رئیس پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری از تعریف و اجرای پروژههای بزرگ در فرهنگ پژوهی در این پژوهشگاه خبر داد.
به گزارش سیناپرس به نقل از روابط عمومی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، حجت الاسلام والمسلمین دکتر رضا غلامی، در هماندیشی فرهنگ پژوهان، اظهار کرد: مهمترین رسالت و ماموریت این پژوهشگاه بحث و نقد درباره فرهنگ و مطالعات فرهنگی از تاریخ و مبانی گرفته تا قلمرو و ساختار، از روششناسی گرفته تا نظریهها و از کارکردها گرفته تا چشم انداز آینده آن است و در این راستا پروژههای بزرگی را در فرهنگ پژوهی آغاز کردیم که اجرای آن در دستور کار قرار دارد، ولی در معماری محتوایی این پروژهها به هماندیشی اساتید نیازمندیم.
وی با بیان اینکه در این زمینه فرهنگ ۸ پرسش کلیدی مطرح است، پرسش اول را در خصوص اثرات غرب مدرن بر فرهنگ دانست و گفت: معتقدم ما تافته جدا بافتهای در جهان نیستیم و وضعیت فرهنگ ما بی تاثیر از جهان، منظور جهان مدرن نیست. البته من اعتقاد دارم غرب خدماتی هم به فرهنگ کرده است که در جای خود باید به آن پرداخت. غرب فرهنگ را تا حد زیادی صنعتی- کالایی و به تبع آن تجاری کرده است. فرهنگهایی که صنعتی- کالایی نیستند، به انزوا کشیده شدهاند. ضمن آنکه فرهنگ را تقریباً این جهانی و مادی کرده است.
غلامی با بیان اینکه غرب فرهنگ را تا حد زیادی به خدمت توسعه با محوریت اقتصاد در آورده، نه توسعه را در خدمت فرهنگ، اظهار کرد: از این جاست که فرهنگ عمومی در غرب رشد قابل توجهی پیدا کرده است. البته فرهنگ عمومی مدرن معاصر، بیش از هر چیز، نُرمها و دیسیپلینهایی برای زندگی مدنی است.
رییس پژوهشگاه مطالعات فرهنگی با تاکید بر اینکه پرسش دوم این است که چرا فرهنگ در کشور ما روز به روز بیرمقتر و رقیقتر میشود؟، پاسخ داد: میان فرهنگ ایرانی و فرهنگ اسلامی چه از سوی ملیگراها و چه متدینین، دو گانهسازی شده است و بر خلاف رخدادهای نقاط عطف تمدنی، از پیوند عمیق یا هم افزایی تاریخی این دو غفلت شده است. همچنین فرهنگ به دو قسم رسمی و غیر رسمی تقسیم شده است و خُرده فرهنگها با رویکرد ملی گرایانه یا ایدئولوژیک به انزوا کشیده شدهاند.
وی پرسش سوم را در خصوص رسالت دانشگاه در قبال فرهنگ عنوان کرد و فربهسازی دانش فرهنگ و پاسخگویی به پرسشهای علمی ثابت و نوظهور در ساحت فرهنگ، رصد مستمر و البته کلان فرهنگ در جامعه و شناسایی نقاط ضعف و قوتهای آن، ارتباط با کنشگران اصلی فرهنگ جهت اتصال تئوری به عمل و تقویت محیط فرهنگی در دانشگاهها را از جمله رسالتهای دانشگاهها در قبال فرهنگ نام برد.
غلامی با بیان اینکه پرسش چهارم این است که فرهنگ پژوهی در ساحت آکادمیک ما چه وضعی دارد؟ ادامه داد: دانش فرهنگ چه به نام مطالعات فرهنگی و چه فرهنگ پژوهی ضعیف و رنجور مانده و در قبال بسیاری از پرسشها سکوت پیشه کرده است. علوم اجتماعی نیز هر چند خدماتی هم به مطالعات فرهنگی کرده اما فرهنگ شناسی را سرکوب کرده و امکان آنکه سری در سرها داشته باشد را از او گرفته است.
وی پرسش پنجم را در خصوص تفاوتهای میان مطالعات فرهنگی با فرهنگپژوهی عنوان کرد و ادامه داد: در مطالعات فرهنگی، فقط فرهنگ غربی در نظر گرفته شده و سایر فرهنگها را با شاخصهای درآمیخته با فرهنگ غربی مورد وارسی و نقد قرار میدهند؛ بقیه فرهنگها در این نظرگاه، یا در ذیل فرهنگ غرب یا خُرده فرهنگ محسوب میشوند. علاوه بر این، بعضی فرهنگها از جمله فرهنگهای دینی را با چشم خرافات و موهومات میبیند و با چنین عینکی به مطالعه آنها میپردازد.
رییس پژوهشگاه مطالعات فرهنگی با بیان اینکه پرسش ششم این است که با توجه به وجود ایده تبدیل فرهنگ پژوهی به علوم فرهنگی، چه دلایلی برای ایده تبدیل فرهنگ پژوهی به علوم فرهنگی وجود دارد؟، گفت: فرهنگ یکی از بزرگترین و در عین حال، حساسترین موضوعات موجود در جامعه انسانی است و چیزی نیست که به شکلی با فرهنگ مرتبط نباشد و از سوی دیگر بسیاری از ابعاد و اضلاع فرهنگ و امور فرهنگی در مطالعات فرهنگی دیده نمیشود. این سخن در میان برخی از فرهنگ پژوهان در دنیا رایج است که مطالعات فرهنگی بسیار گسترده است و منجر به این میشود که در آن واحد در مورد همه چیز باشد و هیچ چیز.
وی پرسش هفتم را در خصوص اقتضائات حرکت به سمت شکلگیری علوم فرهنگی و پرسش هشتم را در خصوص ساختار اولیه علوم فرهنگی عنوان کرد و افزود: من ساختار را به دو عرصه “پیشاعلم” و “علم” تقسیم میکنم. در ساحت پیشاعلم یا عرصه معرفت، چهار حوزه معرفتی تاریخ فرهنگ، فلسفه علم فرهنگ، فلسفه فرهنگ و الهیات فرهنگ در فوندانسیون ساختمان علوم فرهنگی قرار میگیرد.
No tags for this post.