نماد سایت خبرگزاری سیناپرس

فردوسی دچار ظلم مضاعف شده است

رساله مقطع دکترای وی «شعر و زندگی ادیب الممالک فراهانی» نام دارد که قریب به هفت سال کار تحقیقاتی را در عقبه خود داشت.

مدتی قبل با دکتر گرمارودی گفت‌وگویی چند ساعته در دانشگاه مذاهب اسلامی، پیرامون زبان و ادبیات فارسی داشتیم که بخش‌های منتشر نشده‌ای از آن گفت‌وگو را که درباره شاهنامه فردوسی است، با کسب اجازه از محضر استاد آورده‌ایم.

فردوسی و شاهنامه را چطور می‌بینید؟

با توجه به اینکه روی شاهنامه کار کرده‌ام و نوعی تلخیص خاص از آن را در کارنامه‌ام دارم، اعتقاد دارم که با همه اقبال موجود به شاهنامه فردوسی، هنوز مظلوم است. این شاعر بزرگ شیعی آن کتاب گرانقدر را برای بشریت و برای ایران به جای گذاشت. یکی از جنبه‌های مظلومیتش همین است که در دوره ستم‌شاهی از آن سوءاستفاده شد و حتی شعری ساخته و به نام فردوسی، وارد شاهنامه کردند؛ مانند: «چه فرمان یزدان چه فرمان شاه» که اصلا از فردوسی نیست.

هجونامه چطور؟ دیدگاه خودتان راجع به شاهنامه، فردوسی و رستم چیست؟

بزرگانی مثل علامه قزوینی هم تایید کرده‌اند که هجونامه می‌تواند از فردوسی باشد و قدرت و قوت بعضی از ابیاتش نیز این نکته را نشان می‌دهد. بحث این است که در دوران سلطنت پهلوی‌ها، اولا این کتاب را در راستای اهداف ملی‌گرایانه مصادره به مطلوب کردند؛ ثانیا اینکه اشعاری را برداشته و به نفع دربار جعل و به نام فردوسی منتشر کرد؛ نظیر مصراعی که در بالا گفتم.

این همان ظلم مضاعفی است که در حق فردوسی رفته است. این شاعر در زمان حیات خود نیز مظلوم واقع شده و طرفش آدم بی‌فرهنگی مانند سلطان محمود غزنوی بوده و برخوردی با او انجام داده است که همه می‌دانید. از طرفی در طول تاریخ هم او را به شعوبی‌گری متهم کردند، در حالی که این مقدار از وطن‌خواهی در بنده و شما هم هست. پس آیا ما هم شعوبی هستیم؟ مگر نه اینکه: «حب‌الوطن من الایمان» اگر ما تعصب روی وطن‌مان نداشته باشیم، پس چه داریم؟‌ این جوانان ما اگر حس میهن‌دوستی نداشتند، اینطور شهید می‌شدند؟ این مقدار غیرت وطنی – به قول دهخدا – حتی در ماکیان هم هست. دهخدا در این زمینه شعر بسیار زیبایی دارد. در این میان ستم بیشتر این است که در بحبوحه پیدایش انقلاب برخی افراد ناآشنا با ادبیات، او را به این دلیل که اسم کتاب او شاهنامه بود، طاغوتی می‌دانستند؛ در حالی که اولا به نظر من این کتاب پهلوان‌نامه است نه شاهنامه، یعنی اینکه این کتاب بیشتر درباره پهلوانان و منش آنهاست که اتفاقا با مطالعه پهلوانی‌هایشان، در می‌یابیم اغلب در برابر شاه هستند و نه با شاه. تازه از میان اینها برترین پهلوان رستم است. در دیدگاه فردوسی او تا حد نماد ملت و امت ایرانی ارتقا پیدا می‌کند.

آیا این موضوع مصداق عینی در شاهنامه دارد؟

در داستان نبرد رستم با اکوان دیو، جایی که رستم شکست می‌خورد، اکوان او را به آسمان برده و در آنجا از وی می‌پرسد که رستم را کجا بیندازد. رستم هم که می‌داند کار اکوان وارونه است از او می‌خواهد وی را به کوه یا صحرا بیندازد. اکوان هم او را به دریا می‌اندازد و رستم شناکنان از آن خارج می‌شود و نجات می‌یابد.

برخی از محققان چون دکتر فریدون جنیدی معتقدند که واژه «اکوان» از کلمه «اکومن» به معنای «نفس بد» گرفته شده، فردوسی خواسته است بگوید که حتی رستم هم در جنگ با دیو نفس، شکست می‌خورد مگر آنکه خلاف میل این دیو – نفس – عمل کند. واقعا زیباتر از این می‌شود بیان کرد؟

درباره جنبه‌های دینی چه نظری دارید؟

بسیاری از ابیات شاهنامه ترجمه لفظ به لفظ آیات و روایات اسلامی است. بیت «به بینندگان آفریننده را/ نبینی مرنجان دو بیننده را» ترجمه لفظی آیه مبارک 103 سوره انعام یعنی «لا تدرکه الابصار» و نیز فراز آخر خطبه اول نهج‌البلاغه است؛ جایی که حضرت علی(ع) می‌فرماید: «لا تیموهمون ربهم بالتصویر».

یا فرمایش رسول خدا(ص) در کتاب کلینی با عنوان «انا مدینه العلم و علی بابها» که فردوسی آورده است: «درست این سخن گفت پیغمبر است/ که من شهر علم علی‌ام در است»

در این ارتباط رساله‌ای بسیار عالی و استادانه از حضرت استاد دکتر جعفر شهیدی درباره منابع اسلامی در شاهنامه فردوسی وجود دارد.

درباره کتابی که نوشته‌اید و خلاصه شاهنامه است، توضیح دهید.

خلاصه‌هایی که از شاهنامه دیده‌ام، اغلب مزجی بوده است؛ یعنی آمیخته‌ای از نظم و نثر. برخی دیگر از منتخبات نیز اصلا کامل نیست، یعنی همه داستان‌ها را شامل نمی‌شود.

من سعی کرده‌ام این کتاب 60 هزار بیتی را با آوردن 30 هزار بیت چنان خلاصه کنم که هیچ داستانی از قلم نیفتد.

از چه نسخه‌هایی استفاده کرده‌اید؟

سه نسخه مسکو، ژول مول و دکتر جلال خالقی مطلق. البته زمانی که شروع به کار کردم، نسخه خالق مطلق هنوز تمام نشده بود و نسخه تصویری فلورانس هم بعدها چاپ شد. سه نسخه مذکور اساس کار من بوده وگرنه طبیعی است که ترجمه عربی شاهنامه، قدیمی‌ترین و نزدیک‌ترین منبع به اصل شاهنامه است.

در انتخاب ابیات چه معیاری داشتید؟

طبیعی است که فردوسی مطلقا شعر ضعیف ندارد و غرض انتخاب بین قوی و قوی‌تر است. بنابراین ابیات قوی‌تر را کنار نگذاشته‌ام. بعضی از ابیات را هم با اینکه قوت موردنظر را برای گزینش، نداشتند به خاطر اهمیتی که برای پیوند حکایت‌ها داشته‌اند، آورده‌ام. پس در این مجموعه، غلبه با شعرهای قوی‌تر است.

کار دیگرم این بود که همه ابیات موقوف‌المعانی را در یک کادر گذاشته‌ام و در پایان هر بیت هم ویرگولی تا خواننده بداند جمله هنوز تمام نشده است. مانند: «به روز نبرد آن یل ارجمند/ به تیغ و به تیر و به گرز و کمند،/ برید و درید و شکست و ببست / یلان را سر و سینه و پا و دست» دیگر اینکه اشعار را سمت راست آورده‌ام تا اگر برای مثال کلمه‌ای چون «خستو»که امروزه به جای واژه آن «معترف» به کار می‌رود در شعر بود، آن را در مقابل بیت آورده باشم.

 

گفت‌وگو: مهرداد نصرتی

No tags for this post.
خروج از نسخه موبایل