ما نيازي به قهرمان سازي نداريم

وی در گفت و گو با سياوش صفاريان پور ابتدا به تفاوت دانشمند و دانشگر اشاره كرد و گفت: كلمه دانشمند بیانگر یک دوره خاص، یک نوع فعالیت یا افراد خاصی است.لغتی که امروزه به کار می رود در واقع معني دانشگر را حمل مي كند؛ حدود 150 سال پیش در دنیا حرفه جديدي به وجود آمد كه از مراکزی مثل دانشگاه، مراکز تحقیقاتی و حرفه ای به خاطر حرفه اش پول می گیرد و آن حرفه را انجام می دهد و به همین دلیل لغتی ساخته شد که دیگر معنی دانشمند را نمی دهد. دانش پیشه، دانشکار يا دانشگر کسی که حرفه اش دانش است، حرفه اش رسیدن به دانش و مشغولیتی در جهت دانش است. ولی فرق دارد با آن چیزی که مردم ما به خاطر بار تاریخی لغت دانشمند انتظاردارند. دانشگر دیگر آن دانشمند گذشته نیست، کاملا متفاوت است.

وي افزود: لغتی درانگلیسی به کار می رود كه چیزی شبیه دانشمند است. کسی که مراحل مختلف دانشگری را پشت سر گذاشته، اشراف مدنی، اجتماعی و تاریخی پیدا کرده و فقط در حوزه خاص حرفه اش صاحب دانش نيست. ممکن است بگوییم دانشمند؛ برای اینکه این لفظ را به کار برده ایم ولی وقتی می گوییم دانشمند جوان، این لغت خنده دار است، به این معنی که تصور کسی که فرض کنید در حدود 25-24 سال یا حتی كم تر سن دارد و در علم مدرن دارد کار می کند و اصطلاحا در انگلیسی به او ساینتیست می گویند، این دیگر لفظ دانشمند را برنمی تابد. این کسی است كه کاری را خیلی خوب بلد است، این کار از جنس علم است، در آزمایشگاه کار می کند، یا در فضای پژوهشگاه کار می کند، یا کار نظری دارد انجام می دهد، در حرفه اش درآمدی هم دارد کسب می کند، جايي هم استخدام مي شود، ولی تفاوت دارد با وقتی که می گوییم ابوریحان بيروني دانشمندی بود که مثلا در دربار غزنویان یا در جاهای مختلف ایران پژوهش مي كرد و امکانات در اختیارش بود. او پول نمی گرفت، امکانات در اختیارش بود. این مسئله حرفه ای بودن، از سال 1850 میلادی در زبان انگلیسی ساخته شد، قبلش وجود نداشت. در اين زمان لغت ساینتیست به کار رفت البته همه کسانی که شغلشان این بود اعتراض كردند چون فکر می کردند فیلسوف علوم طبیعی هستند. اكنون به نیوتن ساینتیست نمی گوییم. نیوتن به عنوان فیلسوف علوم طبیعی شناخته شده است و این اسم هم روی او مانده، کتابش هم فلسفه طبیعت است.

اين فيزيكدان با تاكيد بر لزوم در نظر گرفتن تحولات تاريخي و اجتماعي اظهار كرد: جلوتر که می آییم 100 تا 150 سال پیش یک سمت دیگری رفت، مراکز و نهادهای مدنی جدیدی تاسیس شدند که قبلا سابقه نداشتند. این چیزی که ما به آن دانشگاه می گوییم، اینها جزو مدرسه هایی که در طول هزار سال گذشته بوده نیستند، یک چیز دیگر است، یک نوع دیگر است. مثلا فرض کنید ما نظامیه داشتیم که پیش درآمد دانشگاه های مدرن است، ولی این طوری نیست، اینقدر تحولات متفاوت بوده و اینقدر آن نهاد قبلی زیر و رو شده که دیگر دانشگاه مدرن در دنیا، اینکه می گویم مدرن مثلا تا حدود 40 سال پیش است، در این 40 سال مفهوم دانشگاه خیلی تغییر کرده است، آن چیزی که فرض كنيد تا 40 سال پیش در دنیا به اسم دانشگاه بود، هیچ شباهتی با آن چیزی که مثلا ما در قدیم داشتیم، نداشت و ما این تحولات را در نظر نمی گیریم.

منصوري در پاسخ به اين پرسش كه آيا آنطور كه گفته مي شود كشور به قهرمانان علمي براي الهام بخشي نياز دارد، گفت: چرا نیاز به قهرمان داریم؟ به قول برتولت برشت وای بر ملتی که به قهرمان نیاز دارد. ما چه نیازی به قهرمان داریم؟ اگر جنگ تحمیلی در اوایل انقلاب نبود يا انقلابی نمی شد، قهرمانی به وجود می آمد؟ قهرمان در یک فرآیند به وجود می آید. ما قهرمان های زیادی در جنگ داشتیم که بعد از جنگ قهرمان شدند. اكنون مگر ما چه مشکلی داریم که احتیاج به قهرمان داشته باشیم. این یک اشتباه تاریخی است که ما داریم می کنیم. اگر منظور از قهرمان موتور محرک باشد، چیز دیگری است. ما به آدم هایی که الهام بخش باشند برای جوانی که می خواهد برود در رشته های علمی تحصیل کند، احتیاج داریم، ولی این به معني قهرمان داشتن نیست. الهام بخش بودن چیز دیگری است. ببینید ابوریحان بیرونی که قهرمان ما نیست، ابوریحان بیرونی یک شخصیت بزرگ در طول تاریخ بشر است. به خاطر کارهایی که کرده و کارهایش اثرگذار بوده است و در مقایسه با افراد بزرگ دیگر مقایسه می شود. ابوریحان  بنیانگذار کار تجربی در سطح جهاني است. یکی از کسانی است که در جهان این کار را کرده است. ما شاید این را به ابن سینا نتوانیم نسبت دهیم، ولی قطعا به ابوریحان می توانیم نسبت بدهیم. ببینید کارهایی کرده که نوآوری بسیار زیادی درآن بوده و بعد خود به خود شخصیت شاخصی در جهان شده است. مگر از ابوریحان به عنوان قهرمان صحبت می کنیم؟ بعد هم اگر قهرمان به هر معنایی که ما بگیریم، معنایی بخواهد داشته باشد، قهرمان در کوچه پشتی خانه ما به وجود نمی آید یا در یک شهر که به وجود نمی آید، در یک کشور که به وجود نمی آید. قهرمان باید بتواند مثل مرحوم تختی در دنیا قهرمان شود. هر کسی که پشت کوچه ما می تواند کشتی بگیرد، در شهر ما می تواند کشتی بگیرد، ما می توانیم بگوییم قهرمان است؟ و اجازه ندهیم در یک مقایسه بین المللی تاریخی قهرمان شود؟ بنابراین من دو مشکل در این قضیه می بینم. یکی اینکه من مطمئنم ما به قهرمان نیاز نداریم؛ زيرا کشور ما رشد بسیار خوب علمی در 35-30 سال گذشته کرده، بدون اینکه قهرمان داشته باشد. هیچ یک از قهرمانانی که این روزها متاسفانه در رسانه ها به عنوان قهرمانانی که مثلا در صد سال گذشته  در ایران مطرح مي شوند، هیچ کدام نقشی در توسعه علمی بعد از انقلاب نداشته اند. ما احتیاجی به قهرمان نداریم، ما رشد علمی کردیم بدون اینکه قهرمان داشته باشیم.

ميل براي توسعه علمي وجود دارد، ولی میل غیر از عزم است. متاسفانه عزم ملی برای توسعه وجود ندارد.

اين پژوهشگر با ضمن تاكيد بر كار گروهي علمي در عصر حاضر، اضافه كرد: چیزی که عصاره مدرنیت و تجلی‌اش در علم جدید است، اين است كه  مجموعه ای با هم کار می کنند. یک جماعتی که اسمش اجتماع علمی می شود. عده زیادی در اینجا درگیرند و دارند کار می کنند، بدون اینکه قهرمان باشند، من باز تکرار می کنم وای بر ملتی که به قهرمان نیاز دارد.

وي در پاسخ به اين پرسش كه در حال حاضر چه بايد كرد كه به عصر درخشان علمي ايران رسيد، اظهار كرد: بگذارید یک مقداری سلبی حرف بزنیم بگوییم چه کاری نباید بکنیم. ما یک دفعه می خواهیم خواب هشتصد ساله خودمان را بعد از دوران آل بویه و دوران طلایی اسلام با قهرمان سازی جبران کنیم. نمی شود قهرمان را به تنهايي سرمايه اجتماعي دانست. سرمایه اجتماعی فرد نیست؛ افراد هستند، یک مجموعه ای از اتفاقات است، فرآیندی است که سرمایه تولید می کند. ما می گوییم مثلا در فلان شهر ایران سرمایه اجتماعی بالاست، برای اینکه مردمش کارهایی می کنند که ارزش تولید می کنند. يك فرد بر فرض اينكه مانند تختي باشد، تختی نماد يكي از ورزش هاي باستانی ایران بود ما تعداد زیادی کشتی گیر داشتیم كه خوب بودند، بالاخره یکی از آنها بالاتر می آید، مثل تختي. ولی ما نمی توانیم هیچ زمینه ای در علم نداشته باشیم، یک دفعه یک قهرمان در حد انیشتین و نیوتن تولید کنیم. کاری که متاسفانه آموزش و پرورش کرده، این نوع رفتار کاذبی است که جوان های ما را سرخورده می کند، جوان ها زود متوجه می شوند. ممکن است در دبیرستان متوجه نشوند، در دوره لیسانس متوجه نشوند، بعد می روند دنیا را می بینند، می بینند هیچ خبری از این قهرمانان نیست. این ها قهرمان محلی بودند و این غرور كاذب که ایجاد می کنیم، قطعا به رشد علمی ما ضرر می زند و آن را خدشه دار می کند.

دكتر منصوري پيامدهاي منفي قهرمان سازي را برشمرده و با اشاره به اهميت المپيادهاي علمي، عنوان كرد: برای اینکه قهرمان درست كنيم، باید چیزهایی به آن قهرمان نسبت دهیم. آن چیزی که نسبت مي دهیم را جوان های ما واقعی تلقی می کنند و خیال می کنند علم یعنی همين ويژگي ها؛ در حیطه فوتبال یا کشتی ما اشتباه نمی کنیم، چون بالاخره باید بروند جايي مثل المپيك امتحان بدهند و در مسابقات برنده یا بازنده می شوند. ولي در علم ما اجازه مقایسه نمی دهیم، بنابراین در یک خلاء زندگی می کنیم، ويژگي هايي را نسبت می دهیم به کسانی که وانمود می کنیم قهرمان هستند، ویژگی هایی که جوانان و بچه های ما در دبیرستان و دانشگاه خیال می کنند این ویژگی ها، ویژگی علم است، ولی دیر یا زود متوجه می شوند این اشتباه است و تمام آن ساختار حباب شکلی که ما درست کرده ایم نسبت به قهرمان می شکند و فرو می ریزد  و به همین دلیل جوانان اعتمادی به کشور نمی کنند.

متاسفانه ما فکر می کنيم المپیادهاي علمی که در دنیا برگزار می شود انتهای مدارج علمی است، آن طوری که در بازی های المپیک است اما اینها دو دنیای متفاوت هستند. در بازی های المپیک مثلا فرض کنید در تکواندو اگر یک دختر ایرانی مدال می آورد، اوج توانایی های ورزشی است، در صورتي كه المپیادهای علمی تازه شروع احتمالی یک فرآیند علمی است، یعنی آن شخصی که رفته المپیاد مدال گرفته، تازه در این فرآیند باید بیاید خودش را نشان دهد و تجربه علمی نشان داده که هیچ معلوم نیست این جوانان واقعا در زمینه علمی هم موفق باشند یا نباشند.

خیال نکنیم که علم کشور فقط با تجاری سازی حل می شود. دقت کنید علم حیطه خیلی گسترده ای است، باید ما بتوانیم تمام مولفه هایش را آرام آرام رشد دهیم، نه اینکه فقط یک تکه را ببینیم، بخش دیگر را نبینیم و دنبال قهرمان سازی نباشیم.

وي افزود: دقت کنید ما حدود بیست و پنج سال است در انواع و اقسام المپیادها شرکت می کنیم. چه ثمره علمی برای ما داشته؟ آیا اگر ما الان از رشد علمی ایران صحبت می کنیم هیچ وقت در هیچ جاي  دنیا و یا در داخل کشور از این تعداد برندگان مدال های المپیاد صحبت می کنیم که موجب رشد علمی ایران شده اند؟ اين موضوع در هیچ شاخص علمی وارد نمی شود، اگر ما رتبه بندی دانشگاه ها را در دنیا نگاه کنیم، هیچ وقت این شاخص باعث بالا رفتن رتبه نمي شود اما نگاه می شود که چه تعداد اختراع از آن دانشگاه بیرون می آید، چه تعداد برنده جایزه نوبل درآن دانشگاه وجود دارد و … ما چه زمانی می خواهیم عاقل شویم که از یک طرف دوست داریم در رده بندی بالا باشیم، از یک طرف دوست داریم قهرمان شویم، از یک طرف قهرمان کاذب ایجاد کنیم، از آن طرف از رشد علمی در دانشگاه های دیگر صحبت کنیم، اینها با هم جور در نمی آید. قطعا کسانی که این کار را می کنند به رشد علمی کشور ضرر می زنند. من باز تکرار می کنم رشد علمی ما در این 35 سال بعد از انقلاب بی نظیر است، این را همه می دانیم، ولی رشد علمی فقط به خاطر تعداد مقالاتی که اینها چاپ می کنند نیست، این یکی از شاخص ها است.

 دكتر رضا منصوري با بيان اينكه به خصوص پس از برجام، كشورهاي جهان بيش از پيش علاقه مند به انجام كار علمي با ايران هستند، به لزوم حفظ سرمايه نيروي انساني علمي در ايران تاكيد كرد و گفت: چرا اكنون اکثر دانشگاه های مهم دنیا، چه در شرق چه در غرب، علاقه‌مندند که جوانان ما بروند آنجا کار کنند. علاقه دارند به خصوص بعد از برجام با ایران کار علمی انجام دهند. برای اینکه می دانند نیروی جوانی که ما اینجا داریم، مستعد است که برود آنجا کار کند. ولی چرا اینها در ایران نمی مانند کار کنند، اکثر اینها نمی مانند و تعداد کمی باقی می مانند. چرا ما هنوز این توانایی را پیدا نکرده ایم که این جوان را در داخل کشور رشد دهیم. این مشکلاتی است که ما داریم، در عین اینکه رشد علمی خوبی کرده ایم. ولی ایران با قهرمان سازی درست نمی شود. کافی است نگاه کنیم در این سالهای بعد از انقلاب جوان هایی که ایران را ترک کردند، حالا چه با ایران همکاری کنند و چه نکنند، به قهرمانانی که در ایران ساخته شده اند، چطور نگاه مي كنند.

اين فيزيكدان ضمن تاكيد بر وجود ميل براي توسعه علمي، افزود: این میل وجود دارد، ولی میل غیر از عزم است. متاسفانه عزم ملی برای توسعه وجود ندارد. میل و علاقه بله، ولی خیال می کنیم این میل و علاقه کافی است، بنابراین ما علاقه مندیم که ایران رشد علمی کند، ولی همه چیز را رها می کنیم.

وي با اشاره به تذكرهاي مؤكد رهبر انقلاب در اين زمينه، اضافه كرد: این تذكرا وجود دارد، ولی به اجرا نگاه کنيم، آیا اجرا مبتنی بر این تذکرات است؟ در چند سال گذشته دو تاکید بسیار شدید رهبری کشور داشت، یکی درباره زبان فارسی و زبان علم، یکی در مورد رشد علمی کشور و اینکه تا سه درصد از تولید ناخالص ملی صرف تحقیقات شود و این اولین بار هم نیست، در 25 سال گذشته، در پنج برنامه پنج ساله ما از دو دهم درصد تولید ناخالص ملی در سال 65،  به 35 صدم درصد از تولید ناخالص ملی رسیده ایم، اصلا رشدی نداشتیم. بنابراین، تذکر هست ولی اجرا نیست، اجرا وجود ندارد و هیچ وقت فکر نمی کنیم چرا ما در اجرا موفق نبودیم؟ در پنج برنامه پنج ساله جمهوری اسلامی ایران، چرا ما مرتب این درصد را بالا گرفتیم، ولی سقوط کردیم . هیچ وقت سوال نشده است.

دكتر رضا منصوري در ادامه سخنانش در برنامه چرخ، گفت: باید عزم ملی داشت، میل هست. اگر کشوری در این کار جدی باشد که متاسفانه ما نیستیم و نبودیم، یک سال که قانون اجرا نشود، سال دوم همه باید مواخذه شوند، ما 25 سال است انواع و اقسام مسئولان کشوری داشته ایم هیچ كدام اجرا نکردند، هیچ وقت هیچکس مواخذه نشده، چرا؟ من می گویم عزمی وجود ندارد.  دقت کنیم این یکی از شاخص هاست، خیلی ها سر این بحث کردند که این پول خیلی زیاد است، اصلا نمی تواند هزینه شود و کشور ندارد. کشور ما این پول را دارد که هزینه کند، ولی اگر ما این را هزینه اش کنیم، خیلی اتفاقات دیگر در کشور باید بیفتد.  قوانین مهم، مقررات، آیین نامه ها، مفاهیم اداری ما باید عوض شود. ما اصلا در این زمینه کاری نکرده ایم. کشور ما الان اگر تمام پول یک درصد را اینجا بگذارد ما نمی توانیم هزینه اش کنیم، برای اینکه راه های اداری آن دیده نشده است.

وي در پاسخ به اين پرسش كه آيا جامعه علمي ايران به اندازه كافي براي اين منظور آمادگي و چابكي دارد، اظهار كرد: من با این دید نگاه می کنم که چابکی و چالاکی را با چه چیزی باید مقایسه کنیم. آیا بخش های دیگر کشور ما آنقدر چابک هستند؟ در مقایسه اگر نگاه کنیم شکی ندارم همین هیات های علمی و پژوهشگرانی که ما در کشور داریم، بسیار بیش از آن درصدی که تا به حال هزینه شده، توان هزینه کردن پژوهشی بسیار مثمر ثمر کشور را دارند، این به این معنی نیست که ما خیلی در دانشگاه ها چابک هستیم. ما در دانشگاههایمان خیلی ایراد داریم، کما اینکه در خیلی از بخش های کشور ایراد داریم و خوشحالیم که آگاه به ایرادمان هستیم و داریم ایرادمان را رفع می کنیم، این گونه کشور رشد می کند. بخش علمی کشور توان به هزینه گرفتن این ارقام را دارد، ولی باید با آن همراهی کرد، باید اجازه داد. ما دراین 25 سال اجازه ندادیم، ما اتفاقا دانشجو زیاد گرفتیم، با این سیاستی که در اوایل سال 80 گذاشته شد، تشویق مقالات، این سیاست الان آنچنان بالا گرفته است که اصلا چیزی جلودارش نیست، ما متوجه نیستیم این حباب دارد تشکیل می شود، علم کشور فقط با این یک شاخص تعیین نمی شود، خیلی اتفاقات دیگر باید بیفتد.

دكتر رضا منصوري در پايان گفت: چیزی که من به صراحت می توانم بگویم این است که هزینه ای که کشور برای علم و پژوهشش می کند، نشان می دهد که عزم این کار را دارد یا ندارد. ما باید بالاخره در جمهوری اسلامی بپذیریم که می خواهیم یا نمی خواهیم و همه کمک کنیم این اتفاق بیفتد و آرام رشد کند و خیال نکنیم که علم کشور فقط با تجاری سازی حل می شود. دقت کنید علم حیطه خیلی گسترده ای است، باید ما بتوانیم تمام مولفه هایش را آرام آرام رشد دهیم، نه اینکه فقط یک تکه را ببینیم، بخش دیگر را نبینیم و دنبال قهرمان سازی نباشیم.

 

 

 

No tags for this post.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا