روز دهم ماه قمری ذیالحجه، مصادف با عید قربان از گرامیترین عیدهای مسلمانان است که به یاد ابراهیم (ع) و فرزندش اسماعیل (ع)، توسط بسیاری از مسلمانان جشن گرفته میشود.
البته در بسیاری از متون کهن ما فرزندی را که ابراهیم (ع) به قربانگاه میبرد، اسحاق میدانند و نمونهاش کشفالمحجوب هجویری است. در بین فلاسفه غربی نیز، کی یر کگارد – فیلسوف اگزیستانسیالیست دانمارکی ـ در اثر عظیم خود، «ترس و لرز» در تشریح وجوه مختلف این اقدام حضرت ابراهیم (ع) از اسحاق نام میبرد که بحث پیرامون این مسئله و جابهجایی اسماعیل (ع) و اسحاق، خود نیاز به مجال مفصلی دارد.
در آمد
«و داستان دو پسر آدم را بهدرستی بر ایشان بخوان هنگامیکه [هر یک از آن دو] قربانیای پیش داشتند. پس از یکی از آن دو پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد [قابیل] گفت حتماً تو را خواهم کشت [هابیل] گفت خدا فقط از تقواپیشگان میپذیرد.»
سوره مبارکه مائده، آیه 27
درباره چرایی این اقدام قابیل در بین مفسران تقریباً اتفاق نظر وجود دارد که اختلاف از بحث جانشینی هابیل به جای حضرت آدم و تمکین نکردن قابیل شروع شده است. در منابعی چون «بحار الانوار» آمده که از سوی خداوند حکیم، به حضرت آدم (ع) دستور داده شد تا هابیل را برای جانشینی خود معین کند و اسم اعظم را به او بدهد. حضرت آدم این دستور خداوند را اعلام کرد. وقتی این خبر به قابیل رسید مخالفت کرد و گفت این دستور خداوند نیست. تو میتوانی از اختیارات خودت استفاده کنی و مرا که بزرگترم به جانشینی خودت انتخاب کنی. حضرت آدم (ع) برای اینکه به قابیل ثابت کند این دستور از جانب خدا است، به هر دو برادر دستور داد برای نزدیک شدن به خدا و تشخیص لایقترین فرد به خلافت و جانشینی، قربانی کنند و قربانی هرکدام قبول شد او جانشین و برگزیده از جانب خداست. در مجمعالبیان طبرسی و شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید آمده هابیل که گلهدار بود یکی از بهترین گوسفندان را برای قربانی انتخاب کرد، ولی قابیل که کشاورز بود بدترین خوشههای گندم را برای قربانی انتخاب کرد و با هم بر سر کوهی رفتند و قربانیان خود را در آنجا قرار دادند. آتش و نوری آمد. قربانی هابیل را برد و قربانی قابیل مورد قبول واقع نشد. قابیل خشمگین شد و به هابیل گفت تو را زنده نخواهم گذاشت. هابیل گفت من ابتدا به قتل تو نمیکنم و بهسوی تو دست درازی نخواهم کرد، اما قابیل با سنگی بر سر هابیل کوبید و او را کشت. البته برای این رقابت مفسران دلیل دیگری هم آوردهاند که در این مجال، قصد ورود به آن را نداریم. غرض از آوردن آیه سوره مائده و تفسیر آن، تأمل بر مفهوم قربان و قربانی کردن است که ریشهای کهن دارد.
مفهوم قربانی
«قربانی» در دایره المعارفهای معتبر جهانی حوزه ادیان، عنوانی است که هم بر آیین خاص قربانی کردن اطلاق میشود و هم بر آنچه قربانی میشود. از طرفی آن را بهعنوان آیینی تعریف کردهاند که طی آن، چیزی به هدر رفته و یا به هلاکت میرسد و با این کار، رابطهای میان منشأ ماورای طبیعی با انسانها ایجاد میشود که این رابطه میتواند برای کسب قدرت معنوی باشد یا در جهت رفع نقایص و ضعفهای انسانها که اگر رویکرد دوم قالب باشد، قربانی پیشکش را نباید خورد.
همچنین «قربانی» را در اصطلاح کلی، در علم ادیان چنین تعریف کردهاند: «گرفتن زندگانی موجود زندهای (اعم از انسان، حیوان یا نبات) از راه کشتن یا سوزاندن یا دفن کردن و یا خوردن، بهمنظور تقرب به خدایان و جلب نظر آنان.» ادوارد بارنت تایلور از مردم شناسان قرن نوزدهم و بیستم میلادی که درباره اساطیر و ادیان جوامع ابتدایی به تحقیقات علمی پرداخت معتقد است که «بشر همواره در پی ایجاد پیوند میان خود و آن چیزی است که مقدس میپندارد و به تقدیم قربانی و هدایا میپردازد. از نظر او، قربانی هدیهای است به موجودات ماورای طبیعی تا علاقه آنها نسبت به قربانی کنندگان جلب شود، یا دشمنی آنها کاهش یابد.» چنین نگرشی به قربانی، ریشه در تصوری خاص از خدا و خدایان دارد که خاص دورانی است که بشر هنوز به تجربههای دینی نرسیده وگرنه بعدها و با رواج مسیحیت این تفکر عوض میشود اما هنوز با آنچه نزد مسلمانان است تفاوت ماهوی دارد؛ مثلاً به اعتقاد فلیسین شاله در تاریخ مختصر ادیان بزرگ در میان مسیحیان، مظهر قربانی شخصی عیسی علیهالسلام است. مسیح با قربانی کردن ارادی خویش، در واقع، گناهان انسان را باز خرید و همین کار موجب رهایی ملت اسرائیل از چنگ اسارت رومیان شد. این عقیدهای است که در میان مسیحیانی که از نسل یهود بودند، سخت رواج داشت؛ اما مسیحیان غیریهودی برآنند که این قربانی نوعی «باز خرید عرفانی» است. به اعتقاد آنها عیسی، با قربانی خود، کفاره گناهان بشر را میدهد و انسان را از اسارت نجات میدهد؛ اما اسلام به این مقوله چگونه مینگرد؟
اسلام و قربانی
«نام خدا را در روزهای معلومی بر دامهای زبانبستهای که روزی آنان کرده است ببرند پس از آنها بخورید و به درمانده مستمند بخورانید»… «و برای هر امتی مناسکی قرار دادیم تا نام خدا را بر دامهای زبانبستهای که روزی آنها گردانیده یاد کنند پس [بدانید که] خدای شما خدایی یگانه است پس به [فرمان] او گردن نهید و فروتنان را بشارت ده!» … «و شتران فربه را برای شما از [جمله] شعائر خدا قرار دادیم در آنها برای شما خیر است پس نام خدا را بر آنها در حالی که برپای ایستادهاند ببرید و چون به پهلو درغلتیدند از آنها بخورید و به تنگدست [سائل] و به بینوا [ی غیر سائل] بخورانید اینگونه آنها را برای شما رام کردیم امید که شکرگزار باشید»…«هرگز [نه] گوشتهای آنها و نه خونهایشان به خدا نخواهد رسید ولی [این] تقوای شماست که به او میرسد اینگونه [خداوند] آنها را برای شما رام کرد تا خدا را به پاس آنکه شما را هدایت نموده به بزرگی یاد کنید و نیکوکاران را مژده ده!»
سوره مبارکه حج، آیات 28 و 34 و 36 و 37.
در اسلام، قربانی رسمی متداول است و انگیزه شارع اسلام از انجام مراسم قربانی، با انگیزه بسیاری از ادیان و اقوام دیگر متفاوت است و برخلاف بسیاری از ادیان و اقوام، بهویژه دین یهود که غرض از ذبح و سوزاندن را تقدیس خون قربانی و رسیدن بوی حاصل از آن به مشام خدا میداند، اسلام به هیچ روی، این عقیده را نمیپسندد. قربانی کردن در اسلام قبل از هر چیز به خاطر یاد خدا مورد توجه است؛ با ذکر نام خدا که هدف نهایی قربانی و قرب و نزدیکی به اوست، مرز ایمان و شرک مشخص میشود و درباره حضرت ابراهیم بناست مرز ایمان و ایمان مطلق مشخص شود.
در دوران جاهلیت، بعد از قربانی، خون آن را به دیوار کعبه میمالیدند و با این کار میپنداشتند که قربانیشان بهتر مورد قبول قرار میگیرد. خداوند در آیاتی که آوردیم این گونه اعمال خرافی را نهی میکند. علامه طباطبایی (برگزیده تفسیر نمونه) در تفسیر آیه 37 سوره حج آورده است: «ممکن ست سادهلوحی توهم کند که خدا از این قربانی استفاده میکند و بهرهای از گوشت یا خون آن عایدش میشود، لذا جواب داد که نه! چیزی از این قربانیها و گوشت و خون آنها عاید خدا نمیشود؛ چون خدا منزه است از هر حاجتی، تنها تقوای شما به او میرسد، آن هم به این معنا که دارندگان تقوا به او تقریب میجویند… قربانیها اثر معنوی برای آورندهاش دارد و آن صفات و آثار معنوی است که جا دارد که به خدا برسد؛ به معنای اینکه جا دارد که به سوی خدای تعالی صعود کند و صاحبش را به خدا نزدیک کند، آنقدر نزدیک کند که دیگر حجابی بین او و خدا نماند.»
مهرداد نصرتی
No tags for this post.