گزارشی که اخیراً در ژورنال Internal Medicine JAMA منتشر شده است تنها آخرین نمونه از بازنگری رویدادهای تاریخی است که در آن تحقیقات علمی به نفع بنگاههای اقتصادی، سیاسی و یا صاحب منافع دستکاریشده است.
بر اساس این گزارش یکی از اصلیترین تحقیقاتی که در دهه 1960 میلادی درباره تأثیر استفاده بیشازاندازه از شکر بر بیماریهای قلبی منتشر شد و در آن خطرات ناشی از مصرف شکر بر بیماریهای قلبی نادیده و یا بسیار کماهمیت مطرحشده بود، از سوی لابیهای صنایع شکر حمایت میشده و بودجه دریافت میکرده است.
این مورد که امروز (دوشنبه) مروری بر آن در این ژورنال منتشر شد نه اولین مورد و نه آخرین موردی است که صنایع قدرتمند و نهادهای مالی سعی در دستکاری نتایج علمی یا حتی ترتیب دادن تحقیقاتی با هدف حمایت از ایدهها و محصولات و صنایع و در کل منافع اقتصادی خود را دارند.
بر اساس این گزارش در آن زمان افرادی از بنیاد مطالعات شکر (SRF) که امروز به نام انجمن شکر معروف هستند در سال 1967 به دانشمندان مبالغی پرداخت کرده بودند تا با انجام یک مطالعه مروری، نقش شکر در بیماریهای قلبی را نادیده بگیرند.
این بنیاد نهتنها هدف نهایی پروژه تحقیقی و نتیجهای که باید گرفته میشد را تعیین کرده بود که هزینه آن را تأمین و درنهایت نتایج آن را قبل از انتشار در ژورنال پزشکی نیو انگلند مرور کرده بود. در آن زمان این ژورنال برای پذیرش مقالههای تحقیقی ارائه گواهی عدم تضاد منافع مالی را درخواست نمیکرد (از سال 1984 به بعد این اعلام منافع برای انتشار مقاله در این ژورنال ضروری شده است). بر اساس این گزارش نویسنده این مرور که یکی از دانشمندان دانشگاه هاروارد بود مبلغی معادل 50 هزار دلار امروز بابت نوشتن این مرور دریافت کرده بود.
این مورد یکی از مثالهای آشکارشده جدید است. اما تاریخ تحقیقات علمی نشاندهنده انبوهی از چنین دخالتهایی در امر علم و پژوهش علم است. شاید یکی از معروفترین چنین تلاشهایی برای تغییر نتایج یافتههای علمی به دورهای بازمیگردد که صنایع تولید دخانیات بودجه کلانی را برای زیر سوال بردن تحقیقاتی که مصرف دخانیات را برای سلامت زیانبار معرفی میکرد خرج کردند.خرجهایی که ازجمله در تشویق پزشکان برای مصرف دخانیات و همچنین انجام تحقیقات بر اساس دادههای گزینشی برای ایجاد شک در یافته اجتماع علمی بود.
در سالهای اخیر یکی از آشناترین حوزههایی که شاهد بروز چنین رفتارها و چنین تأثیرگذاریهایی بودهایم و هنوز هم هستیم حوزه تغییرات اقلیم و تحقیقاتی است که بهطورکلی در حوزه صنایع انرژیهای مبتنی بر سوختهای فسیلی است.
در سالهای اخیر با قدرتمندتر شدن بازار داروها، خوراکیها و نوشیدنیهای مختلف عرصه این نفوذها در این حوزه بیش از هرزمانی است.
همین نفوذها است که کار روزنامهنگاران و گزارشگران علمی را بهطورجدی دشوار میکند. دنبال کردن رد پول یکی از اصول اولیه در دنبال کردن داستانهای تحقیقات و مطالعات است. اینکه آیا محقق یا پشتیبان مالی تحقیق دارای تضاد منافعی با حوزه تحقیق شده است یا نه شروعی بدیهی است اما این روزها نفوذ عظیم صنایع مختلف در لایههای اقتصادی و سیاسی و تأثیرگذاری و لابیگریهای مختلف و استفاده زا فضای افکار عمومی دنبال کردن و آشکار کردن این نفوذها را بسیار دشوار کرده است.
این مسئله حتی محدود به حوزه جغرافیای و بازار آن سازمان اقتصادی نیز نمیماند. انتشار گزارشهایی با ظاهر علمی که در آن روندهای دقیق به دلایل مختلفی ازجمله حمایت آشکار و نهان، داده گزینی و وابستگی محققین به منابع ساسی و مالی و اقتصادی، رعایت نشده است و سپس بازنشرهای مکرر آنها از سوی شبکه تبلیغاتی این نهادها در شبکههای اجتماعی نوعی فضای اقناع عمومی ایجاد میکند.
این فضای به وجود آمده محدود به مرزهای بازار نمیماند و ممکن است در سوی دیگری از جهان کسانی – این بار با حسن نیت اما بر اساس اعتماد به آن موارد منتشرشده – دست به تکرار آن ادعاها و ترویج موضوعی کنند که از ابتدا هیچ جایگاه علمی نداشته است.
نمونههای داغی از این بحث را برای مثال میتوان در حوزه گیاهان ترا ریخته یا داستان مواد غذایی ارگانیک مشاهده کرد.
دشوار شدن دنبال کردن رد پول و منافع اما به معنی ضرورت دست کشیدن از دنبال کردن آنها نیست. امروز برای روزنامهنگاران علم تلاش برای اطمینان از عدم وجود این تضادهای منافع شاید از هرزمانی ضروریتر و مهمتر باشد.
—-
پوریا ناظمی/روزنامه نگار علم
No tags for this post.