فرهنگ استفاده از آب در كوره(قنات) و آب در لوله متفاوت است
مهندس محمدرضا حائري مازندراني مهمان برنامه چرخ بودند تا درباره قنات و اهمیت اين شبكه آبرساني، نحوه ساخت و كاركرد آن به سوالات پاسخ بگویند.
جامعه ما خیلی امروز با قنات آشنا نیست. در مدیریت شهری وقتی زمینی را برای ساخت وساز می کَنند به قنات می خورند و می گویند دردسر، آیا قنات دردسر است؟
وقتی در یک پروژه عمرانی به قنات برخورد می کنید و متوجه می شوید که زیر زمین را باید اول می شناختید، بعد کار را شروع می کردید، بله، یک دردسر ایجاد می شود. ولی شهر تهران قبل از دوره صفویه با 3 تا قنات شکل گرفت و روستایی بیش نبود. بعد در دارالخلیفه طهماسبی در حدود 8-9 قنات، در دارالخلیفه ناصری حدود 30 قنات و اگر امروز قنات ها را در تهران بزرگ بشماریم، نزدیک به 500 قنات داریم. خود استان تهران شاید دومین استان است از نقطه نظر تعداد قنواتی که در کشور وجود دارد.
می گوییم رشته قنات یا تکه قنات، چه می گوییم؟
رشته قنات می گوییم.
این رشته ها به هم مرتبط هستند یا رشته ها هر کدام مستقلند؟ انشعاباتی پیدا می کنند؟
نه، هر کدام مستقلند، هر کدام از یک مادرچاه شروع می شوند، به یک مظهر می رسند و در میانشان یکسری میله هست که وقتی شما به آن میله ها از بالا نگاه می کنید، متوجه می شوید که یک رشته قنات (سلسله به هم پیوسته ای از چاه ها) آب را از بالادست به پایین دست می رسانند.
اجازه بدهید ما به یک تصویر هوایی نگاه کنیم، تصویر هوایی که به ما همین مسیر قنات ها را احتمالا نشان خواهد داد.
این یکی از عکس هایی است که اشمید باستان شناس در سال 1310 گرفته و از تخت جمشید است و شما آن رشته قنوات را که اشاره کردید، در کنار تخت جمشید می بینید. هنوز بخش اعظم تخت جمشید اکتشاف نشده و این یکی از اسنادی بود که توانست در آنجا برای ما موفقیتی را به وجود بیاورد که بتوانیم ثابت کنیم که این نظام پایدار است. از آن دوره بوده و پیش از آن دوره هم بوده و تا امروز ادامه پیدا کرده که آمارهای قنات را من از سال 1360 تا الان جمع کردم، در سال 1360 آقای عبدالکریم بهنیا که یکی از دانشمندان قنات هستند، می گویند که 18 هزار و 600 تا بوده و همین طور که جلو می آییم می بینیم که تعداد قنات اضافه شده، در حالی که به قنات بی توجهی شده و این نکته خیلی مهم است. شاید بیش از نیم قرن است که ما قنات را نادیده گرفتیم، قناتی که در سال 1320 بخش اعظم آب کشور را برای مصارف مختلف تامین می کرده، ولی از سال 1340 این اتفاق می افتد که یواش یواش به نادیده گرفتن قنات منجر می شود .
قنات را باید یک جور لوله کشی آب بدانیم؟ اشاره کردید که از یک چاه مادر سرچشمه می گیرد و آغاز می شود و نهایتا سراشیبی ها و فراز و فرودهایی را می رود،آیا قنات را می توانیم فناوری قلمداد کنیم؟
صد در صد، من به عنوان یک معمار قنات را به عنوان یک سازه یا یک بنای معماری می بینم که مبتنی بر دانش بومی ساخته شده است. دانش بومی دستاورد قرن ها تمدن ایرانی است که مبتنی بر محیط، مبتنی بر نیاز جامعه، طی سالها جامعه پذیرفته که این برای ما مفید است و همین طور به نسل های بعدی انتقال پیدا کرده است. چگونه ما می توانستیم قنات را به روز کنیم و در این جامعه مورد استفاده قرار دهیم و دچار این خشکسالی عظیم و این نگرانی که امروز همه جامعه را برداشته، نشویم.
خیلی وقت ها وقتی می خواهیم درباره توسعه یافتگی صحبت کنیم خطوط فاضلاب لندن را مثال میزنیم. در صورتی که ظاهرا خیلی نباید در ساختار تفاوت داشته باشند. قبول دارم که آب شرب یا آب گرانبها را نمی شود با خطوط فاضلاب یکی کرد و یکی دانست، ولی به هر حال هر دو دارد از یک فناوری ساخت در زیر زمین بهره برداری می کند، می شود بفرمایید این قنات چطوری شروع می شود و چطوری تمام می شود؟
اگر فرض کنید من به زبان عمومی برای مردم عزیز بگویم، قنات انتقال آبهای زیرزمینی به روی زمین است با نیروی جاذبه، بدون ذره ای استفاده از نیروهای الکتریکی ونیروهای فسیلی.
چگونه؟
از طریق این شیبی که ما می توانیم بگوییم. ببینید تمدن ایران به نوعی می شود بگوییم مدیون این سلسله جبال البرز و زاگرس است. شما تصور کنید اگر ما این دو رشته کوه عظیم را نداشتیم، یک چیزی مانند عربستان بودیم، تخت بودیم و فرهنگمان هم همان طوری می شد. به همین علت است که می خواهم بگویم ما فرهنگ متنوعی داریم. برف روی این ها طی قرن ها نشسته، این برف آب می شده، می آمده در یک جایی که به آن مخروط افکنه می گویند یا شیرازی های عزیز ما به آن گیسو می گویند، این آب به عمق زمین می رفته، سفره ها و لایه های زیرزمینی را پر می کرده، علمی که امروز به آن آبخوان داری می گویند، یعنی اینکه چگونه این لایه های زیرزمینی آب دارند، ندارند و قابل استفاده هستند. توجه قوم ایرانی چون آب روی زمینی نداشتیم، به زیر زمین بوده و کشف اینکه چگونه این آبها در زیرزمین هست، یک تخصصی را به وجود آورده به اسم مُقدَّر، مقدر با نگاه به زمین، با تشخیص جنس، رنگ سنگ ها، نوع گیاه، حشراتی که آنجا هست، پی می برد که اینجا آب هست و این آب در بالادست وجود دارد.
مقدرشغل هست؟
بله شغل است.
همین یک تکه چوبی که دو شاخه است در فیلم های وسترن می بینیم. این همان است؟
آن برای قسمت مَساحی قنات است که چگونه بعد از اینکه مقدر تشخیص داد که اینجا آب هست، یک چاهی می کنند به اسم گمانه یا چاه مادر، اگر آن به آب برسد که به احتمال زیاد تا الان رسیده، ممکن هم است دو یاسه تا بزنند، وقتی که مطمئن شدند آنجا آب است. از قدیم این سنت بوده که « هر کجا چشمه ای بود شیرین، مردم و مرغ و مور گرد آیند» پس آب آبادانی می آورد.
این فاصله در یک شیب بوده، از طریق نیروی جاذبه آب سُر می خورده و پایین می آمده. برای اینکه فاصله را بگیرند، از روی کوه با همان چوبی که اشاره کردید مساحی می کردند، مسیر را از رو می کشیدند، از مظهر می کندند و دوباره به سمت مادرچاه می رسیدند و بدون ذره ای اشتباه این چاه ها را به هم وصل کنند و بعد یک جایی می رسیدند که هوا نبوده، نور نبوده، مقدار زیادی خاک جمع شده، آن جا یک میله ای می زدند و این را به بالا انتقال می دادند، پس هوا عبور می آمده و همین طور میله بعدی و میله بعدی تا به مادر چاه می رسیدند.
پس در نتیجه ما چیزی را لوله کشی زیر زمین نمی کردیم، ما فقط خط سیر سُر کردن آب را پیدا می کردیم، در این مسیر چاه گذاری می کردیم از یک مادرچاه، در انتها به کجا می رسیدیم ؟
قنات يك سازه و بناي معماري است كه بر اساس نياز بومي ساخته شده است. كاركرد قنات انتقال آب هاي زير زميني به روي زمين است به كمك جاذبه زمين. به نظر من قنات ها بايد به روز شوند
انتهایش به خود همان مادرچاه می رسد. این اصطلاحا لوله کشی که می گوییم، شیب بسیار اندکی باید داشته باشد که این با همان محاسباتی که مقدر و مقنی می کردند و در حقیقت ما یک تقسیم کار داشتیم .
تمام این دانشی که از گذشته رسیده، امروزهم امکانش هست. امروز ما با تکنیک های بسیار راحت تر می توانیم قنات را در مدت بسیار کوتاهی حفر کنیم. لوله ای که در زیر هست با شیب 5 در هزاردر نظر گرفته شده، یعنی چون اگر آب تُند باشد جاده را می شوید و اگر کُند باشد مانده آب می شود، پس ما باید یک زاویه ای را انتخاب کنیم که آب به آرامی بیاید، این به آرامی آوردن آب هم چندین خاصیت دارد. چون موقعی که آب به مادرچاه می رود، فرقش با چاه عمیقی که شما حفر می کنید، این است که آب را از روی سفره برمی دارد و اگر املاحی داشته باشد به تدریج گرفته می شود، در نتیجه آب شیرینی که کیفیت بسیار مناسبی هم برای شرب و هم برای کشاورزی دارد، به دست می آید.
و در این مسیر شخصیت اصلی که شاید کارکرد علمی یا استادکار این ماجرا هست به لحاظ مهندسی نه به لحاظ تشخیص علمی، شاید همان مقدر است.
ببینید ما در کشوری زندگی می کنیم که معتقدند "التجربه من فوق العلم"، یعنی تجربه از علم بالاتر بوده و اصلا علم فرمول است و مدون می شود بر اساس آزمایش و مشاهده و تکرار است. اتفاقا می دانید که مهمترین سدسازهای دنیا آمدند و در سدی که برای آب تهران قرار بوده بیاورند، سد لار، بزرگترین اشتباه را کرده اند.ما در آنجا با تمام دستگاه های پیشرفته سدی زدیم که بعد متوجه شدیم 13 متر مکعب در ثانیه آب نشت می کند، اصلا جزو علوم تدریس جهانی شده نشت سد لار، اشتباهات عظیم، یعنی این علم که می گوییم به هر صورت خودش یک معنی نسبی دارد. آنها من فکر می کنم به دانش و حکمت سرزمین رسیده بودند، یعنی من فوق العلم ،بالاتر ازعلم بوده کارشان، برای اینکه اینقدر تجربه دارشتند و احساس تعلق به سرزمین و حکمت به سرزمین که دانش اندوخته از پی قرن ها بوده. دانش بومی که خدمتتان گفتم همین است، یعنی این دانشی است که شما سالها در حوزه های مختلف کسب کرده اید و ایران کشوری است که سالها از دانش بومی غنی بوده است.
تمدن كاريزي يعني كشوري كه خشكسالي داشته به بالاترين درجات تمدن رسيده است. فرهنگ استفاده از آب در كوره(قنات) و آب در لوله متفاوت است. فرهنگ استفاده آب در زمان قنات فرهنگ صرفه جويي بوده است.
راجع به قنات صحبت می کنیم به عنوان یک فناوری که در روزگار خودش کاربرد داشته و به تدریج ، بیش از50 سال ما آن را فراموش کردیم و نادیده گرفتیم، آیا امروز هم برای بحران آب کشور همچنان می تواند در دنیای علم مدرن و دنیای مدیریت آب به عنوان یک راه حل قرار بگیرد؟
سوال خیلی به نظر من اساسی است .آیا میدان نقش جهان مال عصر خودش است؟ ما هر روز می بینیم تازه است، از آن لذت می بریم و همین الان با دانش میدان نقش جهان زندگی می کنیم.
ولی با دانش ابن سینا دیگر طب کار نمی کند.
نمی دانیم، من فکر می کنم خیلی از بحثهایی که اتفاقا امروز داریم کار می کنیم راجع به همان تجربیات گذشتگان است. حتی طبی که امروز دارد به روز می شود، یعنی آلترناتیوهای پزشکی و خیلی از این علومی که در کنار پزشکی دارد به رسمیت شناخته می شود. مثل همین متدهایی که اخیرا معروف شده و در کشور ما هم اجازه گرفتند بیایند. این بحث نادیده گرفتن، خیلی بحث مهمی است و اتفاقا آن فیلمی که شما نشان دادید و فیلم بسیار جالبی بود از اینکه گفتید یک تعداد قنات به ثبت رسیده، ما هم رفتیم قنات را به ثبت رساندیم، این توجه به قنات را می رساند، یعنی بالاخره ما داریم توجه می کنیم .اما این توجه چقدر الان برای کشور و مردم ما کارساز است و برای بحران خشکسالی ما، چون لزوما نباید آنها فقط تایید کنند، خودمان هم باید بپذیریم. این هم یک نکته ای است . من نمی خواهم به طریق بحث هایی که شیفتگی از یک پدیده اغراق آمیز را صحبت کنم، واقعیتش این است که همه آن چیزهایی که در مورد قنات گفتند، یعنی غیر از آنچه که من به عنوان یک معمار برای اینکه معماری ایرانی را خوب بشناسم، رفتم به دنبال شناخت سرزمین و قنات خیلی به من کمک کرد که سرزمین را بشناسم، حوضه های آبریز را بشناسم، جغرافیای ایران را از منظر قنات نگاه کنم. حوزه های دیگری را هم رفتم که بشناسم که با معماری رابطه دارند، سایر جلوه های هنری، شعر و ادبیات و موسیقی ایران و اینکه زندگی با مردم ایران. نکته ای که خیلی در مورد قنات مهم است، همه آنچه که دانشمندان قنات گفتند و واقعا جا دارد نام ببریم از آقای جواد صفی نژاد، که عمرشان را صرف شناسایی قنات کردند، در همین عصر حاضر، آقای عبدالکریم بهنیا، آقای محمدحسین پاپُلی یزدی، آقای سمسار یزدی، آقای آهنگ کوثر، آقای مرتضی فرهادی، اینها شخصیت های مهمی هستند که عمرشان را صرف این کردند و چه دستاوردهای مهمی را به دست آوردند. من هم از آنها یاد گرفتم و این کتاب هم محصول علمی است که آنها به من آموختند. اما نکته ای که مهم است ما در تمام اینها ممکن است به یک شیفتگی برخورد کنیم، چون قنات هوشمند بوده، واقعا مفهوم هوشمند بوده، تعادل هیدرولوژیکی منطقه را حفظ می کرده، چراکه آن میزان که نزولات جوی بودند، همان قدر آب می گرفته و همان قدر کشاورزی می شده، توان سرزمین خیلی مهم است. ما امروز بارگذاری مان روی سرزمین قسمت های مختلف ایران، خیلی بیشتر از توانش است.
یعنی ما به اندازه روزی که برای ما می آمده، استفاده می کردیم، الان بیش از حد داریم از پس انداز استفاده می کنیم؟
کاملا مثال قشنگی زدید. قنات از سود سرمایه استفاده می کرده، چاه، خود سرمایه را هزینه می کند و این هزینه کردن سرمایه های طبیعی، سرمایه های تمدنی و سرمایه های اجتماعی که ما امروز داریم از اصل سرمایه خرج می کنیم، کاملا فقیرمان کرده است. حالا بحث این است که در این وضعیتی که ما نگرانی عظیمی از خشکسالی داریم، آیا به عنوان یک نوشدارو بر پیکر سهراب زمین ما می تواند واقعا موفق بشود یا نه؟ در حالیکه شما ببینید چقدر دریاچه خشک شده، اینها را حداقل در کارنامه نیم قرن اخیرمان داریم، چقدر رودخانه خشک شده، دستاورد ما این ریزگردهاست، این آلودگی هواست.
و کشاورزی که دچار لطمه شدید شده، خودش به عنوان ایجاد کننده بوده، حالا قربانی هم هست.
واقعا با نرسیدن به قنات، کشاورزی ضربه زیادی خورده به شدت، بحث این است که آیا واقعا این نوشدارو هست یا نه و اگر هست آیا می تواند به ما کمک کند یا نه؟ این نیازمند یک پژوهش و یک عزم عمومی است. من به عنوان علاقه مند و محقق این کار، معتقدم که می شود و معتقدم ما قنات را به روز کردیم، من به عنوان مهندس، هم از طرف مهندسینمان عذرخواهی می کنم که ما این کار را نکردیم، نه تنها در این زمینه، دستاوردهای مهم کشور ما که امروزه به عنوان انرژی های تجدیدپذیر ما برایش راه حل مهندسی داشتیم را کنار گذاشتیم. بادگیر را ما باید به روز می کردیم. بادگیر یک دستاورد بسیار مهم است، مثل قنات، خیلی نمونه ها داریم که من می توانم خدمت شما بگویم. قنات قابل به روز کردن است، الان ما به سرعت می توانیم حفر کنیم، چون یکی از مشکلاتش طولانی بودن دوران حفر قنات بوده. اگر چه ما قنات های متعددی داریم، قنات های کوهپایه کوتاه ترند، سرعتشان بیشتر است و قناتهایی که در دشت و جلگه می آیند خیلی بلندتر و طولانی تر هستند. اما نکته ای که در این جا مهم است، این است که این به روز کردن نیازمند یک عزم عمومی است. مثلا اینکه چرا مهندسی و پیمانکاری در ایران به سمت احداث قنات برای تامین آب نرفت؟
خب شاید برخی معتقد باشند به همین دلیل که فانونس دریایی کنار رفت.
این جزو زندگی ما بوده تا سال 1320، از سال 1320 ما نگاه می کنیم، می بینیم اجازه پیدا می کند پمپ استخراج آب بدون هیچ گونه نظارت گمرکی وارد ایران شود، شما امروز ببینید حمایت گمرکی را از پراید بردارید، کسی این ماشین را می خرد؟ شما امروزه حمایت گمرکی اجازه می دهیم پمپ وارد شود، همه پمپ می خرند، 1347 تاریخ قانون ملی کردن آب است، ما باید با قانون ملی کردن آب اجازه چاه می گرفتیم، عملا می بینیم از آن سال تا الان، بالای 320 هزار چاه غیرمجاز حفر شده. سد هم معمولا بخش دولتی از منابع دولتی است و بخش خصوصی نمی تواند بزند. اینکه می گویم بحث قنات ما مخاطبش چه کسی است؟ اگر مخاطب مسئولان هستند چطور چنین مطالعه ای نشده. الان مشخص شده که سدها واقعا برای کشور ما مضر بوده، این همه سد، سد چیز خوبی است و جایی که لازم است باید بزنند، چاه هم چیزی خوبی است، ولی اینکه شما تمام قدرت تامین منابع آب را بر سد استوار کنید، این طوری نادیده گرفتن است.اصلا تجربه ای نشده است. یعنی از دهه 40 این فریادها بلند بود، مرحوم باستانی پاریزی خیلی قشنگ این بحث پمپ چاه یا قنات را در آن دوران مطرح کردند. روزنامه های آن دوران مطرح کردند، ولی این فریادها به جایی نرسید. الان اینکه این خشکسالی دارد رعب و وحشت ایجاد می کند، فریادها دارند قوی تر می شوند. بحث این است که 3 درصد کل سرمایه ای که روی آب های کشور گذاشته شده، برای آب های زیر زمینی است، بقیه اش برای آب های روی زمین است. در حالی که ما بخش اعظم آبمان را از آبهای زیر زمینی تامین می کردیم.
و این بینشی بوده که ما پیشتر داشتیم و حالا رهایش کردیم.
کاملا همین است. چرا رها کردیم؟ ما باید الان یک عزم عمومی، آمار شفاف داشته باشیم. آمار تعداد قنات دقیقا معلوم نیست، آمار سرمایه گذاری ها معلوم نیست، خیلی از آمارهای دیگری که ما می خواهیم وضعیتمان روشنگر باشد، بدانیم و بر اساس آن برنامه ریزی کنیم، این آمارها نیست. طرف دیگر سخن من با مردم هم هست. مثلا فرض کنید در همین ایامی که الان صحبت می کنیم، در چهار محال و بختیاری امکان لوله کشی فراهم شده و برای مردم یک روستایی لوله کشی آب آمده. تفاوت آب در کوره و آب در لوله در این بود که آن موقع که اینها از کوره یعنی از قنات استفاده می کردند، همه صرفه جو بودند، یک قطره آب حرام نمی شد، ولی الان که آب در لوله است به راحتی مصرف می کنید. خود این تفکری که حتی از آن چطوری استفاده کنیم، به نظر من مهم است. لذا مردم امروزه وقتی آب در لوله است، همه استفاده می کنند. قنات یک دیدگاه است، یک تفکر است، به همین جهت تمدن کاریزی( کاریز اصطلاحی است که در شرق ایران و افغانستان به قنات می گویند) الان هست، قنات ازایران به 35 کشور مختلف رفته، این تمدن کاریزی یعنی کشوری که خشکسالی داشته، به بالاترین درجه های تمدن رسیده است. این نکته مهمی است. قنات امروز می تواند یکی از راه حل ها، در کنار سد و چاه باشد.الان بحث های مطلق گرایی نیست که آنها را کنار بگذاریم، نه آنها هستند و آمدند و کار خودشان را کردند. مثلا فرض کنید قنات حریم داشته است. حریم قنات از مادر چاه، فاصله اش باید زیاد باشد، بین 500 بر حسب اینکه در کوهستان یا دشت باشد، تا هزار و 500 متر است، می آید به مظهر که می رسد، مثل یک مثلث کم می شود. حریم قنات را ما باید رعایت می کردیم. ما تجربه ای نداریم که قنات آب چاه را کم کرده باشد، اما بسیار تجربه داریم که به محض اینکه چاه ها زده شد، آب قناتها کم شد. سد زده شد، آب قنات ها کم شد. و این اتفاق خیلی مهم است. خب ما چرا حریم آن گذشته را از بین بردیم؟این است که مفهوم حریم یکی از مفاهیم مهمی بوده، هم در معماری، هم در شهرسازی و هم در زندگی ما که وقتی حریم که یک انعکاس فضایی حرمت است از بین برود، حرمت اجتماعی، این دو تا در طول تاریخ با هم، در کنار هم بودند.
مطالعه من راجع به قنات برمی گردد به همین چند صبایی که قنات به عنوان میراث یونسکو ثبت شده، برای شما سالهای بسیار بسیار طولانی هست، برای من امروز در برنامه چرخ جذاب ترین بخش قنات و این فناوری و فناورانی که این کار را می کردند، شخصیت مقدر بود که با آن آشنا شدیم. برای شما در طول این سالها اصلی ترین نکته ای که درباره قنات شما را شگفت زده کرده است، چه چیزی است؟
مسئله تعادل. قوم ایرانی در طول سالها که هزاران هجوم به آنها شده، هزاران بار تمدنشان مورد تهدید قرار گرفته، اما روی پایش ایستاده و همچنان هم می ایستد. ولی مسئله تعادل برایش خیلی مهم بوده و اعجاب آور قنات این مسئله تعادل است. میزان استخراج آب های زیرزمینی، میزان کشاورزی را مشخص می کرد. قوم ایرانی در طول این سالها در پی حفظ تعادل، پایداری تعادل بوده و وقتی تعادل باشد شما می توانید بالاتر بروید، فراتر بروید.
و تطبیق پذیری البته
دقیقا یعنی سازگاری خودش یک طور تعادل به وجود می آورد. خیلی مسئله مهمی است. تاب آوری در برابر هم خشونت هایی که از بیرون بوده و هم طبیعت خشن. رابطه ای که مردم با آب داشتند، این رابطه خیلی رابطه مهمی بوده و اینکه شما آن وقت قدر سرزمین را می دانستید و سرزمینتان را دوست داشتید و این دوست داشتن خیلی مهم است. به همین علت در خیلی از حوزه ها می بینیم که قنات در تفکر ما آمده، در ادبیات ما آمده، در شعر ما آمده و جزو زندگی ما بوده و الان می بینیم که نسل جوان ما نمی شناسد، شاید هم اگر شنیده باشد، در یک درس جغرافیا که باید امتحان می داده، آن نقشی که قنات در زندگی اجتماعی ما ایفا می کرده را نمی داند و می تواند ایفا کند، این هم خیلی مهم است.
No tags for this post.