از آن روز که انسان خردمند (Homo sapiens) تصمیم گرفت از غارها خارج شود و به جستوجوی منابع و سرزمینهای جدید، قاره آفریقا را به مقصد آسیا و اروپا و دیگر سرزمینهای ناشناخته ترک گوید تا وقتی که کلمب و ماژلان بادبانها را برافراشتند و راهی دوردستهای اقیانوس اطلس و آرام شدند، تا آن روز تاریخساز که یوری گاگارین در فضاپیمای کوچکش به دور زمین چرخید و نخستین تجربه فضایی را به نام بشر ثبت کرد و تا 12 سال بعد از آن که نیل آرمسترانگ آن گام کوچک برای یک انسان و جهش بزرگ برای بشریت را با قدم نهادن بر خاک کره ماه به نام خود ثبت کرد، در همه این رویدادها گویی نیرویی انگیزشی وجود دارد که ما و اجدادمان را پیش برده و میبرد. این نیرو چیزی نیست جز ماجراجویی و کنجکاوی که در ذات ماست.
تلاش برای یافتن سرزمینها و منابع تازه در کنار تلاش برای رسیدن به جاودانگی و غلبه بر مرگ و بیماریها از مهمترین محرکهای گونه بشر و راز ماندگاری و پیشرفتش در طبیعت وحشی بوده است. اگر ماجراجویی و تلاش برای کشف حقیقت را از بشر بگیریم از او چه میماند جز حیوانی ناطق؟
پس از فتح زمین از قطبها تا استوا و تسخیر منابع گسترده آن، حالا تلاش برای یافتن خانه دیگری بجز زمین و نخستین نشانه از وجود حیات در کیهان در جایی جز کره خاکی خودمان، بزرگترین ماجراجویی بشر امروز را تشکیل داده است؛ انگیزه مهمی که موجب شده مالیاتدهندگان آمریکایی و اروپایی و دولتها، حاضر به پرداختن هزینههای میلیارد دلاری مأموریتهای فضایی به انگیزه شناخت مریخ و دیگر کرات در منظومه شمسی شوند و فراتر از آن برای یافتن دنیاهای قابل سکونت در منظومههای فراخورشیدی مطالعه کنند. هرچند از رهگذر این مطالعات و ماجراجوییها، فناوری به طرز باورنکردنی پیشرفت و سوغاتهای متنوعی را وارد زندگی امروز ما کرده است.
اکنون 20 سالی میشود اخترشناسان به مطالعه سیارههای فراخورشیدی میپردازند و در این مسیر بیش از 3500 دنیای متفاوت را یافتهاند. میان آنها حدود 20 سیاره شرایط شبیهتری به زمین دارند و البته غالب آنها در منظومههای ستارهای دوردستی قرار دارند که دهها و بلکه صدها سال نوری تا منظومه شمسی ما فاصله دارند و تصور سفر به آنها فعلا در محدوده داستانهای علمی ـ تخیلی است.
نشریه معتبر نیچر، هفته پیش مقاله بسیار مهمی درباره پیدا شدن شواهدی از وجود سیارهای شبیه زمین در گردش به دور نزدیکترین ستاره به خورشید ارائه کرد. نزدیکترین ستاره به ما پس از خورشید در منظومهای قرار دارد که ستارهای به نام آلفا ـ قنطورس ستاره اصلی آن است. در آن منظومه ستاره سرختر، سردتر و کوچکتر دیگری به نام پروکسیما ـ قنطورس نیز وجود دارد که اندکی نسبت به آلفا ـ قنطورس به ما نزدیکتر است. سیاره کشف شده مورد بحث که «پروکسیما – بی»نام گرفته و اندکی از سیاره ما بزرگتر است، اکنون در حال گردش به دور ستاره پروکسیما ـ قنطورس است. فاصله این سیاره تا ستارهاش به اندازهای است که آب بر سطح آن نه یخ خواهد زد و نه تبخیر خواهد شد، بلکه میتواند به شکل مایع وجود داشته باشد. این نشانه مهمی برای امکان میزبانی برای حیات در جایی بجز زمین میتواند باشد. در منظومه شمسی ما فقط زمین چنین قابلیتی دارد.
نزدیکیای که در مورد سیاره پروکسیما ـ بی از آن سخن میگوییم در مقیاس نجومی است. این سیاره حدود 4/2 سال نوری (نزدیک به 40 هزار میلیارد کیلومتر) از ما فاصله دارد. اگر قرار باشد با پیشرفتهترین فضاپیماهای امروزی که با سرعت قریب به 15 کیلومتر بر ثانیه در فضا پیش میروند به این سیاره خواهرخوانده زمین سفر کنیم، حدود 30 هزار سال باید در راه باشیم! ایدههایی هم وجود دارد برای این که بشود با بهرهگیری از دانش و فناوری فعلی، این فاصله عظیم را سریعتر طی کرد؛ مثلا ایدهای که یوری میلنر و استفن هاوکینگ سال گذشته در خصوص امکان ارسال تراشه الکترونیکی کوچکی به اندازه ناخن انگشت شست با هدایت لیزری و مجموعهای از فناوریهای دیگر بیان کردند. آنها میگویند بررسیهای تئوری نشان میدهد میتوان این تراشه کوچک را به سرعتی بالغ بر 20 درصد سرعت نور رساند و در این صورت میتوان فاصله زمین تا منظومه آلفا ـ قنطورس را در بازه زمانی کوتاهتری به اندازه 30 سال پیمود. با این حال بر فرض عملی بودن این ایده، ارسال یک تراشه کوچک کجا و ارسال فضاپیمای چند تنی که باید چند فضانورد را با خود همراه داشته باشد کجا.
به هر حال هنوز هیچ نشانهای از حیات در جایی بجز زمین پیدا نشده، هر چند به نظر میرسد نزدیکترین سیاره به ما میتواند در آینده میزبانی برای حیات باشد. تا زمانی که امکان سفر واقعی به آن مهیا شود، بهتر است مراقب سیاره خودمان باشیم که این روزها اوضاع زیست محیطیاش تعریفی ندارد. زمین تنها گهواره قطعی و شناخته شده برای پناه دادن به حیات در عالم است.
منبع:جام جم
No tags for this post.