اوضاع مذهبی ایران پیش از اسلام

زرتشت و دین زرتشتی

از منابع و آثار باقیمانده چنین بر می‌آید که زرتشت حدود هفتصد سال پیش از میلاد مسیح، در منطقه شمال غربی ایران (آذربایجان) متولد گردیده است. زرتشت پس از دوران جوانی و هنگامی که به سبب کنجکاوی‌اش بسیاری از دانش‌های زمان را فرا می‌گرفت باورهای مردم را درباره پرستش خدایان متعدد، پنداری نادرست می‌دانست. او مدت‌ها در دل طبیعت اندیشید و آنگاه که به عمق آگاهی رسید از جانب خدا مأموریت یافت دیگران را هدایت کند و پیام رسانی خود را – از حدود سی سالگی – آغاز کرد.

 زرتشت تلاش فراوانی برای اشاعه مذهب خویش کرد و حتی در این راه به ستیز با بی‌دینان پرداخت که شرح آن در اوستا آمده است. با وجود ناکامی‌های اولیه با گرایش گشتاسب (پادشاه ایران) به دین زرتشتی، به‌تدریج پیروی از این دین، رو به فزونی گرفت. بر اثر تعلیمات زرتشت، آیینی ظهور کرد که به‌جای ایمان به خدایان متعدد و گوناگون یکتا پرستی را تبلیغ می‌کرد و با تأکید بر یگانگی خداوند، همگان را تنها به پرستش اهورا مزدا دعوت می‌کرد.

اوضاع مذهبی دوره هخامنشیان

بی‌شک، به لحاظ سیاسی، ایران عصر هخامنشی را باید قدرتمندترین سلسله تاریخی ایران قلمداد نمود؛ چون هیچ سلسله‌ای در تاریخ ایران نتوانست به وسعتی همچون قلمرو این امپراتوری دست یابد.

در دولت هخامنشیان، مانند همه دولت‌های باستانی شرقی مذهب نقش مهمی ایفا می‌نمود. کتیبه‌ها و سنگ نوشته‌های باقی مانده، دربردارنده اطلاعات ارزشمندی درباره مسائل دینی آن دوره است؛ اما هنوز ابهام‌های فراوانی در این خصوص در میان است از جمله پادشاهان هخامنشی و ایرانیان این دوران چه مذهبی داشتند؟ آنچه مسلم است این که ایرانیان عصر هخامنشی معتقد به خدای واحد و بزرگی بودند که او را اهورا مزدا می‌نامیدند و اطاعت از وی را واجب می‌شمردند. هنوز پذیرش اینکه هخامنشیان دین زرتشتی را به‌عنوان مذهب رسمی دولت خویش پذیرفته باشند جای تردید است. در مجموع به نظر بیشتر محققان دستگاه مذهبی در این دوره جایگاه والایی داشت. دستگاه حاکم که قدرت مشروعیت خود را از خداوند می‌دانست، اهمیت فوق‌العاده‌ای برای باورهای مذهبی قائل بود. پیروان سایر ادیان نیز در اثر سیاست مذهبی پادشاهان هخامنشی که بر آزادی مذهبی مبتنی بود آزادانه فعالیت می‌کردند و مورد احترام دولتمردان حکومتی بودند.

عقاید مذهبی در دوره اشکانیان

پارت‌ها دسته دیگری از اقوام آریایی بودند که با قیام علیه سلوکیان، قدرت سیاسی را در ایران به دست گرفتند چون نام سرسلسله آن‌ها ارشک بوده، سایر پادشاهان این سلسله برای افتخار خود و جاودان کردن نام ارشک این نام برسر اسم خود می‌افزودند، این سلسله موسوم به ارشکیان گردید و در قرون بعد اشکانیان خوانده شد.

سکوت تاریخ‌نگاران در باره تاریخ دوره اشکانی، مذهب و عقاید دینی این دوره را در هاله‌ای از ابهام نگاه داشته است. تعدد و تنوع عقاید، زمینه ایجاد وحدت مذهبی را در آن دوره از میان برده بود آزادی عقیدتی بر جامعه حاکمیت داشت. جریان مذهبی مهمی که در این عصر رونق یافت میترا پرستی بود. این آیین چنان گسترش یافت که به سرزمین روم رسوخ یافت و تا حد رسمیت یافتن در آنجا پیش رفت.

دین زرتشتی نیز در این عصر مورد توجه بود در عصر بلاش اول با جمع آوری اوستا، تجدید حیات مذهبی در دین زرتشتی پدید آمد و این مذهب تا آن‌سوی مرزهای ایران اشاعه یافت.

در عهد اشکانیان، بیشتر مذاهب به‌صورت ترکیبی فعالیت داشتند، میان دین و حاکمیت سیاسی، ارتباط استواری نبود و با توجه به سیاست تسامح مذهبی پادشاهان پارتی، روحانیون قدرتمندی مانند دوران هخامنشی و ساسانی نداشتند.

اشکانیان، بر خلاف ساسانیان که روحیه‌ای دینی- مذهبی داشتند، بیشتر دارای طرفدار ملی گرایی بودند و با توسل بر ترغیب همین روحیه، به بیرون راندن بیگانگان و حفظ استقلال کشور همت گماشتند. آنان مبنای فعالیت خود را استقلال ملی قرار دادند و از آنجا که در این دوره سرزمین ایران از هر سو در تهاجم دشمنان گوناگون بود، به‌ناچار بیشتر به دفاع از مرزها و افزایش توان نظامی کشور همت می‌گماشتند و همین امر سبب شد هویت دینی جامعه دچار چالش شود.

بنیاد گرایی مذهبی در دوره ساسانیان

ساسانیان آخرین سلسله تاریخی ایران باستان بودند که با غلبه بر اشکانیان حکومت قدرتمند در ایران زمین بنیان نهادند. شالوده امپراتوری ساسانی، بر آموزه‌های دینی استوار بود. بر همین اساس، دوران امپراتوری ساسانی به لحاظ تاریخ مذهبی، مهم‌ترین دوره ایران به شمار می‌آید. بنیان گذار این سلسله اردشیر بابکان با اتکا به قدرت موبدان زرتشتی اقدام به بازسازی نوین دینی در کشور کرد و مذهب زرتشتی را که در دوره اشکانی تا حدودی دچار بی‌رونقی شده بود پس از ساماندهی، کیش رسمی جامعه قرار داد. وی دستور داد کتاب اوستا را جمع آوری کنند و قوانین مذهبی و مبانی حقوقی را بر اساس آن باز تدوین کنند.

ساسانیان، سیاست کشور داری خود را بر مذهب زرتشتی بنیان نهادند و به روحانیون، به‌عنوان پیشوایان دینی جامعه قدرت فوق‌العاده‌ای بخشیدند. در «نامه تنسر» که حاوی مهم‌ترین دسته بندی طبقات اجتماعی عصر ساسانی است «اصحاب دین» در مرتبه اول قرار دارند. موبدان با گسترش فعالیتشان، به‌تدریج صاحب اموال بسیار شدند و به گروه بهره کش جامعه بدل شدند. جاه طلبی، بدعت‌های دینی و همراهی با اشراف در چپاول اموال عمومی توده مردم را به مرور از دین و طبقه موبدان بیزار ساخت و موجب پیدایش تعارضی سخت میان مردم با این طبقه گردید. موبدان زرتشتی که از دین به عنوان دستمایه‌ای برای خود کامگی و توسعه طلبی‌های خویش بهره می‌بردند به مرور اصول و عقاید دین ساده و بی‌پیرایه زرتشتی را دستخوش تحریف و تباهی کردند و آن را در سراشیبی سقوط قرار دادند در نتیجه دوری موبدان از اصول و ارزش‌های دینی و رخنه فساد و اختلاف میان آن‌ها مذهب زرتشتی از درون رو به ضعف نهاد و بنای پوسیده ساسانی-موبدی فرو ریخت.

 

علی غلامرضایی/ پژوهشگر تاریخ و مدرس دانشگاه

No tags for this post.

‫14 دیدگاه ها

  1. سلام
    خسته نباشید
    امیدوارم همیشه و سربلند باشید استاد عزیز
    لطفا در مورد قوم مادها و تمدن آنها بنویسید
    ممنون

  2. بسیار عالی و جالب بود
    ممنون از طرح خوب موضوع و نکته سنجی هایتان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا