وقوع برخی از حوادث باعث می شود حس ناامنی و ترس در کودکان شکل گیرد؛ احساسی که گاهی تا دوران نوجوانی و بزرگسالی همراه این افراد باقی می ماند و لایه های زندگی آنها را تحت شعاع قرار می دهد.
به گزارش سیناپرس، عصر روز یکشنبه ( 22مرداد 1402) حادثه تروریستی دیگری در شاهچراغ شیراز به وقوع پیوست؛ حادثهای که در آن فردی مسلح هنگام ورود به حرم با مواجهه شدن و شلیک کردن نیروهای امنیتی اقدام به تیر اندازی کرد.
حادثه ای که طی آن دو نفر شهید و 8تن نیز زخمی شدند. حادثه ای که طی آن چند کودک از نزدیک شاهد ماجرا بودند. کودکانی که در عالم کودکانه خودشان به سر می بردند اما ناگهان با حادثه ای هولناک مواجه شدند. حادثه ای که ترس بر دل و جانشان انداخت و با گام های کوچک و کودکانه شان برای یافتن مکانی امن پا به فرار گذاشتند؛ حتی در آن شرایط ناامن یک کودک هنگام فرار برای نجات جان پدرش به یاری اش شتافت.
شاید هضم وقوع چنین حوادثی برای بزرگسالان قابل قبول باشد اما قطعا رخ دادن این جنایات برای کودکانی که هنوز در دنیای کودکی به سر می برند، سخت و دشوار است و عوارض روحی و روانی زیادی برای آنها به بار می آورد؛ عوارضی که گاهی تا دوران نوجوانی و بزرگسالی همراه آنها باقی می ماند و زندگی شخصی و اجتماعی آنها را تحت شعاع قرار می دهد.
دکتر سمانه حقیری، متخصص روان شناسی کودک و نوجوان و مدرس دانشگاه شهید بهشتی در گفتگو باخبرنگار خبرگزاری سیناپرس گفت: چنین وقایعی حتی برای بزرگسالان نیز دردناک است. بزرگسالان به علت پشت سر نهادن تجربیاتی، توانایی مواجه، تحلیل و بررسی این اتفاق ها و موضوع ها را دارند، اما تجربیات کودکان نسبت به این مسایل کمتر است. مسلما وقوع چنین پیامدهایی باعث وحشت زدگی کودکان می شود. زیرا زیربنای امنیت در سن کودکی شکل می گیرد. زمانی کودک در این دچار چنین حادثه ای می شود، احساس ناامنی کرده و وارد دنیایی پر از ترس و وحشت می شود، به خود ی گوید، چگونه می توان به این دنیا اعتماد کرد؟ چگونه می تواند بعدها اعتماد به نفس و عزت نفس خود را بدست بیاورد؟ چگونه می تواند وارد اجتماعی شود که اینهمه در آن ترس و ناامنی وجود دارد.
وی افزود: دقیقا زمانی که قرار است هویت و احساس امنیت در کودک شکل بگیرد، احساس نا امنی در کودک به وجود می آید. این گونه ترس ها مشکلات جسمانی نیز برای کودک ایجاد می کند. کودک در ساعت های اولیه ترس دچار تپش قلب می شود. چند ساعت بعد تپش قلب فروکش می کند، اما تداوم می یابد. کودک به علت این ترس ممکن است دچار مشکلات گوارشی، سندروم روده تحریک پذیر و معده درد شود. عملکرد سیستم عصب مغزی او اختلال پیدا می کند.
حقیری اظهارداشت: اغلب کودکان هنگام مواجه شدن با چنین حوادثی به علت ترس دچار مشکلاتی در گفتار می شوند. این مشکل بیشتر به صورت لکنت زبان تظاهر پیدا می کند. گاهی کودکان دیگر تمایلی به حرف زدن پیدا نمی کنند و دچار اضطراب اجتماعی می شوند. همچنین ممکن است دچار مشکلات حافظه ای از قبیل تمرکز و یادگیری شوند.
وی تاکید کرد: در شرایطی که اضطراب و ترس حاکم است، هورمون کورتیزول در افراد ترشح می شود. این هورمون می تواند باعث اختلال در تمرکز و یادگیری شود. در چنین شرایطی کودک مدام در ذهنش آن واقعه ترسناک را مرور می کند. او اصلا نمی تواند به چیز دیگری تمرکز کند. هنگامی که می خواهد روی موضوعی تمرکز کند، بار دیگر ذهنش آن حادثه را یادآوری می کند. در چنین شرایطی کودک به ویژه در دوران مدرسه دچار مشکل حافظه می شود. این کودکان معمولا در تفکر و تصمیم گیری شان مشکل پیدا می کنند. خیلی از تصمیم های آنها تحت تاثیر آن واقعه دردناک قرار می گیرد. معمولا آنها تصمیم های هیجانی می گیرند. این افراد نمی توانند تصمیم های درست و منطقی بگیرند.
عوارضی که سال ها همراه کودک باقی می ماند
حقیری به خبرنگار سیناپرس گفت: این کودکان دچار مشکلات روحی و روانی نیز می شوند که ممکن است عوارض آن سال ها باقی بماند. اغلب این کودکان اعتماد به نفس کمی دارند، زیرا نمی توانند به دنیا و اطرافیان خودشان اعتماد کنند و خودشان را دوست ندارند، زیرا خودشان را مسبب آن حادثه می دانند و به خود نهیب می زنند که اگر اصرار به رفتن پدر و مادرم در آن مسیر نداشتم، قطعا چنین حادثه ای رخ نمی داد. آنها خود را در رخ دادن چنین حادثه ای سهیم می دانند و احساس گناه می کنند. این احساس گناه اجازه نمی دهد که کودک اعتماد به نفس خوب و عزت نفس کافی داشته باشد.
این روان شناس کودک و نوجوان یادآورشد: اغلب این حوادث باعث نوسان خلقی در کودکان می شود. یک لحظه شاد و لحظه ای دیگر خلق افسرده از نشانه های این رویدادهاست. افکار وسواس گونه نیز به سراغ آنها می آید. مدام تصویری که مشاهده کرده یا شنیده اند را در ذهن شان نشخوار می کنندو این باعث میشود کودک، احساس آرامش نکند.
وی افزود: این کودکان حتی در دوران مدرسه در دوست یابی نیز دچار مشکل می شوند. ترس آنها باعث می شود احساس نا امنی پیدا کنند و با خود بگویند امکان دارد دوستم به من آسیب بزند یا دوباره آن حادثه تکرار شود؛ متاسفانه این افراد به راحتی نمی توانند حتی با گروه همسال خودشان نیز ارتباط خوبی داشته باشند یا به آنها اعتماد کنند.
به گفته وی، معمولا این افراد دچار آسیب های روانی و اجتماعی نیز می شوند. آنها به سختی می توانند از خانه خارج شوند. احساس ترس لحظه ای آنها را ترک نمی کند. اغلب آنها دوست دارند در تنهایی به سر ببرند. چنین رفتاری باعث می شود آنها از اجتماع طرد شوند. این افراد در بزرگسالی ممکن است دچار اختلالات پارانوئید( بد گمانی و شکاکی) شوند و احساس کنند هر لحظه امکان دارد امنیت شان به خطر بیفتد.
این مدرس دانشگاه شهید بهشتی خاطرنشان کرد: معمولا این افراد حتی اگر بزرگ شوند و به محیط کار نیز بروند، نمی توانند با محیط پیرامون خودشان ارتباط بگیرند،زیرا اجتماع و محیط اطراف شان را مکانی پر آسیب می بیند، بنابراین خیلی راحت نمی توانند با محیط اطرافشان ارتباط برقرار کنند. اضطراب اجتماعی کودکانی که این وقایع دردناک را مشاهده کرده اند، بسیار زیاد است. معمولا این کودکان قادر به سخنرانی نیستند یا به خوبی نمی توانند در جمع حضور پیدا کنند.
حقیری به سیناپرس گفت: اغلب این کودکان در همان لحظات اولیه وقوع حادثه تحریک پذیر شده و پرخاشگری و گریه می کنند یا به والدین خودشان می چسبند. این ترس مدت زمان کوتاهی در کودک مشاهده می شود اما گاهی ممکن است تا زمان نوجوانی و بزرگسالی نیز گریبانگیر فرد شود. این کودکان در دوران نوجوانی در هویت یابی خودشان نیز دچار مشکل می شوند. آسیب های دوران نوجوانی و عدم اعتماد به نفس آنها باعث می شود به سمت مواد مخدر گرایش پیدا کنند.
اجازه صحبت کردن به کودکان بدهید
وی به راهکاری موثر برای درمان این کودکان اشاره کرد و افزود: هنگامی که کودکان با چنین حوادثی روبرو می شوند باید والدین به کودکان اجازه دهند درباره ترس شان صحبت کنند. ما همیشه یاد گرفته ایم اگر واقعه ای دردناک را مشاهده کرده ایم دیگر آن حادثه را یادآوری نکنیم و پیرامون آن مساله بار دیگر صحبتی به میان نیاوریم اما این کودکان تا زمانی که راجع به آن موضوع صحبت نکنند، تخلیه نمی شوند. احساس ترس در آنها باقی می ماند. احساسی که می تواند عوارض آن حتی تا بزرگسالی نیز همراه افراد باشد. والدین باید به کودک شان اجازه دهند راجع به آن ترس ها صحبت کنند تا هیجان در کودک تخلیه شود.
این روانشناس بیان کرد: والدین باید به کودک شان امیدواری دهند. زمانی که از ترس هایشان صحبتی به میان می آورند، بگوید به عنوان پدر یا مادر در کنارت هستم و از تو مراقبت می کنم. والدین باید با کودک احساس همدلی و همدردی کنند. احساس همدردی آنها باعث کاهش ترس کودک شان می شود. همچنین والدین می توانند یک جعبه ای تحت عنوان جعبه نگرانی درست کنند. کودکان اگر سواد خواندن و نوشتن دارند، در چنین شرایطی می توانند ترس هایشان را بنویسند و در آن جعبه بندازند.
حقیری در پایان به سیناپرس گفت: والدین باید در چنین شرایطی احساس کودک را درک کنند. زمان بیشتری را با کودک خود سپری کنند. والدین نباید اجازه دهند کودک وارد انزوا شود و در تنهایی قرار بگیرد. بهتر است با او به پارک یا مسافرت بروند؛اگر کودک کار شجاعانه ای انجام داد و از آن ترس دور بود، والدین باید او را مورد تشویق قرار دهند و برای رفتارهای جسورانه او پاداشی در نظر بگیرند. این کار باعث می شود کودک شجاعت پیدا کند و از احساس نا امنی به دور باشد. همچنین والدین باید کودک شان را در آغوش بگیرند. چنین راهکارهایی باعث می شود ذهن کودک از آن صحنه های دلخراش و حوادث دور شود و بار آنها را در ذهن خود مرور نکند.
به گزارش سیناپرس، همچنین باید گفت طبق نظر روانشناسان مشاهده خشونت میتواند موجب عادی سازی خشونت شود؛ میتواند حساسیت کودک را نسبت به درد و رنج دیگران کم کند؛ میتواند کودک را به سوی رفتارهای پرخاشگرانه یا آسیب رسان نسبت به دیگران سوق دهد یا ممکن است موجبات احساس ترس و ناامنی از محیط را در کودکان فراهم کند.
گفتگو: فرزانه صدقی
No tags for this post.