هایک کامرلینگ اونس، در 21 سپتامبر سال 1853 در شهر گرونینگن هلند به دنیا آمد و در 21 فوریه سال 1926، در 73سالگی در لیدن هلند درگذشت. هایک کامرلینگ اونس در سال ۱۹۱۳ به خاطر پژوهش درباره فیزیک دماهای پایین و تولید هلیوم مایع، موفق به دریافت جایزه نوبل فیزیک شد.
پدرش کارخانه کاشی سازی داشت و مادرش زن سخت کوشی بود که همیشه بچه های خود را به تحصیل تشویق می کرد. اونس در سال 1870 وارد دانشگاه گرونینگن شد و سال بعد مقاله اش درباره ی چگالی بخار در یک مسابقه علمی که زیر نظر دانشگاه اوترخت برگزار گردید برنده ی مدال طلا شد. وی از 1871 تا 1873 در دانشگاه هایدلبرگ به تحصیلاتش ادامه داد.هایک در این دانشگاه یکی از دو دانشجویی بود که اجازه داشتند در آزمایشگاه خصوصی کیرشهف کار کنند. اونس برای گرفتن دکترای خود به دانشگاه گرونینگن بازگشت و در آنجا در 1879 با ارائه تزی تحت عنوان یک راه جدید اثبات چرخش زمین که مورد استقبال گرم استادانش قرار گرفت، به دریافت دکترای خود نائل آمد. اونس در سال 1882 به استادی فیزیک و مدیریت آزمایشگاه فیزیک دانشگاه لیدن رسید و به مدت 42 سال در این سمت باقی ماند. او در این مدت دانشگاه لیدن را به مرکز جهانی پژوهش های مربوط به دماهای پایین مبدل ساخت. کامرلینگ اونس را مبدع ابررسانایی می دانند. در عکس زيراونس و همسرش نشسته و دوستان دانشمند مانند البرت انيشتين در پشت سر وي قرار دارند.
او در سال ۱۹۱۱ ابررسانایی را مطرح کرد. وی دمای یک میله منجمد جیوه ای را تا دمای نقطه جوش هلیوم مایع (۴٫۲ درجه کلوین) پایین آورد و مشاهده کرد که مقاومت آن ناگهان به صفر رسید. پس از آن یک حلقه سربی را دمای ۷ درجه کلوین ابررسانا کرد و قانون فارادی را بر روی آن آزمود و فهمید حلقه سربی دیگر مانند رساناها عمل نمیکند؛ یعنی پس از قطع میدان تا زمانی که ابررسانایی ادامه دارد جریان الکتریکی حفظ میشود.
عصر جدید فیزیک
دوره فعالیت های علمی اونس مقارن با یک دوره انتقالی در تاریخ فیزیک بود. فیزیک مکانیک عصر نیوتن، جای خود را به فیزیک الکترومغناطیس ماکسول داده بود. علاوه بر این که فیزیکدانان اندیشه پیوستگی ماده را رها کرده بودند و در آستانه ی باور نسبت به ساخت ذره ای آن بودند. انتصاب اونس به عنوان استاد کرسی فیزیک تجربی در هلند نیز نشانگر اهمیت یافتن روزافزون فیزیک تجربی بود.
ابر رسانایی
اَبَررسانایی پدیدهای است که در دماهای بسیار پایین برای برخی از مواد رخ میدهد. در حالت ابررسانایی مقاومت الکتریکی ماده دقیقاً صفر میشود و ماده خاصیت دیامغناطیس کامل پیدا میکند؛ یعنی میدان مغناطیسی را از درون خود طرد میکند. طرد میدان مغناطیسی تنها تفاوت اصلی ابررسانا با رسانای کامل است. زیرا در رسانای کامل انتظار میرود میدان مغناطیسی ثابت بماند. در حالی که در ابررسانا میدان مغناطیسی همواره صفر است.
خواص ابررساناها
بیشتر خواص ابررساناها از مادهای به ماده دیگر تغییر میکند. خواصی مانند ظرفیت گرمایی و دمای بحرانی اما گذشته از اینها، دسته خاصی از خواص تمام ابر رساناها مشترک است؛ از جمله این که در دماهای بسیار پایین، مقاومت خود را به کلی دربرابر جریان از دست میدهند و همچنین دیگر هیچ میدان مغناطیسی داخلی در آنها وجود نخواهد داشت. با توجه به چنین خواص مشترکی میتوان ابررسانایی را یک فاز ترمودینامیکی برای ماده دانست. ابررسانا شدن را میتوان گذار فازی به فاز دیگر قلمداد کرد. چیزی همانند تغییر حالت آب از مایع به گاز و یا برعکس.
اعظم حسنتقی
No tags for this post.