هشدار بحران آب در ایران
نمایندگان کشورهای مختلف در 26 ژوئن 1946 در سانفرانسیسکو گرد هم آمدند و ایمان خود را به حقوق اساسی بشر، حیثیت و شخصیت انسانی، تساوی حقوق زن و مرد، تساوی حقوق ملت ها اعم از کوچک و بزرگ و ایجاد شرایط لازم برای عدالت اعلام کردند.
آن ها به نمایندگی از مردم ملل مختلف، مصمم شدند تا کمک به ترقی اجتماعی و شرایط زندگی بهتر با آزادی بیشتر را تضمین کنند و برای نگهداری صلح و امنیت بین المللی و ایجاد روش هایی که عدم استفاده از نیروهای مسلح جز در راه منافع مشترک، تشریک مساعی داشته باشند.
از این رو با امضای منشور سازمان ملل متحد، موافقت خود را با تاسیس یک نهاد بین المللی اعلام کردند و رفته رفته در بیشتر کشورهای جهان دفاتر این سازمان شکل گرفت و نمایندگانی برای هماهنگی های بیشتر در زمینه اجرای این منشور اعزام شدند.
پلاک 8 بلوار شهرزاد تهران هم یکی از این دفاتر است که در حال حاضر مسئولیت آن را «گری لوئیس» 54 ساله اهل باربادوس برعهده دارد.
او که بیش از 30 سال سابقه همکاری با سازمان ملل متحد را در کارنامه خود دارد، در کشورهای مختلف آسیایی، آفریقایی، اروپایی و خاورمیانه حضور داشته و از اردیبهشت ماه 1392 کار خود را به عنوان هماهنگ کننده مقیم سازمان ملل در تهران آغاز کرد.
با او به گفت و گو نشستیم و در مجالی یک و نیم ساعته درباره موضوعات مختلف همچون تفاوت های ایران با کشورهای دیگر، تفاوت های دیپلماسی در دولت یازدهم با دولت گذشته، عملکرد ایران نسبت به برنامه توسعه هزاره، ناگواری های زیست محیطی و بحران آب، فاجعه منا، بحران یمن و پدیده افراط گرایی نظرات وی را جویا شدیم.
لوئیس، ایران را جزو دو کشوری دانست که او برای زندگی می پسندد و عملکرد دولت دکتر حسن روحانی را باعث ارتقای تعامل جامعه جهانی با جمهوری اسلامی ایران می داند.
هماهنگ کننده مقیم سازمان ملل همچنین دستاوردهای جمهوری اسلامی ایران را در عمل به پنج شاخص برنامه توسعه هزاره این سازمان مثبت ارزیابی می کند و معتقد است درباره سه شاخص دیگر باید گام های بلندتری برداشته شود.
لوئیس همچنین نسبت به مسایل زیست محیطی و بحران آب در ایران هشدار داد و از رسانه ها خواست درباره این بحران به صورت جدی وارد شوند تا با آموزش همگانی در کاهش این بحران گام اساسی برداشته شود.
هماهنگ کننده مقیم سازمان ملل همچنین به دونوع افراط گرایی اشاره کرد و گفت:
یکی از این ها رویه ای است که باعث به وجود آمدن موجود افراطی مانند داعش شده است و دومی رویه افراطی است که ما ساکنان کره زمین نسبت به سیاره زمین داریم، از منابع آن به طور افراطی استفاده می کنیم و هیچ احترامی برای سیاره خودمان قائل نیستیم.
لوئیس افزود: شکل اول افراطی گری ما را بسیار نگران می کند، نوع دوم این افراطی گری هم در پایان این قرن می تواند تمدن بشری را از بین ببرد.
وی درباره شرایط یمن نیز اظهار داشت: شرایط یمن بسیار نگران کننده است. شرایط مشابهی را در عراق و در بخش هایی از لیبی و سوریه هم می توانیم ببینیم. من به خاطر دارم که سه سال پیش آقای دکتر ظریف گفتند که اگر ما مراقب عملکرد کشورهایی که در آنها این اتفاق ها می افتد و شرایط ناآرامی دارند، نباشیم کل منطقه می تواند روی شعله های آتش باشد و کل منطقه نا آرام خواهد شد.
مشروح این گفت و گو را در زیر بخوانید:
برای آغاز این گفت و گو، سوالم را این گونه مطرح می کنم با توجه به حضور شما در کشورهای مختلف، ایران را چگونه دیدید؟
لوئیس: در 30 سالی که با سازمان ملل کار کردم در بیش از 50 کشور زندگی یا برای این سازمان کار کرده ام.
ایران یکی از دو کشوری است که در آنها زندگی کرده و من را تحت تاثیر قرار داده است و دلیل این امر آن است که ایران تاریخی بسیار غنی دارد و دلیل این تاریخ غنی نیز فرهنگ بسیار قدرتمند است. همین امر روی حرف زدن و رفتار مردمی که هر روز با آنها تعامل داشته و آنها را می بینم، تاثیر داشته است.
دلایل دیگری هم وجود دارد که کار کردن در ایران را چالش برانگیز می کند.
یکی از این دلایل آن است که کشورهای همسایه ایران دارای تنش های سیاسی- امنیتی هستند و دلیل دوم فشارهایی است که ایران به خاطر محیط زیست متحمل آنها است. علت این فشارها هم تصمیم هایی است که ما قبلا گرفته ایم و فشارهایی که تغییر اقلیم به وجود آورده است.
منظور شما از «تصمیماتی که گرفتیم»، مربوط به دولت ایران است یا جامعه جهانی و تصمیمات کشورهای صنعتی هم شامل آن می شود؟
لوئیس: منظورم از تصمیم ها، تصمیم های دولت و مردم ایران از گذشته تاکنون است. علاوه بر آن تغییرات اقلیمی نتیجه تصمیماتی است که مردم سراسر دنیا گرفته و کارهایی است که کرده اند.
با توجه به فعالیت شما در دولت قبلی و فعلی، دیپلماسی این دو دولت را چطور مقایسه کنید؟
لوئیس: اولا باید بگویم که فقط سه ماه با دولت گذشته کار کرده ام. می توانم بگویم که در دولت دکتر روحانی با دیپلماسی و رویه ای که به عنوان رییس جمهوری جدید پیش گرفتند به جامعه بین الملل اطمینان دوباره داده شد.
رابطه ای که سازمان ملل متحد در ایران با دولت آقای روحانی دارد بسیار مثبت و قوی است. مجددا جامعه جهانی به دولت آقای روحانی اطمینان کردند و در مورد برجام می شود گفت که یکی از داغ ترین بحث های سیاسی حال حاضر است.
دولت ایشان این کار را انجام داده و به واسطه آن رابطه با جامعه جهانی برقرار و به آن اطمینان داده شده است.
مهم است اشاره کنم که در سه سال و نیم فعالیت دولت آقای روحانی، لحن جوامع بین المللی در رابطه با ایران بسیار تغییر کرده و مثبت شده است و برجام روابط منطقه ای را هم ارتقا بخشیده است.
ما در درس ها و کتاب های روابط بین الملل همیشه خوانده ایم که دیپلماسی و گفت و گو راه حل است اما برجام نشان دهنده این موضوع بود. چون در نوع خود مساله داغ و پرتنش بود، نشان داده شد که با گفت و گو و دیپلماسی می شود مشکلات بزرگ را حل کرد و اعتبار این کار باید به هر دو طرف داده شود که یک طرف میز مذاکره ایران بود با سرپرستی دکتر ظریف به همراه دکتر عراقچی و دیگران سیاستمردان ایران.
وقتی می خواستید استوارنامه خود را در زمان دولت سابق تقدیم کنید، اظهار کردید که همه آژانس ها، برنامه ها و صندوق های سازمان ملل در ایران تعهد دارند که از طریق همکاری به صورت شفاف، بدون جانبداری و با احترام در جهت پیشبرد اهداف توسعه مورد توافق طرفین عمل کنند، به نظر شما تا چه میزان به این اهداف دست یافته ایم؟
لوئیس: ایران در خلال 30 سال گذشته آمار توسعه انسانی بالایی داشته است. امید به زندگی در خلال این 30 سال از 54 به بیش از 75 سال رسیده است. در طول این سال ها ، سال هایی که کودک در مدرسه سپری می کند و درس می خواند از 8 به 15 سال افزایش یافته است. درآمد سرانه مردم نیز به صورت سالیانه از 6 هزار دلار به 13 هزار دلار رسیده و در واقع مردم قدرت خرید بیشتری دارند و بیشتر کسب درآمد می کنند که در نتیجه آن قدرت خرید بیشتری هم پیدا می کنند.
من سال 2013 که به ایران آمدم چند ماه بعد از آن گزارش توسعه انسانی آن سال را رونمایی کردم و در آن به این نتیجه رسیدیم که هیچ کشوری به غیر از جمهوری کره(کره جنوبی) نتوانسته شاخص توسعه انسانی خود را همانند ایران به این سرعت افزایش دهد.
آمارهایی که راجع به دستیابی ایران به آرمان های توسعه هزاره داریم، گزارش هایی است که از آمارهای مختلف به دست آورده ایم اما ایران از سال 2009 تاکنون گزارشی از دست یافته های توسعه هزاره خود منتشر نکرده است.
با ارزیابی های ما، ایران عملکرد خوبی در پنج حوزه از هشت حوزه آرمان های توسعه هزاره داشته است.
نخست فقرزدایی است؛ در طول 30 سال گذشته درآمد سرانه افراد(در ایران) افزایش یافته است. البته هنوز شکاف طبقاتی و درآمدی وجود دارد اما در خلال این 30 سال کسب درآمد، بیشتر و به فقرزدایی منجر شده است.
مورد دوم که ایران در آن پیشرفت چشمگیری داشته، مقوله آموزش است که از 8.7 سال میانگین سال های ماندگاری در مدرسه به حدودا 15 سال رسیده است و در این 30 سال دو برابر شده که دستیابی بسیار بزرگی است.
علاوه بر آن، مرگ و میر کودکان بسیار کاهش یافته و به 17 مورد از هر 1000 تولد رسیده است، این عدد چشمگیری حتی نسبت به خیلی از کشورهای توسعه یافته است.
مورد چهارم مرگ و میر زنان در هنگام زایمان است که کاهش خوبی داشته است و پیشرفت چشمگیری در خدمات رسانی های بهداشتی زمانی که خانمی می خواهد وضع حمل می کند، خصوصا در مناطق روستایی می بینیم.
در کشورهایی که دارای شاخص توسعه انسانی بالایی هستند مرگ و میز زنان در هنگام زایمان 41 مورد از هر صد هزار مورد است که برای ایران نصف این عدد یعنی 23 مورد از صد هزار نفر است.
مورد پنجم از هشت مورد که ایران عملکرد خوبی در آن داشته راجع به بیماری های ایدز، مالاریا و سل است . سل تقریبا از بین رفته است. در ارتباط با مالاریا 400 تا 500 بیمار از مجموع 80 میلیون ایرانی است که در این کشور زندگی می کنند.
50 سال پیش، یک نفر از هر پنج ایرانی از بیماری مالاریا رنج می برد و می توان گفت این پیشرفت بسیار چشمگیر است.
در مورد ایدز باید گفت که اپیدمی کنترل شده اما هنوز قدم های بسیاری برای مهار کامل آن باید برداشته شود.
سه حوزه باقی می ماند که فکر می کنیم ایران می توانست عملکرد بهتری در آنها داشته باشد؛ یکی از آنها محیط زیست، دومی برابری جنسیتی و مورد سوم توسعه همکاری هاست.
البته باید در نظر داشت بخشی از عملکرد خوب ایران در حوزه توسعه همکاری های بین المللی به دلیل وجود تحریم ها قابل انجام نبود.
در مقوله برابری جنسیتی نیز ایران قدم های خیلی بزرگی برای آموزش دختران و زنان خود برداشته است. همانطور که اشاره کردم در مورد مرگ و میر کودکان و زنان هنگام تولد فرزندان هم قدم های خوبی برداشته است.
وقتی به گزارش توسعه انسانی دفتر توسعه سازمان ملل متحد نگاه می کنیم شاخصی به نام نابرابری جنسیتی وجود دارد که ایران در چند حوزه از این شاخص خوب عمل نکرده است. این درصد کم در نابرابری جنسی را در حوزه هایی مانند اشتغال زنان و عدم حضور کافی زنان در بازار کار می بینید و همچنین حضور زنان در جایگاه های مهم سیاسی را خیلی نمی بینیم و تصاحب مشاغل بزرگ توسط زنان هم آن چنان که باید به چشم نمی خورد.
در ارتباط با محیط زیست، ایران از تغییرات اقلیمی رنج می برد و همچنین آینده گرمتر و خشکتر در انتظار ایران است.
در خلال 30-40 سال گذشته، تصمیم هایی که ایرانی ها و کسانی که از تصمیم گیرندگان ایران و دولت های مختلف در این سال ها روی کار آمدند باعث شدند که امروز چالش های محیط زیستی را ببینیم و حس می کنم مشکل محیط زیست ایران مشکل بسیار جدی است که تا دو سه دهه آینده با آن دست و پنجه نرم خواهد کرد.
شما تصمیم دولت های ایران را در این زمینه چالش ساز می دانید در حالی که شاهدیم تصمیم های دولت های همسایه ایران هم بر محیط زیست ایران اثر داشته است، چرا در این باره سخن نمی گویید؟
لوئیس: شما درست می گویید اما بگذارید روی نقشه توضیحاتی بدهم. در ارتباط با دریاچه ارومیه یک سری حوضه آبریز وجود داشت که مسیر آنها تغییر یافته و به زمین های کشاورزی سرازیر شده اند، این دریاچه و رودهای منتهی به آن در داخل ایران واقع شده و با کشور دیگر سهیم نیست. مشخص است که وضعیت کنونی آن کاملا به داخل ایران مربوط است.
اما در مورد افغانستان و مشهد؛ مشهد از سه منبع آب می گیرد و آب خود را تامین می کند.
یکی رودخانه کشف رود است که الان کاملا خشک شده است. منبع بعدی حوضه آبخیز کشف رود است که مردم، چاه های زیادی حفر کرده اند و مستقیم آب از آن برمی دارند.
بیشتر آب زمین های کشاورزی که در حاشیه مشهد وجود دارد از این منبع آب خود را دریافت می کنند و منبع سوم 'حریررود' است که وارد ایران شده به سمت شمال می رود، از سد دوستی، آب پمپاژ شده و به سمت مشهد ارسال می شود.
بیشتر آب آشامیدنی مشهد از سد دوستی تامین می شود که فکر می کنم آبی که از این سد وارد ایران می شود حدود 15 درصد است. همانگونه که اشاره کردید الان افغان ها سد سلما را در این کشور ساخته اند که باعث می شود آب کمتری وارد سد دوستی شده و آب سد پایین آمده و مردم دسترسی به آب کمتری دارند.
رودخانه هیرمند هم وارد ایران می شود و به سه شاخه(هامون) تقسیم می شود. افغانستان دوباره آنجا سد زده که با آن کشاورزی می کند و برای تولید تریاک استفاده می شود و مجدد آب کمتری وارد ایران می شود. به خاطر همین امر است که الان آب خیلی کمتری در این منطقه وجود دارد تا وارد هامون شود. خیلی وقت ها آبی هم که وارد ایران می شود، مستقیم وارد هامون نشده و به چاه نیمه ها واقع در منطقه تغییر مسیر می دهند.
به خاطر تصمیم هایی که در افغعانستان گرفته شد و همچنین این تصمیم که آن آب کمی هم که وارد ایران می شود به چاه نیمه ها ورود پیدا کند. مردمی که در منطقه هامون زندگی می کنند وضع اسفباری دارند. من سه بار به منطقه سفر کرده ام و از نزدیک دیده ام که مردم چه معیشت سختی دارند؛ نمی توانند ماهیگیری و کشاورزی کنند و زندگی بسیار سختی دارند.
دلیل این که دو مثال را زدم این است که چالش های زیست محیطی را که با آنها دست و پنجه نرم می کنیم به خاطر تصمیماتی است که در هر دو طرف مرز گرفته شده است؛ هر دو کشور تصمیماتی داشتند که ما امروز نتایج آنها را می بینیم.
در این میان نقش سازمان ملل به عنوان سازمانی که باید این موضوع ها را پیگیری کند با توجه به اشاره ای که به هامون داشتید که ذخیره گاه زیستی کره هم شناخته شده، چه بوده است و چه کار کرده است؟
لوئیس: در این سطحی که صحبت می کنیم باید بگویم حل کردن این مشکلات نیازمند یک تلاش ملی است و به عنوان سازمان ملل دو پروژه در منطقه هامون داریم که سعی می کنیم مردم را آموزش دهیم تا خود را با عدم وجود آب و کم آبی تطبیق دهند تا مقداری زندگی راحت تری داشته باشند. همچنین می دانیم که روسای جمهوری ایران و افغانستان در مورد وضعیت هامون و حریرود در جلسات مختلفی با هم صحبت کرده اند.
ما به عنوان سازمان ملل با همکاران خود در افغانستان صحبت کرده ایم تا بتوانیم راه حل هایی برای چالش های موجود پیدا کنیم اما اجرایی کردن همه این راه حل ها نیازمند همکاری ها در دو طرف مرز است و اگر سازمان ملل متحد بخواهد در سطح اجرایی پروژه ای را اجرا کند، باید توافقات سیاسی بین تهران و کابل وجود داشته باشد.
سازمان ملل نقش دیگری هم داشته و تاکنون سعی کرده به آن عمل کند و آن این است که در جایگاه های مختلف بین المللی در ارتباط با وضعیت اسفبار مردمی که در آن منطقه زندگی می کنند، صحبت شده و توجه جامعه جهانی به وضعیت کنونی هامون جلب شده است و خیلی ها می دانند که در آن منطقه چه می گذرد.
شاید الان فرصت مغتنمی باشد که توجه خوانندگان شما را به موضوعی جلب کنم که در حال تبدیل شدن به وضعیت هشداردهنده ای است. به خاطر این که آب کمی وارد ایران می شود، آن منطقه خشک شده است و به خاطر بادهایی که از غرب کشور به سمت شرق می وزد، طوفان های شن و ماسه و ریزگردهایی را از هامون به سمت افغانستان و پاکستان می برد.
من خودم آنجا نرفته و ندیده ام اما شنیده ام که می گویند در مرزهای شمالی ایران با افغانستان بازهم به دلیل وزیدن بادها از غرب به شرق، طوفان های شن و ماسه ای مجددا از سمت ایران به سمت افغانستان در حال حرکت است و پدیده ریزگردها را به وجود آورده است و علت این دو پدیده یکی است.
ما پدیده ریزگردها را هم شاهدیم که از سمت عراق به سمت ایران می آید نقش سازمان ملل در این زمینه چیست؟ اشاره کردید که برداشتن چالش های موجود، توافق تهران – کابل را می طلبد تا سازمان ملل هم بتواند نقشی ایفا کند. آیا در خصوص عراق هم این نظر را دارید و اگر به توافق نرسند سازمان ملل نمی تواند کاری انجام دهد؟
لوئیس: شرایط در ارتباط با ایران و عراق هم تقریبا یکی است به جز یک معضل بزرگ. رودهای دجله و فرات در عراق در حال خشک شدن هستند. بنابراین از آن نواحی خشک شده، ذرات شن و ماسه وارد ایران می شود. معضل بزرگ در عراق این است که از 80 کانون طوفان شن و ماسه؛ اکثر آنها تحت کنترل داعش است.
بنابراین حتی اگر دولت عراق حاضر به همکاری برای حل این مشکل باشد به خاطر این که بسیاری از نواحی که نیاز دارند ترمیم شوند، به طور مثال مدیریت کشاورزی شان تغییر کند یا مالچ پاشی اتفاق بیفتد، تحت کنترل داعش است و عملا کاری از دولت عراق برنمی آید.
اما این که «اگر دولت ها نخواهند، سازمان ملل چه می تواند بکند؟»؛ اگر دولت های دو طرف نتوانند همکاری کنند سازمان ملل تا حدی می تواند خودش کاری انجام دهد. این قدم ها، اقدامات قانونی می تواند باشد.
در خلال سال گذشته سازمان ملل سه قطعنامه فقط در ارتباط با طوفان های شن و ماسه و ریزگردها تصویب کرده است.
یکی از این ها سال گذشته در مجمع عمومی سازمان ملل، دیگری در مجمع محیط زیست سازمان ملل در نایروبی و یکی هم در مجمع اقتصادی و اجتماعی در بانکوک به نتیجه رسید.
اما تمام اینها ابزارهایی هستند که سازمان ملل در صورتی می تواند از آنها استفاده کند که کشورهای عضو بخواهند آن را اجرایی کنند.
ریزگردها مربوط به الان و دیروز نیست. آن موقع که داعش نبود و عراق و ترکیه موظف به انجام تعهداتی بودند آبها وارد ایران نمی شد، چرا آن موقع سازمان ملل وارد عمل نشد؟ (با اشاره به اتفاقی که سه سال گذشته اتفاق افتاد و بسیاری از مردم خوزستان و اهواز دچار مشکلات تنفسی شدند.)
لوئیس:این مشکل ریزگردها مشکلی نیست که از دو یا سه دهه پیش شروع شده باشد. اطلاعاتی که ما در سازمان ملل داریم این مشکل بین هشت تا 10 سال پیش شروع شده است و این سوال که چرا از 10سال پیش کاری انجام نشد، این را باید از کسان دیگر بپرسید و من شخصا ترجیح می دهم که به راه حل ها اشاره کنم تا این که برگردیم ببینیم مشکل چه و مقصر چه کسی بوده است.
سه چهارم ریزگردها از عراق وارد ایران می شود اما منشاء یک چهارم آن، خود ایران است و حتی بعضی از ریزگردها از کویت، عربستان و اردن می آیند. براساس محاسبات ما10 درصد ریزگردهایی که در ایران است از خود ایران نشات می گیرد. وقتی به اهواز اشاره می کنید، خودم با چشمانم رفته و دیده ام.
مشکل سلامت مردم جدی است. گرد و خاک وارد ریه های مردم می شود و از رفتن بچه ها به مدرسه جلوگیری می کند، وارد سیستم های کامپیوتری می شود و آنها را خراب می کند. همچنین وارد زمین های کشاورزی می شود و محصولات کشاورزی را تحت تاثیر قرار می دهد؛ فقط این اتفاقات در جنوب کشور نیست و غرب ایران را هم در برمی گیرد. حدود 6 هفته قبل همراه با خانم دکتر ابتکار و آقای نجار به ایلام و کرمانشاه سفر کردیم و یک مساله من را خیلی نگران کرد.
در کشورهای اسکاندیناوی مانند نروژ و سوئد زمانی که مردم خورشید را به مدت طولانی نمی بینند حالت افسردگی به آنها دست می دهد.
رئیس دانشگاه علوم پزشکی ایلام در زمانی که به این شهر سفر کردم گفتند به خاطر این که در بیشتر مواقع ابری از غبار و ریزگرد دائم بالای سر ایلام قرار دارد و مردم نمی توانند خورشید را ببینند، حالت افسردگی به آنها دست می دهد اما سوال مهم این است که چگونه می توانیم این مشکلات را حل کنیم.
حل کردن مشکل ریزگردها زمان بسیاری را احتیاج دارد به خاطر این که تنها در ایران نیست و در کشورهای همسایه باید این مشکلات حل شود تا تاثیر آن را در ایران ببینیم.
علاوه بر آن، به خاطر این که کمبود آب، از دست رفتن تنوع زیستی و جنگل ها را داریم؛ زندگی مردم در این مناطق پایدار نخواهد بود و مجبور به مهاجرت می شوند.
جناب آقای دکتر روحانی، خانم دکتر ابتکار، جناب آقای چیت چیان وزیر نیرو و آقای کلانتری بارها در خلال ماه های گذشته از وضعیت هشدارآمیز آب صحبت کرده اند و سازمان ملل متحد معتقد است هشدارهایی که اینها به افراد می دهند، بسیار دقیق و بجاست.
در اینجا نقش شما به عنوان کسانی که در رسانه فعالیت می کنید بسیار پررنگ تر خواهد بود؛ چون شما هستید که راجع به این موارد باید بیشتر صحبت کنید و حساسیت هایی را برای مردم به وجود آورید تا بیشتر به این هشدارها گوش کرده و آنها را جدی بگیرند.
هر شهروند ایرانی باید از این خطرات که الان ایران را تهدید می کند، آگاه باشد. به عنوان نمونه دیگر از آب برای تمیز کردن بالکنش استفاده نکند و پیاده روی جلوی خانه اش را به کمک آب شرب تمیز نکند و باید متوجه شوند که خطر جدی تر از اینهاست.
در ایران با توجه به مشکل کم آبی که دارد؛ هر شهروندش دو برابر بیش از مقداری که باید، از آب استفاده می کند و کسی توجهی به این امر نمی کند. ما باید رفتارهای خود را در حیطه مصرف این منبع طبیعی بسیار مهم تغییر دهیم و عوض کنیم.
در آبان سال گذشته، کمپینی درباره حادثه منا تشکیل شد و طوماری را با امضای بیش از دو میلیون نفر تحویل دفتر سازمان ملل دادند. در این باره چه اقداماتی انجام داده اید؟
لوئیس: معمولا وقتی طوماری به سازمان ملل داده می شود برای این است که اطلاع رسانی شود نسبت به ناراحتی مردم و ملیتی از اتفاقی که افتاده است. در نتیجه این طومار را به ما می دهند که به دبیرکل سازمان ملل دهیم و اطلاع رسانی شود.
وقتی این طومار را به ما دادند ما اطلاع رسانی بسیاری از طرف خودمان در سازمان ملل در ایران انجام دادیم که آن را دریافت کردیم و آن کاری که می توانستیم برای اطلاع رسانی در ایران انجام دادیم؛ وقتی هم در نیویورک در دفتر دبیرکل دریافت شد، به شیوه خود اطلاع رسانی را انجام دادند.
دفتر دبیرکل سازمان ملل در نیویورک در هفته شاید بیش از 12 طومار از این نوع را دریافت می کند و به خاطر کمبودهای نیروی انسانی شاید نتوانند تک تک آن را متاسفانه پیگیری کنند.
در شهریور ماه 94 در یک شبیه سازی شورای امنیت سازمان ملل در مورد یمن که در تهران برگزار شد شرکت کردید و موضوع یمن را مهم، پیچیده و مناقشه برانگیز دانستید. درباره به این موضوع و سه شاخصی که برشمردید توضیح بیشتری دهید.
لوئیس: یادم نمی آید که دقیقا چه گفته ام اما به نظر می رسد حرفی باشد که من زده باشم. به عنوان نماینده مقیم سازمان ملل در ایران و فردی که در ایران زندگی می کند و وقایعی که در منطقه اتفاق می افتد را رصد می کند، باید بگویم که شرایط یمن بسیار نگران کننده است و این روزها برای رسیدن به یک شرایط سیاسی مشترک بسیار محدود است.
شرایط مشابهی را در عراق و در بخش هایی از لیبی و سوریه هم می توانیم ببینیم. من به خاطر دارم که سه سال پیش آقای دکتر ظریف گفتند که اگر ما مراقب عملکرد کشورهایی که در آنها این اتفاق ها می افتد و شرایط ناآرامی دارند، نباشیم کل منطقه می تواند روی شعله های آتش باشد و کل منطقه ناآرام خواهد شد.
(با اشاره به اظهارات دکتر ظریف) گفته اند که امیدوارم کشورهای منطقه از رویه ای که به سمت ناآرامی می رود جلوگیری کرده و به سمتی بروند که تخریب نباشد، از گفت و گو استفاده کنند تا مشکلاتشان حل شود و راه گفت و گو را به جنگ ترجیح دهند.
دنیا در حال حاضر درگیر دو مساله افراطی است؛ یکی از این ها رویه ای است که باعث به وجود آمدن موجود افراطی مانند داعش شده است و دومی رویه افراطی است که ما ساکنان کره زمین نسبت به سیاره زمین داریم، از منابع آن به طور افراطی استفاده می کنیم و هیچ احترامی برای سیاره خودمان قائل نیستیم.
شکل اول افراطی گری ما را بسیار نگران می کند، نوع دوم این افراطی گری هم در پایان این قرن می تواند تمدن بشری را از بین ببرد.
الان باید به فکر راه حل هایی باشیم که دیدگاه های افراطی گری نوع اول را حل کرده و به نگرانی دوم برسیم که حیات ما وابسته به آن است تا بتوانیم سیاره در خطر خود را نجات دهیم.
همه باید هماهنگ شویم که بتوانیم مشکل داعش را حل کنیم اما به نظر من مشکل دوم است که می تواند گریبانگیر همه شود و همه باید بعد از حل مشکل داعش سراغ مشکل دوم برویم. این دو نوع از افراطی گری که اشاره کردم ایده خودم بوده و از جایی برداشت نکرده ام.
منبع :ایرنا
No tags for this post.