نتایج این مطالعه ما را بدین نقطه رساند که هوش عمومی در اعقاب پرندگان به شکلی مستقل تکامل یافته است و تکامل موازی که در میان حیوانات پدید آمده، میتواند خیلی گستردهتر از آن چیزی باشد که ما پیشتر تصور میکردیم.»
منابع: mentalflosssciencemag /
No tags for this post.