دولت ها ابتدا بانک های مرکزی را برای ایجاد سیستم های پرداخت معتبر تاسیس کردند، با گذشت زمان، اعتبار این بانک ها افزایش یافت به طوری که کل سیستم های مالی و اقتصادها را مدیریت کردند. رویکرد اصلی آن ها تنظیم کردن ارزش پول از طریق تغییر دادن نرخ های بهره است که در ابتدا هدف از آن تحریک کردن یا کند کردن اقتصاد و سپس حفظ ثبات است.
بیش از یک راه برای تقویت یا کاهش دادن میزان پول در یک سیستم بانکداری و در سطح وسیع تر در سطح اقتصاد کشورها وجود دارد. شاید این تصور وجود داشته باشد که بانک های مرکزی فقط اسکناس های جدید چاپ می کنند اما واقعیت پیچیده تر است چون امروزه بخش اعظمی از پول های جدید کشورها الکترونیکی است.
بانک ها با استفاده از سه ابزار مقادیر پول را در یک اقتصاد کنترل می کنند. یکی از این روش ها تنظیم کردن نرخ های بهره کوتاه مدت است. نرخ های پایین تر عرضه پول را افزایش داده و فعالیت اقتصادی را تقویت می کند در حالی که نرخ های بالاتر تاثیر متضادی دارند. راه دیگر برای کنترل مقادیر پول در اقتصاد کشورها، تعدیل کردن نسبت های نقدینگی (reserve requirements) است.
این ها مقادیر پولی هستند که بانک ها باید در مقابل سپرده های حساب های بانکی نگه دارند. وقتی نسبت های نقدینگی پایین تر است، بانک ها می توانند وام بیشتری بدهند و این امر عرضه کلی پول را افزایش می دهد. راه سوم، هدایت عملیات های بازار باز است که به خرید و فروشِ اوراق قرضه دولتی در بازار آزاد برای گسترش یا انقباض میزان پول در سیستم بانکی گفته می شود، که توسط بانک های مرکزی کشورها انجام می شود. خریدها به سیستم بانکی پول تزریق می کنند و رشد اقتصادی را افزایش می دهند در حالی که فروش ها عکس این را انجام می دهند.
نرخ بهره منفی چیست؟
در سال 2014، تعدادی از بانک های اروپایی نرخ های بهره کلیدی خود را تا زیر صفر کاهش دادند و ژاپن هم در سال 2016 همین کار را کرد. همچنان راز و رمزهای زیادی نسبت به کارآیی نرخ بهره منفی و چگونگی تاثیر آن بر بازارهای پیچیده جهانی باقی است
بانکهای مرکزی وقتی دست به کاهش نرخ بهره میزنند، یک هدف اصلی در ذهن خود دارند و آن ترغیب و تشویق مردم و مشاغل به هزینه کردن پولهای خود است.
بانکهای مرکزی وقتی دست به کاهش نرخ بهره میزنند، یک هدف اصلی در ذهن خود دارند و آن ترغیب و تشویق مردم و مشاغل به هزینه کردن پولهای خود است. این همان عاملی است که باعث شد فدرالرزرو امریکا در بحبوحه وقوع بحران بزرگ مالی در سال 2008 میلادی، نرخ های بهره را به پایین ترین سطح تاریخ خود یعنی تقریبا صفر درصد کاهش دهد
از زمان بحران مالی سال 2008، بانک های مرکزی اهمیت بیشتری پیدا کرده اند به خصوص در ایالات متحده و اروپا آن ها به عنوان تفاوت گذارنده بین یک بازیابی ضعیف مداوم و بلای عام تلقی می شوند.
وقتی مردم نتوانند از طریق سود بانکی درآمدزایی کنند، به دنبال راه دیگری برای پول سازی می گردند. بنابراین، اجرای بهره منفی یک شوک بزرگتر برای شتاب بخشی به هزینه کردن است. از منظر فنی، این یعنی افراد به دلیل خواباندن پول خود در بانک درحال پرداخت جریمه هستند. البته این فرد صاحب پس انداز نیست که این جریمه را می پردازد بلکه در واقع این بانک ها هستند که آن را پرداخت می کنند با نرخ بهره منفی، هدف اصلی تشویق بانک ها برای وام دادن ها بیشتر و در نتیجه تهییج سرمایه گذاری و کمک کردن به اقتصاد است.
تسهیل کمی چیست؟
یکی ابزارهای نامتعارف برای احیای اقتصاد تسهیل کمی است که یک سیاست نامتعارف پولی است که بانک های مرکزی برای جلوگیری از افت عرضه پول هنگام نامؤثر بودن سیاست استاندارد پولی مورد استفاده قرار می دهند. یک بانک مرکزی از طریق خریدن مقادیر مشخص ذخایر مالی از بانک های تجاری و دیگر نهادهای خصوصی تسهیل کمی میکند و در نتیجه، پایه پولی را افزایش میدهد.
در این میان یک عنصر روانشناختی هم دخیلی است چون اگر چنین اقدامات قابل توجهی مردم را قانع کند که بانک های مرکزی درباره تحریک کردن اقتصاد و مبارزه با تورم جدی هستند، می تواند با افزایش اعتماد مردم، فعالیت اقتصادی را شکوفا کند. این امر متفاوت از عملیات های سنتی بازار باز است که به آن پرداخته شد.
نقش بانک های مرکزی چه تغییری کرده است؟
از زمان بحران مالی سال 2008، بانک های مرکزی اهمیت بیشتری پیدا کرده اند به خصوص در ایالات متحده و اروپا آن ها به عنوان تفاوت گذارنده بین یک بازیابی ضعیف مداوم و بلای عام تلقی می شوند.
چون هنوز هم میزان رشد و سرمایه گذاری پایین است، تعدادی از بانک های مرکزی در اروپا، ژاپن و ایالات متحده، وارد حوزه های ناآشنایی یعنی نرخ بهره صفر یا منفی و برنامه های تسهیل کمی شده اند.
با این حال، این امر به نوبه خود، چالش های زیادی را برای بانک های مرکزی به وجود آورده است. نخست این که بسیاری از کشورها خود را در محیطی با نرخ بهره های پایین گرفتار می بینند که تلاش می کنند از آن بیرون آیند.
خطر کجاست؟
همزمان، نرخ بهره های پایین اقتصاد و تعدادی از بانک ها حتی برای نگه داشتن پول نقد، مقادیری را پرداخت می کنند و سرمایه گذاران هم پول را به حوزه هایی چون املاک و سهام وارد کرده اند و این امر به طور بالقوه حباب هایی تولید می کند که روزی خواهند ترکید.
سیاست های امروز می تواند بذر بحران مالی جهانی آینده را بکارند و بسیاری از کارشناسان تمایل دارند که اقتصاد به همان محیط نرمال قبل بازگردد.
آیا پول آزاد راهکار واقعی است؟
دولت ها از جنبه مالی ترغیب می شوند که از پول تقریبا آزاد امروز برای وام گرفتن و اجرای پروژه های زیرساختی استفاده کنند که رشد و اشتغال تولید می کند و موجب بهره وری در آینده خواهد شد. در حالت کلی تر، کشورها نیاز دارند تا مسئولیت سنگینی را درباره اجرای اصلاحات زیرساختی اقتصادی بر عهده گیرند تا رقابت پذیری را افزایش داده و رشد اقتصادی را تقویت کنند.
"گزارش جهانی رقابت پذیری" متعلق به مجمع جهانی اقتصاد، این موضوع را برجسته می کند که چگونه بازارهای دارای عملکرد مطلوب، سیستم های آموزشی و تحصیلی قوی، زیرساخت خوب و محیط ها می توانند توسعه فناورانه و نوآوری را تقویت کنند.
کارشناسان بر این باورند رشد بهره وری قوی تر، سطح متوسط نرخ های بهره را افزایش خواهد داد و بنابراین اجرای سیاست های مالی را در مواقع بحران آسان می کند.
در این میان، دولت ها، شرکت ها و جوامع باید مسئولیت های خود را انجام دهند و در حالی که اشتهای زیادی برای تغییر دادن بنیادین نقش بانک های مرکزی وجود ندارد، باید انتظارات از این بانک ها درباره این که آیا آنها می توانند اقتصادهای ملی را هدایت کنند و همه مشکلات را حل کنند یا خیر، کاهش یابد.
مترجم: شه تاو ناصری
منبع: مجمع جهانی اقتصاد
No tags for this post.