درگذشت پل الریش
الریخ اولین درمان عملی برای سیفلیس را کشف کرد و برای این کشف در سال ۱۹۰۸ به همراه زیست شناس روسی با نام ایلیا مچنیکو برنده جایزه نوبل فیزیولوژی یا پزشکی شد. او در جوانی به فرآیند رنگآمیزی سلولها توسط رنگ های شیمیایی علاقهمند شد و در دانشگاه های استراسبورگ، برسلاو، فرایبورگ و لایپزیگ پزشکی خواند. الریخ مدرک پزشکی خود را در سال ۱۸۷۸ از دانشگاه لایپزیگ دریافت کرد.
کخ و الریش
در بیست و چهارمِ ماهِ مارسِ سالِ ۱۸۸۲ هنگامی که روبرت کخ در موردِ میکروبِ بیماریِ سل در برلین سخنرانی میکرد و اینکه چگونه موفق به کشفِ آن شده، پاول ارلیش نیز در آنجا حضور داشت. او همیشه از این سخنرانی به عنوان یک پدیده بزرگ در زندگیاش یاد میکرد. درست یکروز پس از این سخنرانی بود که ارلیش روشِ کاربردِ رنگها در پژوهشهایش را بهینه کرد. الریخ در حین آزمایش رنگ آمیزی سلول ها متوجه شد که در سلول واکنشهای شیمیایی انجام میشود و این واکنشها دلیل فرآیندهای سلولی هستند. او اینگونه نتیجه گرفت که عوامل شیمیایی میتوانند بیماریهای سلول را درمان کرده، با عوامل عفونی بجنگند. این ایده کاملاً درمان شناسی و تشخیصهای پزشکی را متحول کرد.
الریخ اصطلاح "شیمی درمانی" را ایجاد کرد. او یک واکنش شیمیایی خاص را در ادرار بیماران حصبه تشخیص داد و مشارکتهای مهمی برای درمان بیماری های گوناگون چشمی داشت. در سالِ ۱۸۹۰ ارلیش به درخواستِ کخ بخشِ سالِ بیمارستانِ دولتی موآبیت را به عهده گرفت و پژوهشهایی بر رویِ توبرکولین که توسطِ کخ برای پیشگیری از گسترشِ بیماریِ سل در بیمار ساخته شده بود پرداخت. توبرکولین دارویِ موفقی از آب در نیامد اما ارلیش پشتیبانیِ خود را از خوب شناختنِ این دارو هیچگاه قطع نکرد. ۱۸۹۱ کخ، ارلیش را به بیمارستان و انستیتویِ تازه تأسیس برایِ بیماریهایِ عفونی آورد و در آنجا حقوقش را زیاد نکرد ولی دسترسی به کلیه آزمایشها و آزمایشگاهها و بیماران و حیواناتِ آزمایشی و داروها را برایش میسر نمود. ارلیش تا پایانِ عمر سپاسگزارِ اینکارِ کخ بود. در سالِ ۱۸۹۹ پاول ارلیش از راهِ گوتینگن و برلین به فرانکفورت رفت تا در آنجا مدیریتِ انستیتویِ پژوهش و آزمایشِ سرم را به عهده بگیرد. جایی که امروزه به نامِ انستیتویِ پاول ارلیش مشهور است.
انتشار مقالههای مختلف علمی و پایان کار
الریخ نزدیک به ۳۷ مقالهی علمی را در بین سالهای ۱۸۷۹ تا ۱۸۸۵ منتشر کرد. شاید موثرترین کار او " نیاز اندام های موجودات زنده(ارگانیسم) به اکسیژن" باشد که در سال ۱۸۸۵ چاپ شد. او در کتاب به این موضوع می پردازد که مصرف اکسیژن در انواع مختلف بافتها متفاوت بوده و این تفاوتها، مقیاسی برای شدت فرایندهای حیاتی سلول در اختیار ما قرار میدهد.
الریش سالِ ۱۹۰۴ مقامِ پروفسوری با حقوقِ بالا را در گوتینگن به دست آورد و در سالِ ۱۹۰۶ مدیریت مرکزِ پژوهش و تحقیقاتِ پزشکیِ گئورگ اشپایر را که توسطِ همسرش فرانسیسکا اشپایر بنیاد و اهدا شده بود، به عهده گرفت. در اینجا بود که او روشهایِ شیمی درمانیِ خود را عرضه کرد. پاول ارلیش ولی بیشتر به سببِ کارها و پژوهش هایش در زمینه آسیب شناسی و سیستمهایِ ایمنی شناخته شده است. برایِ این کارهایش پاول ارلیش در سالِ ۱۹۰۸ جایزه نوبل را دریافت کرد. در سالِ ۱۹۱۴ ارلیش که از منتقدینِ سرسختِ کلاسهایِ درسی به شیوه آن زمان بود، مقامِ استادیِ رشته داروشناسی دانشگاهِ تازه تأسیسِ فرانکفورت یوهان وولفگانگ فون گوته به دست آورد. پل ارلیش به خاطر حمله قلبی که به او در یکی از کلینیکهایِ درمانی در باد هومبورگ دست داد، زندگی را بدرود گفت. پاول ارلیش به سیگار وابسته بود و روزانه بیش از بیست سیگار میکشید.
در روزِ هفدهمِ آگوستِ سالِ ۱۹۱۵ به سکته قلبی دچار گردید و سه روزِ بعد در بیستمِ همان ماه درگذشت. کایزر ویلهلمِ دوم پادشاهِ آالمان در تلگرام تسلیتی که برایِ مجلسِ خاکسپاریِ او فرستاد چنین نوشت : « من درگذشتِ چنین پزشک و دانشمندی که به خاطرِ کارهایِ خارق العاده اش خود را برای جهانیان فعلی و آیندگان گرامی داشته و ایشان را سپاسگزار خود میدارد، به تمامی جهان دانش و علم تسلیت گفته و به همراه آنان به سوگش مینشینم.»
مهرداد نصرتی
No tags for this post.